یکی از نامهایی که همیشه در صفحات تیره تاریخ باقی خواهد ماند نام آدولف هیتلر است. این دیکتاتوری حزب نازی عقایدی افراطی داشت و با سوار شدن روی موج نارضایتیهای مردم آلمان پس از جنگ اول جهانی، توانست عقاید و باورهای خود را به مقام عمل برساند و زندگی میلیونها انسان را نه فقط در کشور خود بلکه در بیشتر نقاط جهان به نابودی بکشاند. او آغاز کننده جنگ دوم جهانی بود، جنگی که دهها میلیون انسان در آن کشته و آواره شدند و ساختارهای سیاسی و اجتماعی جهان را دچار دگرگون کرد. در این مقاله از دیجی رو به زندگی آدولف هیتلر، دیکتاتور آلمان نازی خواهیم پرداخت و فعالیتهای سیاسی و نظامی هیتلر را که به جنگ جهانی دوم و فجایع آن انجامید تشریح خواهیم کرد.
ظهور هیتلر
همان طور که میدانید جنگ جهانی اول پایانی بسیار خفت بار برای آلمان داشت. آلمان با امضای معاهده ورسای، شکست را پذیرفت و دچار بحران اقتصادی و اجتماعی بزرگی شد. در این زمان بود که آدولف هیتلر وارد عرصه سیاست شد، او که یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول بود در سال 1920 به عضویت حرب نازی درآمد و یک سال بعد به ریاست آن انتخاب شد. او چند سال بعد در یک کودتای نافرجام شرکت کرد و دستگیر شد و پنج سال را در زندان گذراند. زمانی که هیتلر در زندان بود کتاب معروف خود “نبرد من” را تالیف کرد اما کار او به اینجا ختم نشد.
هیتلر پس از آزادی از زندان با ایدههای ملی گرایی، یهودی ستیزی و ضدیت با کمونیسم وارد عرصه شد و سخنرانیهایی تند علیه پیمان ورسای ایراد کرد و طرفداران فراوانی به دست آورد. او شکست آلمان را در جنگ اول جهانی نتیجه اتحاد یهودیان و کمونیستها میدانست و به دنبال از بین بردن این دو گروه بود. پاول هیندنبورگ در سال 1933 هیتلر را به عنوان صدراعظم آلمان منصوب کرد، از این زمان اوضاع اقتصادی رو به بهبودی گذاشت و صنایع و ارتش آلمان مجددا بازسازی شدند در حدی که هیتلر توانست آلمان را به عنوان یکی از قدرتهای برتر اقتصادی به جهان معرفی کند. اما سیاست خارجی هیتلر از ایدئولوژی نازیها پیروی میکرد که به دنبال زمین و مواد اولیه جدید بودند. طبق این ایدئولوژی آلمانیها نژاد برتر بودند و حق استفاده از همه منابع اعم از انسانی و غیر انسانی را داشتند. او از قدرت تبلیغاتی خود برای متحد کردن سایر نیروها کمک گرفت و خود را به عنوان قهرمان اروپا در مقابله با بلشویسم و مرد صلح و از بین برنده بیعدالتی پیمان ورسای معرفی کرد.
رایش سوم
رایش سوم یا آلمان نازی به حکومت آلمان در دوران بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ گفته میشود که در این دوران آلمان تحت حکومت حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان به رهبری آدولف هیتلر به عنوان صدراعظم بود. با آتش گرفتن مجلس ملی هیتلر توانست بزرگترین رقیب خود یعنی حزب کمونیست را از میدان به در کند و آلمان را یک قدم دیگر به تک حزبی شدن نزدیک سازد. تا اینکه در ۱۴ ژوئن ۱۹۳۳ آلمان به عنوان یک کشور تک حزبی شناخته شد، نشان صلیب شکسته نازیها روی پرچم وایمار قرار گرفت و اختیارات صدراعظم باز هم افزایش یافت. در سال ۱۹۳۴ رئیس جمهور هیندنبورگ درگذشت و مجلس با اکثریت آرا هیتلر را علاوه بر صدراعظمی به مقام ریاست جمهوری و پیشوایی آلمان انتخاب کرد. هیتلر در سال 1935 خدمت سربازی را اجباری کرد که با مخالفتهایی همراه بود اما رفتارهای به ظاهر صلح طلبانه او از ایجاد حساسیت در دیگر کشورها جلوگیری کرد.
