سلام خدمت تمامی خوانندگان سایت
بنده امید کربلایی، برنامه نویس یک انگشتی ام و میخواهم از یک نکته منفی که در استارتاپ ها بسیار رایج است بگویم و آن هم دعوا و تنش بین نیروها و منابع انسانی بازاریابی و فنی است.
به شکل کلی هر استارتاپ دو بال اصلی دارد یکی بال بازاریابی و مارکتینگ و دیگری بال فنی.
تیم مارکتینگ وظیفه افزایش فروش و تیم فنی وظیفه تولید محصول را بر عهده دارند.
ارکان دیگری مثل حساب داری و محتوا نیز در یک استارت آپ وجود دارند که از آنجایی که تعامل آن ها با دیگر قسمت های شرکت محدود است، معمولا مشکل ساز نمیشوند.
من، امید کربلایی، همواره تصور میکردم که جا نیافتدن بحث کارگروهی در ایران این مشکل را برای ما ایجاد میکند. همانطور که میدانید در کشور ما اکثر افراد با کار گروهی غریبه اند. این تجربه را در مجموعه هایی که در آنها مشغولم، از مجموعه gitiget که کار آموزش برنامه نویسی اندروید ر انجام میدهد گرفته تا دیگر مجموعه ها نیز شاهد بودم. اما زمانی که در کتاب های مدیریتی معتبر خارجی خواندم که شرکت های بزرگی همچون گوگل و مایکروسافت نیز با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند، متوجه شدم که مشکل از جای دیگریست.
اگر بخواهم نظر شخصی خودم را به عنوان فردی که سال ها سابقه مدیریت در سازمان های تکنولوژیک دارم و در دانشگاه و تحصیلات آکادمیک نیز هم در رشته برنامه نویسی و هم رشته مدیریت تحصیل کرده ام، به صورت مختصر بیان کنم، که ریشه این اختلافات از کجا نشات میگیرد، باید بگویم:
یکی از عوامل مهم در اختلافات بین نیروهای فنی و مارکتینگ، تفاوت نیاز بازار با سطح دانشی است که در دانشگاه ها به این افراد تزریق میشود.
به عبارتی سطح دانشی که برنامه نویس ها در دانشگاه به دست می آورند بسیار پایین تر از نیاز بازار است.
و بالعکس سطح دانشی که مارکترها در دانشگاه به دست می آورند بسیار بالاتر از نیاز بازار است.
درواقع دعوای این دو گروه بر سر این است که نیروهای فنی، مهمترین چیز را محصول سازمان و خودشان را مهمترین بخش سازمان میدانند و نیرو های مارکتینگ نیز همه چیز را در فروش و خودشان را مهمترین رکن شرکت میدانند.
در اینجا دو راهکار که در استارت آپ ها باید استفاده شود تا مدیریت منابع انسانی به خوبی انجام بگیرد را برایتان مطرح می کنم:
- حس هم تیمی بودن
در شرکت های امریکایی پیشرو مثل گوگل، جلسات گروهی و بین تیمی را ترتیب میدهند که هم از تیم مارکتینگ و هم از تیم فنی در آن ها حضور دارند و بحث جلسات روی روند کار در اینده متمرکز می شود. یا گاه بازی ها و تفریحات گروهی بین کارکنان تیم های مختلف طراحی می شود که سعی بر ایجاد حس هم تیمی بودن همه اعضای گروه دارند. این تعاملات تاثیر مثبتی بر همکاری بین این دو بال ایجاد میکند.
- مدیر همه کاره
یکی دیگر از تکنیک های افزایش تعامل بین این دو گروه که البته در شرکت های کوچک مناسبتر است، استفاده از مدیرانی است که در هر دو قسمت و بخش سازمان تخصص نسبی دارند. این مدیران میتوانند با تمام اعضای شرکت ارتباط برقرار کنند و مشکلات همه افراد را حل کنند تا حس یک تیم را به خوبی به همه همکاران بدهند
به شکل خلاصه این دو راهکار توسط خیل کثیری از متخصصین برای بهبود کارکرد منابع انسانی توصیه می شود.
با احترام امید کربلایی
#توجه: این مطلب یک رپرتاژ تبلیغاتی بوده و محتوای آن توسط تبلیغ دهنده تهیه و نگارش شده است.
دیجیرو مسئولیتی در قبال محتوای تبلیغاتی ندارد.
دیجیرو مسئولیتی در قبال محتوای تبلیغاتی ندارد فقط پول بدهید تا سازنده بدافزارهای موبایل رو معرفی کنه