اولین ویروسهای کامپیوتری کاملا بیخطر بودند. در واقع اولین ویروسها مثل Creeper که فقط پیام “I’M A CREEPER : CATCH ME IF YOU CAN “ را نمایش میدادند، نه تنها آزمایشات بیضرری در محاسبات محسوب میشدند، بلکه فقط به شبکههای خانگی خود محدود بودند (Creeper به سیستم عامل TENEX محدود میشد). البته ابن اتفاقات به سال 1971 بازمیگردد، زمانی که هنوز اینترنت منسجم و یکپارچه وجود نداشت. اما امروزه ما با میلیونها ویروس کامپیوتری سر و کار داریم که تمام آنها در عرض چند ثانیه و یا چند روز در کل اینترنت پخش میشوند.
فرایند پخش ویروسها به این صورت است که یا شما این ویروسها را دانلود میکنید و یا چیزی از شبکه P2P درست اجرا نشده و یا روی یک لینک عجیب در ایمیل خود کلیک میکنید و اتفاقی که بعد از آن میافتد و شما از آن با خبر میشوید این است که سیستم با مشکل مواجه شده یا از کار میافتد. وقتی همهچیز به یک چیز وصل میشود انتشار ویروس راحتتر و سریعتر اتفاق میافتد. علاوه بر این، این روزها، حفاظت و جلوگیری از انتشار ویروسها به کسبوکار بزرگی تبدیل شده و مصرفکنندگان نیز هر ساله میلیونها دلار پول صرف آن میکنند.
در زمان قدیم، انتشار ویروسهای کامپیوتری شروع بسیار کندی داشت. زمانی که اینترنت هنوز بسیار گسترده و به شکل امروز نبود انتشار اولین ویروسها خارج از شبکههای خصوصی و به صورت کاملا آفلاین انجام میشد. اولین ویروسهای کاملا “وایرال” مبتنی بر فلاپی دیسک بوده و به دست انسانها از یک رایانه به رایانه دیگر منتقل میشدند.
اما اولین ویروسهای کامپیوتری چگونه منتشر شدند؟ و چه کسی آنها را اختراع کرد؟ اولین ویروس اپل حاصل شوخی یک نوجوان بود. اولین ویروس کامپیوتری نیز که در سطحی گسترده پخش شد محصول دو برادر پاکستانی بود که در ادامه مقاله به معرفی آنها میپردازیم. با دیجی رو همراه باشید.
ویروس میکروکامپیوتری Elk Cloner
در سال 1981، ریچارد اسکرنتا، دانش آموز کلاس نهم و پسری بسیار باهوش و بازیگوش بود. یکی از کارهای مورد علاقه او نوشتن کدهایی بود تا با دوستان خود شوخی کند و بازیهای کامپیوتری دزدیدهشده دوستان خود را از کار بیندازد.
آخر سر، دوستان اسکرنتا به او اجازه ندادند به فلاپی دیسکهای آنها دست بزند، دیگر بازیهای خود را به او قرض نمیدادند و بازیهایی که او دزدیده بود را انجام نمیدادند. اما اسکرنتا یکی از آن پسران شیاد مصمم بود و اپل در آن روزها یک شرکت کاملا متفاوت به حساب میآمد؛ شرکتی که از همه نوع متفکری استقبال میکرد. Apple II بیشتر به Raspberry Pi شبیه بود تا مکبوک پرو. اسکرنتا کتابهای فناوری را میخواند تا حفرههایی در سیستم اپل پیدا کند. در نهایت، او راهی برای وارد کردن کد پیدا کرد تا بتواند بازیها را بدون تماس با دیسکها اجرا کند. اسکرنتا میگفت:
من به دنبال راهی بودم تا یک پسماند در سیستم عامل Apple II مدرسه به جای بگذارم. کاربر بعدی که پای کامپیوتر میآمد اگر با دیسک خود کامپیوتر را ریبوت نمیکرد با کدی که من قرار داده بودم مواجه میشد.
حدود دو هفته طول کشید تا اسکرنتا این “پسماند” را به زبان کامپیوتری بنویسد. او نام این برنامه را Elk Cloner نهاد. Elk Cloner چیزی بود که امروزه ویروس بوت سکتور مینامند. نحوه انتشار ویروس هم به این صورت است:
وقتی که فلاپی دیسک غیرآلوده در کامپیوتر آلوده (کامپیوتر مدرسه) قرار میگرفت، کامپیوتر، فلاپی دیسک را آلوده میکرد یعنی کامپیوتر یک کپی از Cloner Elk در بوت سکتور فلاپی دیسک میگرفت_کدی که به طور خودکار در بوت اجرا میشود. زمانی که دانش آموز فلاپی دیسک آلوده را در یک کامپیوتر دیگر قرار میداد و کامپیوتر با فلاپی دیسک آلوده بوت میشد کامپیوتر با یک کپی از Elk Cloner ویروسی میشد. این ویروس باعث خطاهای پیچیدهای میشد تا پنجاهمین باری که شما دیسک را درون کامپیوتر قرار میدادید. سپس به جای شروع بازی شعری روی صفحه نمایش ظاهر میشد.
