در سری برنامههای Alone، افراد با حداقل لباس، تجهیزات ایمنی و بقا در برخی از مناطق دور افتاده زمین رها میشوند. در این برنامه هر کسی که بتواند 100 روز دوام بیاورد، یک میلیون دلار جایزه را از آن خود کرده و به خانه میبرد! در جنگ برای بقا شرکتکنندگان مجبورند از تناسب اندام، قدرت و خلاقیت خود برای زنده ماندن در یک محیط واقعی استفاده کنند.
اما در شرایط واقعی هم کسانی بودهاند که در شرایط سخت گرفتار شده و تا یک قدمی مرگ پیشرفتهاند. این مطلب داستانهای واقعی از افرادی که برای بقا و زنده ماندن جنگیدهاند را بازگو میکند. با ما در دیجی رو همراه شوید.
آرون رالستون
اگر فیلم 127 ساعت را دیده باشید، میدانید که داستان زندگی آرون رالستون چیست و چطور پیش میرود. اما برای کسانی که تا به حال ندیدهاند این داستان بسیار تکان دهنده و خوفآور است. در سال 2003، رالستون به تنهایی در منطقه کنیون در جنوب شرقی پارک ملی کنیونلندز در حال پیادهروی بود. وی در حال عبور از یک راه باریک و دور افتاده، تخته سنگی رویش افتاد و بازوی دست راستش زیر آن گیر کرد.
آرون به مدت 5 روز بدون غذا و آب در این شرایط زنده ماند با این امید که کسی او را پیدا کند. اما مشکل این بود که نه تنها در نقطهای دور از راه اصلی بود بلکه به هیچکس هم نگفته بود که کجا میرود! سرانجام وقتی بعد از 5 روز امید خود را از دست داد و فهمید که ممکن است هرگز پیدا نشود و انرژیاش تمام شود، با استفاده از چند ابزاری که به همراه داشت از جمله چاقو، بازوی راست خود را قطع کرد!
پس از آزادی از زیر تخته سنگ، رالستون هفت مایل را تا ماشین خود طی کرد. در طول راه خانوادهای او را پیدا کردند و به مقامات این منطقه گزارش دادند. وی در طول این زمان بیش از 18 کیلوگرم از وزن خود را از دست داد و به طرز معجزه آسایی از خونریزی و مرگ نجات یافت. رالستون اکنون علاوه بر کوهنوردی به عنوان یک سخنران انگیزشی نیز فعالیت میکند.
سر داگلاس ماوسون
سر داگلاس ماوسون استرالیایی هنگام سفر در قطب جنوب در اوایل قرن بیستم برای بقا نبرد کرد. داگلاس آدم خوار است یا قهرمان؟!
ماوسون یک زمینشناس و کاشف استرالیایی بود که در سال ۱۹۱۲ با تیمی از ماجراجویان در قاره منجمد کاوش میکرد. در دسامبر همان سال وی و دو عضو دیگر اردوگاه و پایگاه اصلی در خلیج را ترک کردند. آنها به جستجوی 300 مایلی برای جمعآوری داده و یافتن نمونههای علمی در داخل این قاره پرداختند که فاجعهای در پی داشت. یکی از این افراد سرباز جوان انگلیسی به نام Blegrave Ninnis بود که با چند تا از بهترین سگ هایشان و وسایل تیم با سورتمه در شکافی عمیق سقوط کرد و در گذشت.
دو نفر دیگر برای چندین هفته با وجود ابتلا به بیماری برای بازگشت به اردوگاه تلاش میکردند. آنها ابتدا از سگهای باقی مانده و سپس به صورت جیرهای تغذیه کرده و زنده ماندند. در نهایت، خاویر مرتز، کوهنورد سوئیسی و قهرمان اسکی، در اثر خستگی، گرسنگی و مسمومیت احتمالی ناشی از خوردن کبد سگ جان خود را از دست داد.
