آیفونهای جدید در شرایطی عرضه میشوند که فاقد جک 3.5 میلی متری هدفون هستند، در ابتدا، این تصمیم اپل سر و صدای زیادی به پا کرد و نظرات منفی و مثبت زیادی نسبت به آن وارد شد. اما این اولین باری نیست که کمپانی کوپرتینویی دست به چنین تغییرات شجاعانهای میزند و روند ثابت بازار را دچار دگرگونی میکند. در واقع این رفتار اپل سابقهای طولانی دارد و از سالهای دور چنین روندی را در محصولات این کمپانی شاهد بودهایم. با دیجی رو همراه باشید تا با حرکات شجاعانه اپل در جهت حذف تکنولوژیهای مرسوم و جایگزینی آنها با تکنولوژیهای جدیدتر از سال 1998 تا به امروز آشنا شویم.
1. درایوهای فلاپی
به احتمال زیاد در سال 1998 همچنان از فلاپی دیسک استفاده میکردید، همان سالی که اپل از کامپیوتر جدید iMac G3 خود رونمایی کرد. کامپیتوری که از طراحی رنگی و بدون درایو فلاپی دیسک عرضه شد، این تصمیم در آن زمان بازخورد خوبی نداشت و با تمسخر بسیاری از افراد روبرو شد.
اما G3 به جای فلاپی درایور، قابلیت دیگری داشت و آن هم دو عدد پورت USB 1.1 بود، همچنین یک درایو CD-ROM بر روی آن قرار گرفته بود و مدلهای بعدی به درایو DVD نیز مجهز شدند. سونی پیشگام تولید درایوهای فلاپی، 13 سال بعد و در سال 2011 رسماً توقف تولید فلاپی را اعلام کرد و میتوان گفت اپل اولین حرکت در جهت حذف فلاپی را به انجام رساند.
در زمانی که درایوهای USB مانند امروز متداول و ارزان قیمت نبودند، G3 به همراه این پورت و درایو سی دی عرضه شد، البته این رایانه امکان رایت بر روی سی دی را نداشت! با این حال با حذف درایو فلاپی، ذخیره سازی USB مورد توجه مردم واقع قرار گرفت و باعث شد که بسیاری از سازندگان به ساخت USB درایوهای پلاستیکی روی بیاورند. علاوه بر این در سال 2001 بود که در نهایت اپل سی دی رایتر را به G3 اضافه کرد.
اگر در آن زمان کامپیوتر G3 نبود، آیا امروزه هنوز هم از درایو فلاپی استفاده میکردیم؟ قطعاً خیر، اما حرکت اپل در جهت حذف درایو فلاپی در این کامپیوتر، به همه گیر شدن USB سرعت بخشید و در این روند اثر گذار بود.
2. صفحه کلید گوشیهای هوشمند
پس از سالها حدس و گمان پیرامون ساخت یک دیوایس همراه توسط کمپانی سازنده آیپاد، سرانجام در سال 2007، آیفون به بازار عرضه شد. در شرایطی که بازار پر از گوشیهایی با صفحه نمایش لمسی پلاستیکی غیر قابل اعتماد و نه چندان دلچسب بود، بخش رده بالای بازار نیز در اختیار کمپانیهایی نظیر بلک بری، نوکیا و سونی اریکسون قرار داشت و اغلب گوشیها، بزرگ و همراه با صفحه کلید QWERTY یا مبتنی بر قلم بودند. در این زمان آیفون تمام معادلات را تغییر داد و دیوایسی معرفی کرد که از صفحه نمایش با لمس چندگانه برخوردار بود که کاربر میتوانست به جای قلم با انگشت خود از آن استفاده کند.
سپس با گذشت زمان، کمپانیهای دیگر نیز به ساخت صفحه نمایش با لمس چندگانه روی آوردند و در نتیجه کیبوردهای فیزیکی گوشیهای هوشمند رفته رفته کمرنگ شدند. گوشی اچ تی سی Dream اولین گوشی اندرویدی بود که در سال 2008 با صفحه نمایش کشویی و کیبورد فیزیکی کامل عرضه شد، اما با گذشت زمان و در سالهای بعدی تقریباً تمام دیوایس های اندرویدی همراه با کیبورد لمسی در صفحه نمایش عرضه شدند و این دیوایس ها مرزهای اندازه صفحه نمایش را افزایش دادند و در این زمینه از اپل پیشی گرفتند تا جاییکه شاهد صفحه نمایشهایی با اندازه نا متعارف نیز بودیم.
