امروزه با گسترش تکنولوژی و اینترنت در سراسر دنیا روشهای کسب درآمد و ثروت جدیدی به وجود آمده است که در خانه و زیر باد کولر کار خود را انجام میدهیم و درآمد کسب میکنیم.
۱۴ سالم بود که با این روش درآمدزایی آشنا شدم و از همان روزهای اول متوجه شدم که با کاری رو به رو هستم که تمامی معیارهای یک شغل عالی را برای من دارد.
راحتی، زمان آزاد، ۲۴ ساعته بودن، پتانسیل سود بالا، شغلی که باهاش میتونستم تمام زندگیم را طور دیگری بسازم.
آن زمان دانش آموز دوران قبل از دبیرستان بودم و نیاز داشتم کاری انجام دهم و هدفی انتخاب کنم که بتواند آیندهام را بسازد. بنابراین از همان دوران شروع کردم به تحقیق و مطالعه درباره بازار برابری ارزها.
شوق عجیبی داشتم و حس میکردم راه زندگیم را پیدا کردم. چند وقتی بود که به صورت آزمایشی شروع کرده بودم به کار و سودهای جالبی کسب میکردم.
بعد از چند روز تمام پس اندازم را برداشتم و وارد سایت یکی از بهترین کارگزاریها کشورم شدم و اولین حساب معاملاتی واقعی خود افتتاح کردم.
اندکی با حساب دمو تفاوت داشت، هیجان، احساسات، حرص و طمع.
نرم افزار معاملاتی خود را بازار کردم تا اولین سرمایه گذاری خود را در بزرگترین بازار مالی دنیا، جایی که افراد زیادی را میلیونر کرده بود انجام بدم.
برای اولین گام سهامی از شرکت مک دونالد خریدم، خارق العاده بود. رشد عجیبی داشت و فکر میکردم بتوانم بیشتر هم خرید کنم.
سپس روی سهام اپل سرمایه گذاری کردم، اندکی جفت ارز یورو به دلار و طلا خریدم و کلی ذوق زده بودم که من جوانترین معاملهگر دنیا هستم.
۱۴ سالگی و معامله گری
در زمانی که همه تلاش میکردند که درس بخوانند و وارد دانشگاه شوند و بروند جایی استخدام شوند و یا در تابستانها و دوران مدرسه در رستوران مک دونالد پیش خدمتی میکردند و ظرفها را میشستند. من تمامی زمانم را گذاشته بودم برای معامله کردن، تحلیل کردن و مثل بزرگان زندگی کردن.
بعد از یک ماه سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری من در بازار برابری ارزها و بورس تبدیل شده بود به ۳ هزار دلار.
فوق العاده بود، ۲ هزار دلار برای من ۱۴ ساله در یک ماه عالی بود.
و باور داشتم که میتوانم ادامه دهم و موفق شم. بتوانم مثل وارن بافت، ری دالیو و هزاران میلیاردر دیگر ثروتمند شوم.
اما یک روز تمامی رویاهای من به باد رفت، دقیقا همان زمان که حس میکردم دیگر کسی نمیتواند جلوی موفقیت من را بگیرد و من موفقترین جوان دنیا هستم، همان دوران که به بازار برابری ارزها مثل یک ماشین چاپ پول نگاه میکردم، ناگهان تمامی من فرو ریخت.
من به مقدار زیادی از اهرم استفاده کردم. یعنی آنکه با ۳ هزار دلاری که در حسابم بود بیش از ۱۰۰ هزار دلار خرید کردم.
در بازار برابری ارزها بانک ها و کارگزاریها به شما اعتبار میدهند که بیشتر بتوانید پول دربیاورید، اعتبار و وامی ۱۰۰ برابر پولتان و من هم استفاده کردم.
و یک روز بازار جهتش تغییر کرد و نفت و طلا که به میزان زیادی خریده بودم شروع به ریزش کردند و حساب مرا خوردند.
در پایان آن روز معاملات من به ۲ هزار دلار ضرر ختم شد و تمامی زحمت من به باد رفت.
اما تسلیم نشدم، و تصمیم گرفتم از اشتباهم درس بگیرم.
آن موقع فهمیدم که باید درستتر عمل کرد، با علم، دانش. و رفتم رایجترین دلیل شکست معامله گران را خواندم و بررسی کردم که اصلا بازار فارکس چیست؟
از آن روز به بعد معاملات من بهتر شد، یک ماه بعد از آنکه اولین شکست معاملاتیام را خوردم و کلی آموزش پیشرفته فارکس مطالعه کردم، دوباره برگشتم به بازار و از نقطه اول شروع کردم.
امروز بعد از ۲۰ سال، در سن ۳۴ سالگی به رویاهای معاملاتی خود رسیدم، البته خیلی زودتر. در سن ۲۰ سالگی شرکت معاملاتی خود را تاسیس کردم و امروز سرمایهای که در بازار دارم بیش از ۲۰۰ میلیون دلار هست.
به علاوه ۳۰۰ میلیون دلار از سرمایه نزدیکان و مشتریانم که به من دادند تا در بازار فارکس برای آنها معامله کنم.
این اندکی بود از قصه من، شما هم میتوانید موفق شوید.