تغییرات روند خودکشی، به طور چشمگیری در میان زنان جوان در چین و هند، مردان میانسال در روسیه و سالخوردههای سراسر جهان، توجه همگان را جلب کردهاست. خودکشیهایی که در خبرها منتشر میشود، اغلب راجع به افراد مشهوری که زندگی خود را پایان دادهاند و یا دانشآموزان و نوجوانان کم سن و سال است. در حالی که آنان موضوع مهمتری را از دست میدهند و آن، کاهش 29 درصدی آمار خودکشی در سطح جهان از سال 2000 به بعد است. در میان بیشتر کشورهای غربی، نرخ خودکشی، طی چندین دهه آمار نزولی داشته و در انگلستان برای مثال، در سال 1934 به علت افسردگی، به اوج خود رسید. اما در سایر کشورها، اخیرا کاهش آمار خودکشی گزارش شدهاست.
خودکشیها در چین، از ابتدای دهه 1990 شروع به کاهش داشته و در روسیه، ژاپن، کرهی جنوبی و هند طی دههی گذشته به طرز قابل توجهی کاهش یافته است. این آمار، در اروپای غربی همچنان به آرامی در حال کاهش است در حالی که آمریکا، به عنوان بزرگترین استثنا در جهان شناخته میشود و نرخ خودکشی در این کشور در قرن اخیر، با رشد 18 درصدی مواجه بودهاست. بیست سال پیش از این، آمار آمریکا، نصف چین بوده و امروزه به دوبرابر آن کشور رسیدهاست. کاهش خودکشی، جان 2.8 میلیون نفر را از سال 2000 به بعد نجات دادهاست که حدودا سه برابر تعدادی است که در آن دوره در جنگها جان خود را از دست میدادند.
اکنون هیچ دلیلی برای اُفت آمار جهانی خودکشی وجود ندارد اما میان سه دسته از اعضای برجسته و قابل توجه جامعه، تغییراتی قابل لمس وقوع یافتهاست. دستهی اول زنان جوان چین و هند را تشکیل میدهد. در اغلب نقاط جهان، افراد سالخورده بیشتر از جوانان و مردان بیشتر از زنان دست به خودکشی میزنند. در حالی که در چین و هند زنان جوان به طرز غیرمعمولی، بیشتر مستعد خودکشی بودهاند و تحول آن، یکی از عوامل مهم کاهندهاست. خوشبختانه نرخ خودکشی در میان زنان چینی، از اواسط دههی 1990 با کاهش 90 درصدی مواجه شدهاست. گروه دیگر، مردان سالخوردهی روسیه را شامل میشود که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، آمار اعتیاد به الکل و خودکشی در آنان به شکلی غیر قابل کنترلی بالا رفتهبود؛ اما اخیرا به شدت تنزل یافتهاست. دستهی سوم، همهی افراد سالخوردهی سراسر جهان را در بر میگیرد که آمار خودکشی در آنان، همچنان در سطح متوسط، اما بالاتر از سایر گروهها باقی مانده؛ اما در عوض از سال 2000 به بعد با سرعتی فراتر از سایر دستهها در حال کاهش بودهاست.
بهبود شرایط اجتماعی، یکی از عوامل مهم کاهندهی این آمار است. امروزه بانوان آسیایی فرصتها و آزادیهای بیشتری نسبت به قبل داشته و همچنین به لطف تمدن و زندگی شهری، دسترسی کمتری به سمهای آفتکش و از بین برندهی جانوران موزی دارند که در گذشته از آنها برای خودکشی استفاده میکردند. ثبات اجتماعی به روسیه بازگشته، نرخ بیکاری پایین آمده و در میان سالخوردگان، فقر کاهش یافته است. البته از طرفی، تغییرات اجتماعی را میتوان عاملی موثر بر افزایش این آمار در آمریکا نیز دانست. میانسالان، سفیدپوستان و مردم تحصیلکرده اما کم درآمد روستایی، قربانی این نوع مرگِ حاصل از ناامیدی به شمار میروند.
سیاست نیز، نقش مهمی را در این بین ایفا میکند. هنگامی که میخائیل گورباچف، محدودیت استفادهی الکل را در اتحاد جماهیر در 1985 اعمال نمود؛ مصرف الکل و خودکشی هر دو کاهش یافتند و این مشابه اتفاقی بود که بعدها ولادمیر پوتین در سال 2005 رقم زد. محدودیت دسترسی آسان به الکل از آن جهت موثر واقع شد که خودکشی اقدامی تلقی میشود که بدون فکر قبلی و از روی انگیزهی آنی اتفاق میافتد. در میان 515 نفری که طی سالهای 1937 تا 1971، در جهش از پل گلدن گیت سانفرانسیسکو جان سالم به در برده بودند، 94 درصد آنها در سال 1978 هنوز زنده بودند که این مسئله ثابت میکند به تعویق افتادن خودکشی، احتمال جلوگیری از آن را به طرز قابل توجهی بالا میبرد.
ممنوعیت استفاده از آفتکشهای سمی، تاثیر قابل توجهی بر نرخ خودکشی در کشورهایی نظیر کرهی جنوبی و سریلانکا داشتهاست. فروش پاراستامول و آسپرین، تنها در مقادیر بسیار اندک، شاهدی بر این مدعاست. اهمیت گسترده و سرمایهگذاری بر روی خدمات بهداشتی، به ویژه مراقبتهای تسکین دهندهای که به بیمار کمک میکند تا شرایط ناامیدکننده را بهتر تحمل کند، نیز باعث تغییر شرایط شدهاست. اگر آمریکا، شرایط مالکیت اسلحه را محدود کند، قطعا خدمت بزرگی به مردمش، در راستای کنترل آمار خودکشی کردهاست. خودکشی در آمریکا، دو برابر بیشتر از انگلیسی اتفاق میافتد که دارای قانون کنترل سلاح است. 50 درصد خودکشیها در آمریکا از طریق سلاح گرم انجام میگیرد. اختلاف این آمار در بین ایالتهای گوناگون آن که بین 26 فقره در هر 100 هزار نفر در مونتانا تا 5 فقره در واشنگتن دی سی گزارش شدهاست را، تفاوت سطح سلاحهای شخصی توجیه میکند.