نام خط والاس (Wallace Line) از نام زیستشناس برجسته و طبیعتدان مشهور بریتانیایی، آلفرد راسل والاس، گرفته شده است. این خط، در واقع، یک تقسیمبندی نامرئی و فرضی است که به طور مشخص دو دنیای کاملاً متفاوت را در قلب جنوب شرقی آسیا، به ویژه در مجمعالجزایر اندونزی، از یکدیگر جدا میسازد. نکته حائز اهمیت این است که این خط فرضی و مهم، به هیچ وجه بر روی هیچ نقشه جغرافیایی رسمی و شناخته شدهای وجود ندارد و ترسیم نشده است. با این وجود، خط والاس به عنوان یک مرز مهم و تعیین کننده بین دو اکوسیستم مجزا و متفاوت عمل میکند و مرز بین این دو زیستبوم را مشخص میکند.
درک عمیق و صحیح از چگونگی عملکرد و تأثیر این خط بر حفظ و پایداری تنوع زیستی گونههای مختلف جانوری و گیاهی بسیار حیاتی و ضروری است. این اهمیت زمانی دوچندان میشود که تغییرات نگران کننده آب و هوایی به عنوان یک تهدید دائمی و جدی برای گونههای مختلف در مناطق وسیع جنوب شرقی آسیا و همچنین قاره استرالیا مطرح میشود و بقای آنها را به خطر میاندازد. با دیجی رو همراه باشید.
خط والاس کجاست؟
این خط فرضی و مهم، دقیقاً در میان دو قاره پهناور آسیا و استرالیا واقع شده است. خط والاس، در واقع، یک کانال آبی را تشکیل میدهد که از آبهای بسیار شفاف و عمیق تشکیل شده است. این کانال آبی به عنوان یک مرز طبیعی عمل کرده و سکوی سوندا (Sunda platform) را از سکوی ساحول (Sahul platform) به طور کامل از یکدیگر جدا میکند. این دو سکوی قارهای نیز به نوبه خود، مناطق وسیعی از خشکی و جزایر را در بر میگیرند. به طور مشخصتر، سکوی سوندا مناطقی مانند بورنئو، جزیره زیبای بالی، سوماترا و جاوه را در یک طرف این خط آبی در بر میگیرد. در طرف دیگر این مرز آبی و در امتداد سکوی ساحول، قاره استرالیا و جزیره بزرگ گینه نو به همراه مجموعهای از جزایر کوچک و بزرگ اطراف آنها قرار گرفتهاند و به این ترتیب این خط، مرزی طبیعی بین این مناطق ایجاد کرده است.
اگر چه چنین خطی به صورت قابل مشاهده و ملموس بر روی سطح زمین وجود ندارد، اما در اعماق دریا و در زیر سطح آب، ساختاری زمینشناسی به نام «گودال والاس» (Wallace Trench) وجود دارد. این گودال، که در واقع یک شکاف عمیق و طولانی در زیر آب است، دقیقاً همان مکانی را مشخص میکند که در آن صفحه تکتونیکی سوندا (Sunda) با دو صفحه تکتونیکی دیگر به نامهای باندا (Banda) و تیمور (Timor) با یکدیگر برخورد میکنند. این برخورد صفحات تکتونیکی، پدیدهای زمینشناختی است که در طول میلیونها سال شکل گرفته و منجر به ایجاد این گودال عمیق شده است. بنابراین، میتوان گفت که مانع اصلی و تعیین کننده این “خط” فرضی، در واقع یک مانع عمیق آبی است که قدمت آن به دوران پلیستوسن، یعنی حدود 50 میلیون سال پیش، بازمیگردد.
چه حیواناتی در هر طرف خط والاس زندگی میکنند؟
در بخش شمالی این خط فرضی و زیستی، میتوان شاهد حضور و زندگی جانوران متنوع و گوناگونی بود که از آن جمله میتوان به حیواناتی همچون فیلهای عظیمالجثه، ببرهای قدرتمند و باشکوه و همچنین کرگدنهای تنومند اشاره کرد. در مقابل، در بخش جنوبی این خط، گونههای جانوری کاملاً متفاوتی زندگی میکنند که از مهمترین آنها میتوان کانگوروهای منحصر به فرد، انواع مختلف کیسهداران و همچنین گونههای متعدد جوندگان را نام برد.
نکته قابل توجه و بسیار مهم این است که این گونههای جانوری، که در دو طرف خط والاس زندگی میکنند، به هیچ وجه با یکدیگر ترکیب و مخلوط نمیشوند و هر گروه به زیستگاه مختص به خود محدود میماند. این جدایی و تفکیک گونهها، به نوبه خود، منجر به شکلگیری و توسعه نظریهای مهم در زمینه زیستجغرافیا شده است که بر اهمیت وجود موانع طبیعی، اعم از موانع قابل مشاهده و ملموس یا موانع غیرقابل مشاهده و نامرئی، در توزیع جغرافیایی گونههای مختلف جانوری تأکید میکند.