اما او برنامههای دیگری نیز در سر داشت که خارج از مرزهای آلمان را شامل میشد. در نوامبر 1936 آلمان و ژاپن پیمان ضدکمونیسم امضا کردند و موسولینی رهبر ایتالیا نیز از انگلیس فاصله گرفت و به هیتلر پیوست. در اولین گام، آدولف هیتلر، اتریش (وطن خود او) و بخشی از چکسلواکی را به خاک آلمان اضافه کرد. این رویداد که به آنشلوس معروف است بر محبوبیت هیتلر میان مردم افزود. مردم اتریش و چکسلوکی نیز از این اتفاق راضی بودند و انگلیس و فرانسه به آن واکنشی نشان ندادند. هیتلر با پذیرش توافق مونیخ در 30 سپتامبر آن سال اعلام کرده بود که ادعای جدیدی بر خاک اروپا ندارد.
شروع جنگ جهانی دوم
اما چند ماه بعد در مارس 1939 ارتش آلمان به بقیه خاک چکسلواکی هم لشکر کشید و لیتوانی نیز مجبور به تسلیم شد. در همین زمان هیتلر به لهستان حمله کرد و این کار آتش جنگ جهانی دوم را در اروپا روشن کرد. فرانسه و بریتانیا به آلمان اعلام جنگ کردند چون بریتانیا متحد لهستان و تضمین کننده امنیت آن بود اما تا سال 1942 آلمان به عنوان قدرت برتر به پیشروی ادامه داد و بخشهای مهمی از اروپا را تسخیر کرد. در این جنگ ایتالیا هم به آلمان نازی پیوست و این دو کشور در مقابل نیروهای متفقین قرار گرفتند. در این زمان هیتلر یک پیمان ضدجنگ با شوروی امضا کرد و در اول سپتامبر ۱۹۳۹ به نیمه غربی لهستان حمله کرد. شوروی نیز چند روز بعد از سمت شرق به لهستان حمله کرد و آتش جنگ در اروپا شعلهورتر شد. آدولف هیتلر در سیاست خارجی خود از فرصت طلبی و زمانبندی هوشمندانه بهره میگرفت و مهارت زیادی در شناخت روحیات رهبران دمکرات و عملکرد موفق آنها داشت و از این مهارت به بهترین شکل در کنترل جنگ استفاده کرد.
استراتژی جنگی آلمان از ابتدا توسط هیتلر برنامه ریزی میشد. وقتی که نقشه تسخیر لهستان با مخالفت شدید بریتانیا مواجه شد هیتلر به ارتش دستور داد تا بلافاصله به غرب حمله کنند. شرایط بد آب و هوایی باعث تاخیر در اجرای این حمله شد اما در عوض به دو تغییر در نقشه وی انجامید. ارتش آلمان با تسخیر دانمارک در آوریل 1940 پیش از بریتانیا در اسکاندیناوی حضور پیدا کرد. تغییر دوم ایده گرفتن هیتلر از نقشه ژنرال اریک وون ماینستن بود که طبق آن آلمان به جای حمله از طریق شمال از راه آردن حمله را آغاز کرد که نقشهای هوشمندانه بود و به برتری آلمان منجر شد. در این حمله ارتش بریتانیا در دانکرک زمینگیر شد و این شکست در نهایت به تسلیم فرانسه انجامید.
هیتلر امیدوار بود که بریتانیا برای صلح وارد مذاکره شود اما این اتفاق رخ نداد و هیتلر تصمیم گرفت از طریق هوایی به بریتانیا حمله کند و نیروی هوایی این کشور را از بین ببرد. او در این زمان نقشه حمله به شوروی را میکشید چون معتقد بود قدرت این کشور در مقابل اهداف آلمان نازی قرار دارد. سپس موسولینی به یونان حمله کرد و شکست خورد و نیروهای آلمان نازی در بالکان و شمال آفریقا به کمک ایتالیا آمدند. حمله آلمان به شوروی در 22 ژوئن 1941 کلید خورد و نیروهای هیتلر به سرعت در خاک این کشور پیشروی کردند اما در چند کیلومتری مسکو مجبور به عقب نشینی شدند. در جریان این حمله هیتلر با ژنرالهای ارتش دچار مشکل شد، او معتقد بود که ژنرالها هدف اصلی را فراموش کرده و وقت زیادی را تلف کردهاند.
