دیروز گوگل با تغییرات سازمانیاش جهان تکنولوژی را غافلگیر کرد. در ماههای پیش رو، شرکتی که به عنوان گوگل میشناسیم به آلفابت (Alphabet) تغییر نام خواهد داد و فقط هسته اصلی جستوجو، اندروید، یوتیوب و چند قسمت دیگر به عنوان گوگل شناخته خواهند شد. این تغییرات با نظارت مدیر عامل اجرایی جدید گوگل «ساندر پیچای» انجام خواهد گرفت. از کمپانیهایی مانند AT&T و IBM تا GE و مایکروسافت، کمپانیهای تکنولوژی همیشه به دنبال راهی بودند تا به شرکت بعدیای تبدیل نشوند که بیش از حد بزرگ و از خود راضی شده و سپس از هم میپاشد. گوگل، «گوگل اکس» را امتحان کرد و حالا آلفابت را امتحان میکند.
در ظاهر تنها تغییری که انجام میشود نام است. هنوز هسته اصلی این تجارت روی تبلیغات بنا شده است و سود آن به شبکهای از پروژههای تحقیقاتی تزریق میشود که حتی ممکن است هیچ وقت به سوددهی نرسند. اما این جدایی بین گوگل و آلفابت پیچیدهتر از یک تغییر نام است، و ممکن است به این دو قسمت گوگل، که هر روز از یکدیگر فاصله بیشتری میگیرند، اجازه دهد که حتی بیشتر از اینها از یکدیگر دور شوند. گوگل، یا آلفابت، از این تغییرات چه سودی میبرد؟
یکی از آسانترین جوابها آرام کردن سرمایهگذاران است. وال استریت هیچوقت پروژههای بلندپروازانه گوگل را دوست نداشته و بعد از هر سودی، سرمایهگذاران این نکته را پیش میکشند که این پروژههای تحقیقاتی چهقدر برایشان هزینه دارد. در حالی که «پیج» و «برین» (از موسسان گوگل) از حمایت از این پروژهها عقبنشینی نمیکنند، راهکاری را ارائه دادهاند تا بتوان نگاه نزدیکتری به جدا بودن هزینه این پروژهها و هسته اصلی گوگل انداخت. مدتها است که این کمپانی «دو قسمت قابل گزارش دارد… و قسمت گوگل جدای از دیگر قسمتهای آلفابت این کمپانی مطرح میشود». نتیجه این کار یک کمپانی هلدینگ شبیه به هلدینگ «Berkshire Hathaway» آقای Warren Buffett (یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان) خواهد بود، کمپانیای که آقای «پیج» در جلسه قبلی سهامداران از آن به عنوان مدلی برای تغییرات گوگل نام برد. بر اساس این مدل، آلفابت میتواند مجموعهای از پروژههای سودده و کمی کمسودتر باشد که انتظار میرود در آینده به سوددهی خواهند رسید. نیمه دیگر این شرکت، گوگل، به تنهایی در نظر گرفته خواهد شد، و بقیه قسمتها باید خودشان بتوانند روی پای خودشان بایستند.
اگر قسمت غیر گوگل این کمپانی کمتر شبیه یک کمپانی هلدینگ و بیشتر شبیه یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر است، خب باید هم اینطور باشد. در حالی که پیج و برین هر روز بیشتر و بیشتر از فعالیتهای روزانه گوگل جدا میشوند، بیشتر و بیشتر به ایدههایی که شبیه استارتآپها هستند جذب میشوند، از ایدههایی مانند توربینهای بادی نصب شده روی درنها، تا تکنولوژی جدید باتری. حتی Nest، تنها قسمت مربوط به مصرفکنندگان که وارد گوگل جدید نخواهد شد، به عنوان یک شرکت سختافزاری تکه تکه شروع به کار کرد. اما در حالی که گوگل به سادگی میتواند توسط «گوگل اکس» روی پروژههای بلندپروازانه سرمایهگذاری کند تبدیل کردن این پروژهها به بخشی در گوگل یا یک تجارت مستقل کمی سخت بوده است. اما با آلفابت این پروژهها به حالت استارتاپ اصلی خودشان باز خواهند گشت و اگر موفق شوند گزینههای اقتصادی بیشتری خواهند داشت و اگر هم ناموفق بودند بهتر مدیریت خواهند شد.