خط والاس، به طور ویژه، برای گروههای خاصی از جانوران، مانند پستانداران جفتی و انواع مختلف مارمولکها، بسیار مشخص و تعیین کننده است و به عنوان یک مانع جدی عمل میکند. این موضوع برای بسیاری از گونههای پرندگان نیز صدق میکند، زیرا بیشتر این پرندگان حتی از عبور از یک بخش کوچک و باریک از آب اقیانوس نیز اجتناب میکنند و قادر به پرواز بر فراز آبهای آزاد نیستند. به عنوان نمونهای مشخص، فاصله جغرافیایی بین دو جزیره بالی و لومبوک، که در دو طرف این خط قرار گرفتهاند، تنها در حدود 22 مایل (تقریباً 35 کیلومتر) است. با وجود این فاصله نسبتاً کم، این خط به عنوان یک مانع زیستی مهم عمل میکند. البته، در این بین استثناهایی نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال، برخی از گونههای خفاش، به دلیل توانایی پرواز طولانی خود، قادر به عبور از این خط و جابجایی بین دو طرف آن بودهاند. با این حال، باید توجه داشت که بیشتر پستانداران، همچنان به یکی از دو طرف این خط محدود میمانند و قادر به عبور از آن نیستند.
در مورد دنیای گیاهان و پوشش گیاهی، خط والاس به اندازه دنیای جانوران، یک مرز قاطع و مشخص به شمار نمیرود. دلیل اصلی این تفاوت، قابلیت پراکندگی دانهها و بذرهای گیاهان توسط عوامل مختلف طبیعی مانند باد است. باد میتواند دانهها را به مسافتهای بسیار دور حمل کند و به این ترتیب، امکان رشد گیاهان در مناطقی فراتر از محدوده اصلی آنها فراهم میشود. با این وجود، حتی در مورد گیاهان نیز، همچنان میتوان یک تقسیمبندی قابل توجه و معنادار را در دو طرف خط والاس مشاهده کرد.
به عنوان مثال، بیشتر گونههای درختان اکالیپتوس، که به عنوان یکی از شاخصترین گیاهان قاره استرالیا شناخته میشوند، منحصراً در سمت استرالیایی این خط یافت میشوند و در مناطق دیگر به ندرت دیده میشوند. البته، در این مورد نیز یک استثنای جالب وجود دارد و آن هم اینکه یک گونه خاص از درختان اکالیپتوس وجود دارد که برخلاف سایر گونهها، در جزیره میندانائو در کشور فیلیپین نیز به خوبی رشد و نمو میکند. این استثناء نشان میدهد که عوامل دیگری نیز علاوه بر موانع جغرافیایی، در توزیع گونههای گیاهی نقش دارند.
چرا حیوانات از خط والاس عبور نمیکنند؟
دلیل اصلی و بنیادین برای عدم وجود فرصت و امکان مهاجرت گونههای جانوری و گیاهی بین دو طرف خط والاس، به ویژگیهای زمینشناختی خاص این منطقه بازمیگردد. در طول دورههای یخبندان گذشته، که به عصرهای یخبندان مشهورند، سطح آب دریاها به طور قابل توجهی کاهش مییافت و در نتیجه، بخشهایی از بستر دریاها که امروزه زیر آب قرار دارند، نمایان میشدند. این پدیده منجر به ایجاد پلهای زمینی طبیعی بین تودههای خشکی مختلف میشد و به گونههای جانوری و گیاهی اجازه میداد تا به مناطق جدید مهاجرت کرده و پراکندگی جغرافیایی خود را گسترش دهند.
اما در منطقهای که خط والاس قرار دارد، به دلیل وجود گودال بسیار عمیق در امتداد این خط، هیچگاه پل زمینی مناسبی شکل نگرفت. این گودال عمیق، به عنوان یک مانع طبیعی و دائمی عمل کرده و از ارتباط و تعامل گونههای جانوری و گیاهی بین دو طرف خط والاس جلوگیری کرده است. این امر، یکی از مهمترین دلایل تنوع زیستی و تفاوتهای چشمگیر بین گونههای موجود در این دو منطقه به شمار میرود.
علاوه بر موانع زمینشناختی و جغرافیایی که پیشتر ذکر شد، عوامل دیگری نیز در عدم تبادل گونههای جانوری بین دو طرف خط والاس نقش دارند. یکی از این عوامل، جریانهای آبی بسیار قوی و پرقدرت بین جزایر مختلف این منطقه است. با وجود نزدیکی نسبی برخی از جزایر به یکدیگر، از جمله باریکی تنگه لومبوک که پیشتر به آن اشاره شد، این جریانهای آبی به قدری شدید هستند که میتوانند برای حیواناتی که قصد عبور از خط و جابجایی بین جزایر را دارند، بسیار خطرناک و حتی مرگبار باشند. این جریانهای قوی، به سادگی میتوانند حیوانات را با خود برده و شانس موفقیت آنها در عبور از این مانع آبی را به شدت کاهش دهند.
علاوه بر این موانع طبیعی، عوامل انسانی و مدیریتی نیز در این زمینه دخیل هستند. در کشور اندونزی، که این خط از میان آن عبور میکند، قوانین و کنترلهای بسیار سختگیرانهای بر جابجایی حیوانات بین جزایر مختلف وجود دارد. به طور کلی، سفر و جابجایی حیوانات وحشی از یک جزیره به جزیره دیگر، تقریباً غیرممکن است. این محدودیتها به طور ویژه به دلیل وجود بیماری هاری در برخی از مناطق مجمعالجزایر اندونزی و عدم وجود آن در سایر مناطق، اعمال میشوند. هدف از این کنترلها، جلوگیری از گسترش بیماریها و حفظ سلامت جمعیتهای جانوری در هر یک از جزایر است. بنابراین، ترکیبی از موانع طبیعی و محدودیتهای انسانی، باعث شده است که خط والاس همچنان به عنوان یک مرز زیستی مهم و تأثیرگذار باقی بماند.