البته که هنوز هم امکان خرید گوشیهای بلک بری با صفحه کلید فیزیکی وجود دارد، اما این کمپانی اکنون از قدرت کمتری در بازار برخوردار است و در صورتیکه نیازی به یک گوشی تجاری که بیشتر از همه بر روی امنیت تمرکز کرده باشد نداشته باشید، قطعاً خرید چنین گوشیای در زمان حاضر منطقی به نظر نمیرسد.
3. ادوبی فلش
یکی دیگر از حرکات جسورانه استیو جابز بی میلی وی نسبت به افزودن ادوبی فلش به آی او اس بود. در زمانیکه بسیاری از ویدیوهای موجود در وب و تعداد زیادی از بازیهای آنلاین بر پایه فلش بنا شده بودند، تصمیم اپل مبنی بر عدم استفاده از این تکنولوژی در سال 2010 چندان با اقبال عمومی رو به رو نشد.
اما استیو جابز در این مسیر پیش رفت تا جاییکه نامهای سرگشاده خطاب به ادوبی منتشر کرد که با عنوان نظراتی بر فلش نام گذاری شد و هنوز هم بر روی وبسایت اپل قابل مشاهده است. جابز در این نامه دلایل زیادی برای عدم استفاده اپل از تکنولوژی فلش بیان کرد که در مهمترین آنها این واقعیت به چشم میخورد که فلش نرم افزار اختصاصی ادوبی بوده و این با فلسفههای اپل در تضاد است.
با وجود اختصاصی بودن iOS، جابز نشان داده بود که بر روی پشتیبانی از تکنولوژیهای اپن وب نظیر CSS، جاوا اسکریپت و HTML5 تاکید دارد، با این حال وی نگرانیهایی درباره امنیت، اطمینان و عملکرد فلش داشت که در نهایت همین موارد منجر به افت این تکنولوژی نیز شد. او همچنین نگرانیهایی درباره باتری، این حقیقت که بازیهای فلش برای استفاده با موس و کیبورد طراحی شدهاند و اکوسیستم اختصاصی اپل تا ساخت نرم افزار برای پلتفرم آی او اس داشت.
با این حال ادوبی معتقد بود دیوایس های اپل با عدم استفاده از فلش قادر به پخش 75% از ویدیوهای موجود در محیط اینترنت نخواهند بود. اما جایز نظر دیگری داشت: «ادوبی معتقد است که دیوایس های اپل به دلیل عدم پشتیبانی از فلش قادر به دسترسی کامل به محتوای وب نیستند و 75 درصد از ویدیوهای موجود در وب برپایه فلش هستند. اما چیزی که آنها در نظر نگرفتهاند این است که تقریباً تمام ویدیوهای موجود در اینترنت با فرمتهای مدرنتر نظیر H.264 نیز در دسترساند و میتوانند بر روی آیفونها، آیپاد ها و آیپد ها مشاهده شوند.» این امر توزیع کنندگان سرگرمیهای آنلاین را مجبور کرد تا دست از استفاده از یک فرمت اختصاصی بسته بردارند و به سمت تکنولوژیهای باز مدرن نظیر H.264 در آن زمان روی آورند.
در سال 2012 اندروید نیز به این مسیر پیوست و پشتیبانی از فلش را رها کرد، در ادامه نیز سایر کمپانیها چنین برخوردی را در قبال فلش در پیش گرفتند و چشم انداز استیو جابز درباره اینترنتی که وابسته به تکنولوژیهای انحصاری نباشد منجر به سرعت بخشیدن در نابودی فلش و اتخاد فن آوری های باز که حتی دیوایس های غیر اپلی بتوانند از آنها استفاده کنند، شد.