ماوسون که مصمم به بازگشت برای ارائه دادههای تحقیق بود، 30 روز دیگر برای بقا و زنده ماندن جنگید و سرانجام در فوریه 1913 لاغر، یخ زده و خسته در اردوگاه پایگاه افتاد. وی تنها متوجه این شد که کشتی کاوش بقیه خدمه خود را از دست داده است. او ساعتها به عنوان یک قهرمان بازمانده، سوالاتی را در مورد اینکه چه اقداماتی افراطی برای زنده ماندن انجام داده است، پاسخ داد. ماوسون بعد از عنوان قهرمانی به یک شوالیه تبدیل شد و اکنون تصویر وی روی اسکناسهای 100 دلاری استرالیا وجود دارد.
در سال 2013 یک بیوگرافی از ماوسون منتشر شد که مدعی بود او ممکن است جیره غذایی خود و مرتز را به گونهای تقسیم کرده باشد که باعث تسریع در مرگ همراهش شود! او سپس برای زنده ماندن در 30 روز باقیمانده، جسد مرتز را جوشانده و خورده است! البته، فرزندان ماوسون این ادعا را پوچ و بیاساس دانسته و آن را رد میکنند.
مائورو پروسپری
مائورو پروسپری یک افسر پلیس ایتالیایی است که پس از گم شدن در صحرای مراکش در سال 1994 به شهرت جهانی رسید. مائورو یک ورزشکار و دونده مسافت طولانی بود که در ماراتن ماسهای در سال 1994 در مراکش شرکت کرد. این ماراتن طی شش روز در صحرای مراکش برگزار شده و یک مسابقه استقامت شش روزه در یکی از خشکترین و بایرترین مناطق کره زمین محسوب میشد.
در طول مسابقه، طوفان شن باعث شد که پروسپری 39 ساله که در آن زمان متاهل و پدر سه فرزند بود، از مسیر اصلی منحرف شده و راه خود را گم کند. یک روز پس از خارج شدن از مسیر، خود را در یک معبد متروکه در الجزایر یافت. وی برای زنده ماندن خفاشها را میکشت و میخورد. برای آب نیز مجبور شد که ادرار خود را بنوشد و به سنگهای شبنم زده لیس بزند و نم دستمال مرطوب خود را بمکد.
مائورو از فرط ناامیدی حتی با چاقوی کوچکی که همراه داشت اقدام به خودکشی کرد، اما گرمای خشک هوا چنان بود که زخمها سریعا لخته گردیدند. بنابراین، وی مجبور شد دوباره به صحرا برود و برای یافتن کمک تلاش کند. پروسپری به مدت 90 روز در صحرا راه رفت و حشرات و خزندگان را خورد. سرانجام به دهکده کوچکی رسید و از آنجا او را به بیمارستان منتقل کردند و پزشکان با دیدن شرایط جسمی مائورو معتقد بودند که کبد وی کاملاً از کار افتاده است. مائورو به طور کلی 180 مایل مسافت را طی کرد و در طی این اتفاق سخت حدود 15 کیلوگرم از وزن بدن خود را از دست داد. چند ماه طول کشید تا بتواند غذای جامد بخورد اما وی همچنان یک دونده مشتاق است و حتی در سال 2012 بازگشت و مسابقه را به پایان رسانید.
خوزه سالوادور آلوارنگا
خوزه سالوادور آلوارنگا پس از یک سال ماندن در دریا با کمک درمان پزشکان از مهلکه مرگ نجات یافت. خوزه یک ماهیگیر سالوادوریایی است که 13 ماه را در دریا زندگی کرد. وی اولین شخصی است که در تاریخ جهان بیش از یک سال در یک قایق کوچک در دریا زنده مانده است.