برنامه راننده هوشمند گوگل یکی از بهترین مثالها در این زمینه است. این پروژه ممکن است روزی سود عظیمی برای گوگل به همراه داشته باشد، اما در حال حاضر هیچ نقطه مشترکی با تجارت اصلی گوگل ندارد و میتواند سرمایهگذارانی که به دنبال سود ثابت و آرام جستوجوی گوگل هستند را بترساند. اگر آلفابت بخواهد که بدون ترساندن سرمایهگذاران روی قسمت ماشینهای خود سرمایهگذاری بیشتری کند، میتواند به این شرکت اجازه دهد که سرمایهگذاری خارجی جذب کند و در عوض دریافت سرمایه یا همکاری استراتژیک، قسمت کوچکی از مالکیت پروژه را در اختیار دیگران قرار دهد. و در حالی که این کمپانی بزرگتر میشود، مدیر عامل اجرایی قسمت ماشینهای گوگل میتواند شرکت خود را وارد سهام عمومی کند و سهامداران و سرمایهگذاران خارجی را در سود این شرکت سهیم کند.
این قضیه خیلی مهم است چون وقتی که به پروژههای بلندپروازانهتر گوگل میرسیم، نظر سرمایهگذاران به سرعت تغییر میکند. هنوز هم سرمایهگذاران احتمالی زیادی وجود دارند که دوست دارند روی تکنولوژی راننده هوشمند سرمایهگذاری کنند، اما آنها تنها بخش کوچکی از سرمایهگذارانی هستند که دوست دارند سهام شرکت گوگل را به دلیل تجارت تبلیغاتی این شرکت بخرند. این به آن معنی است که تا زمانی که تمام این کمپانیها به یکدیگر مربوط باشند، ریسکهای کوچک میتوانند تاثیر منفی زیادی روی ارزش سهام کلی گوگل داشته باشند.
همچنین امکان عرضه عمومی، کار جذب و نگاهداری استعدادهای برتر را آسان میکند. شخص مسئول پروژههای «running Glass» یا «Loon» حالا میتواند به جای اینکه مسئول پروژه شاخه کوچکی از گوگل باشد، مدیر عامل اجرایی یک شرکت تقریباً مستقل شود. تغییر بزرگی که برای رزومه افراد تاثیرگذار خواهد بود. نگاهداشتن مدیر عاملها در ماههای گذشته برای گوگل یک مشکل اصلی بوده است، و در آخرین اتفاق مدیر عامل قسمت نقشههای گوگل «برایان مکلین» گوگل را برای رفتن به کمپانی «Uber» ترک کرد. گوگل اعلام کرده است که این ساختار جدید «اجازه کنترل بیشتری» را به این کمپانی خواهد داد.
اگر بخواهیم باختی در تمام این قضایا در نظر بگیریم، این باخت سهم پروژههایی مثل «Fiber» است که بین این دو قسمت بلندپرواز و پایا میمانند. نصب کابلهای فیبر نوری فرآیند هزینهبری است، بیش از آنچیزی که ساخت پیشنمونه بالنهای یا لنزهای آزمایشی هزینه بر میدارد، اما برای Fiber این هزینه با تاثیری که بر گوگل میگذاشت توجیه میشد. دسترسی پرسرعت ارزانتر به معنای جستوجوهای بیشتر و کاربران بیشتر روی سرویسهای نیازمند پهنای باند زیاد مانند HD YouTube و Hangouts است. هر طور که بخواهیم به این پروژه نگاه کنیم، این پروژه به طرز غیرقابل باوری موفق بوده است و با ورودش به هر شهری بازار اینترنت شهر را دچار دگرگونی کرده است، اما حالا Fiber مجبور است سوددهی خود را به افراد کاملاً متفاوتی توضیح دهد. برای پروژهای مانند Glass، که به نظر میرسد با جستوجو یا هماهنگ شدن با اندروید کار کند، این اتفاق همه چیز را خیلی غیرقابل پیشبینیتر میکند.
با این حال باور این اتفاق سخت است که پیج و برین با وجود آگاهی از امکان آسیب دیدن به دیگر پروژههایشان این تغییرات را انجام داده باشند. اتفاقی که خواهد افتاد این است که این پروژهها دیگر نیازی ندارند برای افزایش سوددهی تجارت تبلیغات گوگل توجیهی بیاورند. این پروژهها حالا فعالیتهایی مستقل خواهند بود که موفقیت و شکستشان به عهده خودشان است. به جای پنهان شدن زیر اسمی مانند گوگل اکس، دیگر مسئولیتشان به عهده خودشان است، و سهامداران قادر خواهند بود تک تک به سراغ آنها بروند همانطور که در سالهای گذشته به سراغ سونی رفتهاند. همچنین آلفابت ناامیدی عظیمی برای کسانی بود که امیدوار بودند گوگل اکس تعطیل شود و تمرکز اصلی این کمپانی روی تبلیغات جستوجو متمرکز شود. این شرطبندیهای قدیمی دیگر بخشی از هسته اصلی این شرکت شدهاند و پیج و برین هیچ دلیلی برای توقف کار روی آنها ندارند. تنها سوالی که باقی میماند این است که حالا که این شرطبندی انجام میشود، کسانی که میگویند آلفابت بزرگتر از گوگل است آیا درست میگویند یا نه؟