4. موس
موسهای کامپیوتر هنوز هم محبوب هستند و مورد استفاده واقع میشوند اما این موسهای فیزیکی بهترین انتخاب برای کاربران مک نیستند. به لطف موفقیت دیوایس هایی نظیر مک بوک ایر، درصد زیادی از کاربران مک با سیستم عامل مک او اس به وسیله یک ترک پد لمسی در تعامل هستند. این امر منجر به استفاده بیشتر از تکنولوژی لمسی در کامپیوترهای دسکتاپ میشود.
تکنولوژی لمسی چندگانهای که در آیفون و آیپد دیده میشود در سال 2008 و با عرضه مک بوک ایر راهی ترک پدهای اپل شد و اپل در ادامه تکنولوژی بومیای که بر روی دیوایس های موبایلش دیده میشد را به کامپیوترهای دسکتاپ آورد با این تفاوت که به جای یک انگشت از دو انگشت لمسی پشتیبانی میکرد که این امر مخالف با طرز فکر مایکروسافت درباره ویندوز بود.
در طول این سالها دستورهای لمسی بیشتری پا به مک او اس گذاشتهاند که از این بین میتوان به انتخاب کلمه به صورت لمسی و با سه انگشت برای پیدا کردن معنی آن یا سرچ در ویکیپدیا اشاره کرد. کاربران اکنون میتوانند به وسیله کشش دست خود بین صفحات جا به جا شوند و با دست خود پنجرههای باز شده را مدیریت کنند و همچنین با کشیدن انگشت خود بر روی بخش مورد نظر زوم کنند نظیر آنچه که در آیفون یا آیپد دیده میشود.
اگرچه اپل هنوز به تولید موس ادامه میدهد، اما استفاده از مک به کمک این دستورهای حرکتی لذت بخش تر خواهد بود. اپل در نهایت تکنولوژی لمس چندگانه را در سال 2010 و با عرضه ترک پد جادویی به کامپیتورهای دسکتاپ خود آورد. علاوه بر نرمی، دقیق بودن و تکنولوژی وایرلس، این ترک پد 69 دلاری 80 درصد بزرگتر از ترک پدهای موجود بر روی مک بوک ها بود.
آخرین نسخه از ترک پد جادویی در سال 2015 معرفی شد که لمس سه بعدی و بازخورد لمسی به آن اضافه شده بود و اندازه آن نیز 13 درصد افزایش داشت و از یک باتری لیتیوم یون و کابل اتصال لایتنینگ نیز برخوردار است.
5. لوح نوری
یکی دیگر از قمارهایی که اپل در سال 2008 انجام داد عرضه مک بوک ایر بدون دیسک درایو بود. در جهت تولید یک دیوایس نازک و سبک، اپل تصمیم گرفت دیسک نوری را حذف کند و به نفع آداپتورها، تعداد پورتها را نیز کاهش داد. نتیجه این تصمیم، نوت بوک ظریفی بود که قدرتی مشابه لپتاپ های دیگر داشت و از سیستم عامل کامل برخوردار بود.
اگرچه شاید رفتار اپل امروزه شجاعانه به نظر نیاید اما قابل ذکر است در آن سال اپل اپ استور مک نداشت و آفیس 365، Adobe Creative Cloud، اسپاتیفای و سرویسهای استریم نظیر نتفلیکس و هالو وجود نداشتند. همچنین مک بوک ایر در زمان خود بسیار گران قیمت بود و مدل مبتدی آن بدنهای از جنس پلاستیک داشت. روند نادیده گرفتن درایو نوری توسط اپل ادامه پیدا کرد تا جاییکه امروزه تنها یک کامپیوتر اپل با درایو نوری در بازار موجود است که آن هم مدل مک بوک پرو 13 اینچی است.
6. پورت لپتاپ ها
زمانیکه مک بوک رتینا در سال 2015 عرضه شد، نشانههایی از مک بوک ایر و آخرین مدل مک بوک پرو در آن دیده میشد. با در اختیار داشتن پردازنده کم مصرفی که بیشتر در مدلهای ایر دیده میشود و صفحه نمایش با تراکم پیکسل بالا که در مدلهای پرو دیده میشود، آخرین نسخه از مک بوک های اپل یک دیوایس همه فن حریف به نظر میرسید.