ویروس کامپیوتری Brain
اولین ویروس که در سطحی گسترده و به MS-DOC حمله کرد Brain نامیده میشد و در سال 1986 توسط دو برادر به نامهای بصیت فاروق علوی و امجد فاروق علوی از لاهور پاکستان نوشته شد. بصیت 17 ساله و امجد 24 ساله بود. این ویروس بوت سکتور رسانه ذخیرهسازی را آلوده میکند که با سیستم فایل جدول تخصیص فایل DOC فرمت شدهاند. همانند Elk Cloner، Brain یک ویروس بوت سکتور بود. دو برادر پاکستانی میگویند که هنگام نوشتن ویروس چیزی درباره Elk Cloner نشنیده بودند.
هنگامی که برادران این ویروس را ایجاد کردند در حال ادارهی فروشگاه کامپیوتری خود در لاهور پاکستان بودند و متوجه شدند که مشتریانشان کپی غیرقانونی از نرمافزاری که نوشته بودند را انتشار دادهاند. بنابراین آنها به دنبال راهی خاص بودند تا به مشتریان خود درس عبرت بدهند و به همین خاطر ویروس Brain را ساختند. برادران در مصاحبهای تأکید کردند که آنها ویروس را فقط به دلیل کپی غیرقانونی نرمافزار ساختند و نام، شماره تلفن و آدرس فروشگاه خود را در کد ویروس قرار دادند. بصیت و امجد هرگز فکر نمیکردند که این ویروس به هیولایی در سطح جهانی و قدرتی فراتر از ظرفیت آنها برای کنترل ویروس تبدیل شود. ویروس با آدرس فروشگاه، سه شماره تلفن و پیامی کامل میشد که به کاربر گفت دستگاه آلوده شده است.
آنها زمانی پی بردند که ویروس آنها در سطحی جهانی منتشر شده است که صدای خشمگین مردم بریتانیا و ایالات متحده را شنیدند که طی تماسهایی با فروشگاه آنها از این دو برادر خواستند که دستگاه آنها را از این ویروس پاک کند. امجد و بصیت مدعی بودند که ویروس قرار بود کاملا بیضرر و بدون آسیب باشد و تنها پیام کپیرایت درباره نرمافزار دزدیدهشده و تغییر نام درایو فلاپی را نمایش دهد اما بسیاری از مردم گزارش دادند که این ویروس دادههای آنها را پاک کرده و باعث کند شدن و جواب ندادن درایوهای آنها شده است.
بنیانگذاران خدمات کامپیوتری Brain، برادران علوی میگویند که ویروس Brain راهی برای تنبیه و پیگیری دزدی نرمافزار پزشکی آنها برای کامپیوتر IBM بود. اگر دیسکی که برنامه روی آن قرار داشت دزدی میشد، بوت سکتور با یک بوت سکتور آلوده جایگزین شده، حجم زیادی از حافظه را اشغال و سرعت دیسک را کاهش میداد و گاهی به کاربر امکان ذخیرهسازی نمیداد.
اطلاعات تماس پیام واقعی بودند و هدف پیدا کردن دیسکهای تکثیرشده بود. هر وقت که برادران تماس و یا نامهای از کسی دریافت میکردند آنها میتوانستند یکی دیگر از نمونههای سرقتشده نرمافزار خود را شناسایی و موقعیتیابی کنند. امجد در طی مصاحبهای گفت:
با قرار دادن یک کد ما میتوانستیم بفهمیم که آیا ویروس در سراسر جهان پخش شده یا در بین گروه خاصی از مردم باقی مانده است. ویروس همچنین تعداد دفعاتی که دیسک تکثیر شده بود را ثبت میکرد.
چیزی که آنها فهمیدند دزدی در سطحی گسترده بود و نسخههای دزدیدهشده نرمافزار آنها کیلومترها دورتر دست به دست میشد. امجد در یکی از مصاحبههای خود گفت:
“اولین تماسی که دریافت کردیم از میامی ایالات متحده آمریکا بود. فلاپی تماسگیرنده مشکل داشت و او چند کد اضافی درون فلاپی کشف کرده بود.
صدها تماس دیگر از آمریکا دریافت شده و مشکلی که وجود داشت این بود که ویروس Brain درست مثل Elk Cloner به فلاپی دیسکهای مختلف و حتی آنهایی که کپی مستقیمی از نرمافزار پزشکی آنها نبودند منتقل میشد. دانشگاه دلویر نیز یک نوع اپیدمی Brain را در سال 1986 تجربه کرد و سپس ویروس Brain در میلیونها جای دیگر پخش شد.
در برابر این کار دو برادر، هرگز یک اقدام قانونی انجام نشد، اما واکنش رسانهها نسبت به این اتفاق انفجاری بود و افرادی از سراسر جهان، با تماسهای بیامان خود تلفن این دو برادر را مسدود کردند. برادران علوی در نهایت، مجبور شدند شماره تلفنهای خود را تغییر دهند و تمام اطلاعات تماس خود را از نمونههای بعدی ویروس حذف کردند. همچنین، با وجود همه سر و صدایی که ویروس آنها در جهان ایجاد کرد، Brain هرگز برای کسبوکار برادران پاکستانی بد نبود. در حال حاضر، شرکت آنها، Brain Net، بزرگترین ارائهدهنده خدمات اینترنتی در پاکستان است. آنها میگویند فروش نرمافزار آلوده را در سال 1987 متوقف کردند. در حال حاضر، شرکت آنها به شرکت مخابراتی بزرگ تبدیل شده و هنوز هم در همان آدرس در لاهور قرار دارد.