آغاز شکست هیتلر
در هفتم دسامبر 1941 نیروهای ژاپنی به ارتش آمریکا در پرل هاربر حمله کردند و از این روز بود که آمریکا هم وارد جنگ شد و به متفقین پیوست. این اتفاق، استراتژی جنگ را به کلی تغییر داد و تلاشهای هیتلر برای از بین بردن اتحاد بین استالین، چرچیل و رزولت به شکست منجر شد. اتحادی که در نهایت از بین رفت اما برای آدولف هیتلر خیلی دیر شده بود. همزمان با جنگ، او دستور بازسازی اقتصاد آلمان را نیز صادر کرد و در حالی که هیملر زمینه را برای نظم نوین در اروپا آماده سازی میکرد هیتلر اعلام کرد که هیچ یهودی حق ندارد در رایش سوم زندگی کند. در سال 1941 این رویه تغییر کرد و از تبعید به نابودسازی منتهی شد. اما این فقط یهودیان نبودند که با سیاستهای آلمان نازی آسیب دیدند، کاتولیکها، لهستانیها، کولیها و افراد معلول و ناتوان نیز جزو اهداف هیتلر بودند که در آلمان نازی جایی نداشتند. در این میان یهودیهای آلمان، لهستان و شوروی عمده قربانیان نظام هیتلر بودند و گفته میشود که از این سه کشور در مجموع بیش از شش میلیون یهودی به کام مرگ فرستاده شدند.
از سال 1942 ورق جنگ به سود متفقین برگشت. روسها پیش از عقب راندن ارتش آلمان به این کشور حمله کردند و متفقین از جبهه غرب به متصرفات نازیها حمله کردند، موسولینی مهمترین متحد هیتلر در سال 1943 دستگیر و اعدام شد. در این زمان در داخل آلمان نیز فرماندهان و شهروندان ضدنازی عملیاتی را علیه ارتش و هیتلر انجام دادند. یکی از مهمترین این وقایع بمب گذاری در کنفرانس سران ارتش در پروس شرقی بود. اما هیتلر پس از برداشتن جراحات سطحی از مهلکه گریخت و سوء قصد کنندگان را اعدام کرد.
از آن زمان او به همه اطرافیان خود بدبین بود و بیماری جسمی و روحی او را ضعیف کرده بود اما کنترل و آرامش خود را از دست نداد و به کار خود ادامه داد. حمله متحدین به نرماندی در ششم ژوئن 1944 آغاز یک پایان برای آدولف هیتلر بود. در عرض چند ماه هشت پایتخت اروپایی از دست نازیها خارج شد و یا تحت محاصره متفقین در آمد (رم، پاریس، بروکسل، بخارست، آتن، صوفیه، بلگراد، هلسینکی). در این زمان او به استفاده از سلاحهای جدید مثل موشک متوسل شد اما کاری از پیش نبرد و شکست را حتمی دید. گفته میشود آدولف هیتلر در سی ام آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد. او در این زمان 56 سال داشت.
او و همسرش اوا براون با قرص سیانور خودکشی کردند و هیتلر یک گلوله نیز به سر خود شلیک کرد. جسد این دو توسط گوبلز و همراهانش سوزانده شد چون هیتلر نمیخواست به سرنوشت موسولینی دچار شود و به اسارت متفقین درآید (جسد موسولینی مورد اهانت هزاران ایتالیایی قرار گرفت). هیتلر جزو منفورترین شخصیتهای تاریخی است اما قدرت و توانایی او در دنیای سیاست و جنگ، بیسابقه و غیرقابل انکار بود. عقاید و اهداف هیتلر اگرچه انسانی نبود اما توسط میلیونها نفر پذیرفته شد که فقط آلمانیها را شامل نمیشد. وقتی هیتلر شکست خورد بیشتر قسمتهای اروپا با خاک یکسان شده بود، به همین دلیل مردم آلمان سال 1945 را “سال صفر” مینامند.
سالار هیتلر
هیتلر دیکتاتور نبوده ، واقع گرا بوده و برای تمام حرف هایش علاوه بر دلایل منطقی ، مثال های تجربی آورده که تحکیمی بر عقاید هیتلر هست.
متاسفانه آمریکا و شاید به شکلی رسانه سعی در تخریب این شخص داره
گمشو بابا ???
جنایت کار جنگی