این مک بوک همچنین به طرز غیر قابل باوری نازک بود که این امر به وسیله حذف تعدادی از پورتها میسر شده بود. با وجود مرز باریک بین شجاعت و حماقت، اپل تصمیم گرفت مک بوک جدیدش تنها 2 پورت داشته باشد که یکی از آنها پورت میکروفون و دیگری پورت نامتعارف USB نوع C باشد. بنابراین اگر میخواستید از پورت HDMI یا لن استفاده کنید باید تبدیل کنندههای مربوطه را خریداری میکردید.
با این وجود هدف اپل از این تصمیم چه بود؟
با ذکر این نکته به مشتریان که آنها نیازی به این تعداد پورت و کابل ندارند، آنها میتوانستد دیوایس هایی بسیار کوچکتر و ظریفتر را به کاربران عرضه کنند و همچنین به کمک این رویکرد تکنولوژی یو اس بی نوع C را به شهرت بیشتر رساندند تا جاییکه از آنها به عنوان تنها منبع قدرت لپ تاپها استفاده کردند.
طرز فکر اپل اینگونه است که شما میتوانید از فضای ابری استفاده کنید، فایلهای خود را به وسیله AirDrop از آیفون به مک بوک منتقل کنید، از دیوایس آی او اسی خود به وسیله وای فای پشتیبان بگیرید، فایلهای ویدیوی خود را به وسیله AirPlay به اپل تی وی منتقل کنید، از وای فای دوربین خود برای اشتراک گذاری تصاویر استفاده کنید و در نهایت اگر قصد استفاده از فضای جانبی دارید کابلهای قدیمی USB را با کابلهای جدید جایگزین کنید. بنابراین همانطور که مشاهده میکنید امروزه واقعاً نیازی به طیف گستردهای از پورتها و کابلها برای انتقال فایلها و … وجود ندارد.
با این حال تصمیم با شما است که یک مک بوک فاقد پورتهای جانبی را انتخاب کنید یا از دستگاههای مشابه دیگر با پورتهای گوناگون استفاده کنید و قطعاً در آینده بهتر میتوان درباره اثرگذاری این تصمیم اپل بر تکنولوژی صحبت کرد.
7. جک 3.5 میلی متری هدفون
با وجود مخالفتهایی که به تصمیم اپل نسبت به حذف جک 3.5 میلی متری هدفون وارد شد به نظر میرسد این تصمیم در بلند مدت جواب میدهد و نتیجه مثبتی برای این کمپانی به همراه خواهد داشت. علاوه بر معرفی هدفونهای بی سیم جدید ایرپاد، اپل این وظیفه را بر دوش تولیدکنندگان هدفون گذاشت تا فرآیند تبدیل دیجیتال به آنالوگ را بر عهده بگیرند و کیفیت صدا را افزایش ه دهند.
بهبود هدفون بلوتوث و ورود هدفونهایی که میتوانند قدرت را به طور مستقیم از دیوایس دریافت کنند (تا به به عنوان مثال قدرت لازم برای تکنولوژی ضد نویز را فراهم کنند) چیزی است که در آینده بیشتر از آن خواهیم شنید و احتمالاً تنها مدتی لازم است تا کابلهایی عرضه شوند که اجازه شارژ کردن گوشی و استفاده همزمان از آداپتور لاتینینگ به 3.5 میلی متری را فراهم کنند. همچنین در آینده به احتمال زیاد سایر کمپانیها نیز به استفاده از چنین تکنولوژیای روی میآورند که این چیز بدی نیست.
به طور کلی اپل با نوآوریهای خود چندین صنعت و تکنولوژی را دچار تغییر و دگرگونی کرده و به طبع آن عادتهای کاربران نیز دچار تغییر شده است. اما نظر شما چیست؟ آیا این تغییرات اپل دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کرده و استفاده از تکنولوژی را سادهتر و در عین حال جذابتر کرده است؟