ماجرا از این قرار است که در هفدهم نوامبر 2012 با یک ماهیگیر جوان به نام ازکوئیل کوردوبا که هرگز با او سفر نکرده بود به یک سفر ماهیگیری حرفهای رفت. آنها از یک دهکده ماهیگیری در ساحل اقیانوس آرام در ایالات چیاپاس در جنوب مکزیک سوار قایق شده بودند و قصد داشتند تا 30 ساعت که برای شکار کوسه و ماهی تن میرفتند، به ساحل برنگردند. چند ساعت پس از شروع سفر آنها طوفانی آغاز شد که 5 روز به طول انجامید و آنها را از مسیر اصلی خارج کرد. آلوارنگا رئیس خود را از طریق رادیوی کشتی برای کمک فرا خواند اما رادیو و بسیاری دیگر از لوازم الکترونیکی قایق در اثر طوفان از کار افتاده بودند. موتور قایق نیز آسیب دیده بود.
پس از آن یک گروه جستجو برای یافتن آلوارنگا و همکارش فرستاده شدند اما پس از دو روز جستجو، رئیس این تیم بدون آن که موفق شود از کار منصرف گردید و تصور کرد که آنها غرق شدهاند. این دو ماهیگیر تنها، بدون آب و مواد غذایی با خوردن ماهی خام، لاک پشت و چتر دریایی زنده ماندند. علاوه بر این آلوارنگا و همکارش برای رفع تشنگی آب باران و خون لاک پشت مینوشیدند. هفتهها به ماهها تبدیل شد و سرانجام کوردوبا به خاطر خوردن ماهی و غذای خام به شدت بیمار شد و درگذشت.
پس از آن آلوارنگا 9 ماه دیگر را تنها در دریا تحمل کرد تا اینکه سرانجام یک جزیره کوچک را دید. وی قایق خود را رها کرده و به طرف ساحل شنا کرد. بلافاصله پس از رسیدنش به ساحل یک زوج محلی با وی روبرو شدند و مقامات را مطلع نمودند. واقعیت این بود که آلوارنگا بعد از 438 روز به جزایر مارشال رسیده بود. تخمین زده میشود که وی مسافتی بین 8850 تا 10780 کیلومتر را طی کرده باشد!
ریکی مگی
ریکی مگی در استرالیا از منطقه آوت بک که به مدت سه ماه در آنجا گیر کرده بود، نجات یافت. در 23 ژانویه 2006 ریکی مگی در عبور از منطقه آوت بک استرالیا رانندهای برای اتومبیل خود استخدام کرده و در حال رفتن به سر کار جدید خود بود. تنها چیزی که وی بعد از آن به یاد میآورد، بیدار شدن در یک گور کم عمق در بیابان آوت بک است که چند سگ دینگو در کنارش بودند و خود او در پلاستیک پیچیده شده بود. مگی که در نهایت نتوانست اتومبیل خود را بیابد و از مکان دقیق خود نیز اطلاع نداشت، مجبور شد 71 روز در یک منطقه ناهموار و خطرناک سرگردان بماند.
وی با استفاده از شاخهها و برگها پناهگاهی برای خود ساخت و عمدتاً با خوردن قورباغه، زالو، مار و نوشیدن ادرار خود زنده روزها را سپری میکرد. در شب نیز ریکی پناهگاه خود را با سنگها محصور میکرد تا مانع از این شود که دینگوها در خواب او را بخورند! سرانجام کارگران یک گاوداری از راه دور به مگی برخوردند که تبدیل به اسکلتی لاغر شده بود.
او بیش از 45 کیلوگرم وزن خود را از دست داده بود. مگی در نهایت به بیمارستان محلی منتقل شد و به خاطر کم آبی شدید و سوء تغذیه تحت درمان قرار گرفت. آنچه دقیقاً برای او اتفاق افتاده است، همچنان یک معما است و در ابتدا نیز مقامات نسبت به داستان او تردید داشتند. مگی ادعا کرد که راننده احتمالاً به او دارویی خواب آور داده و البته وسیله نقلیه وی نیز هرگز پیدا نشد.