منطقی فکر کردن نه تنها به ما کمک میکند که مشکلات سخت و پیچیده را حل کنیم، بلکه کمک میکند مشکلات معمول و روزانهای که ذهن ما را مشغول میکنند را هم حل نماییم. ما هر روز با چنین مشکلاتی مواجه میشویم که اکثرشان هم روتین هستند، مثل انتخاب کردن لباس فرزندمان، درست کردن یک لیست خرید، وقت پیداکردن برای تنظیم قرار ملاقات با پزشک و مسائل معمولی از این قبیل. این سوالات گاها میتوانند ما را تحت فشار قراردهند و این فشار وقتی مسئله نیاز به توجه و تفکر بیشتری داشته باشد بیشتر هم میشود. خوشبختانه، راهکارهایی که ما در ادامه به شما معرفی میکنیم میتوانند به شما کمک کنند که هر مشکلی را آسانتر حل کرده و سریعتر به یک راهکار موثر برسید؛ پس در ادامه با دیجی رو همراه باشید.
1. به جای مشکل روی راهحل تمرکز کنید
دانشمندانی که مغز را مطالعه کرده و بر روی پروسههایی که درون آن اتفاق میافتد کار میکنند، پیشنهاد کردهاند که مشکلات را از انتها به ابتدا حل کنیم، که بدین منظور ما باید به راهحل فکر کنیم نه مشکل. این موضوع به این دلیل است که وقتی روی مشکل تمرکز میکنید پیداکردن راهحل برای مغرتان سختتر میشود چراکه مغز از آن پس درگیر اتفاقات احتمالیای میشود که ممکن است از قبل آن مشکل روی دهند. بنابراین رویکرد صحیح برای حل مشکل این است که ابتدا تشخیص دهیم مشکلی وجود دارد و سپس به دنبال راهحلهای احتمالی برای آن بگردیم.
2. حواستان باشد که مشکل درست را حل میکنید
شاید این بنظرتان خیلی واضح برسد، اما شما باید حواستان باشد که دقیقا دارید مشکلی را حل میکنید که شما را آزار میدهد. ما اغلب به دنبال میانبرهایی میگردیم که به وسیلهی آنها سریع مشکلات را حل کنیم، اما این کار مسائل را ریشهای حل نمیکند و بنابراین مشکلات دیگری بعدا از کنار آن مشکل سرسری حل شده بوجود خواهند آمد.
به عنوان مثال شما ممکن است همیشه حس خستگی داشته باشید و فکر کنید که به خواب و استراحت احتیاج دارید، اما مشکل ممکن است مربوط به سلامتی یا استرس کاریتان باشد؛ برای حل چنین مشکلی به عنوان مثال باید سری به یک پزشک زده و یا مسئله را با رئیستان درمیان بگذارید و فقط آخرهفتهها را به خواب طولانی نگذرانید.
3. سرعتتان را پایین بیاورید
مشکلات به ما حس خوبی القا نمیکنند، بنابراین ما سعی میکنیم آنها را در سریعترین زمان ممکن حل کنیم. اما با این حال مهم است که وقتی با مشکلی مواجه میشوید کمی سرعتتان را پایین آورده و به یک راهحل فکر کنید، بجای اینکه سریع دست به دامن هر گزینهای که بنظرتان مناسب میآید بشوید. این کار به شما کمک میکند که به نتیجه و تصمیمات بهتری برسید .
احتمالا بارها پیش آمده که وقتی دست از فکر کردن به مشکلی برداشتهاید و پس از مدتی دوباره به آن برگشتهاید، راهحل برایتان واضحتر و راحتتر شده، چراکه حتی وقتی شما به مشکلی فکر نمیکنید ضمیر ناخداگاهتان آن را فراموش نکرده و همچنان فعالیت میکند تا راهحلی پیداکند و این کار درواقع باعث میشود که بعد از یک مکث سالم به ایدههای جدید و بهتری برسید.
4. استرسی نشوید
وقنی با مشکلی مواجه میشویم که زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و برنامههای ما را برهم میزند، آسان است که استرسی شویم اما این فشار به طور منفیای بر وضوح و شفافیت افکار و خلاقیتتان در حین پیداکردن راهحل برای مشکل تاثیرمیگذارد. تمام آدرنالینی که در بدنتان جریان میابد حواستان را پرت کرده و به شما اجازه نمیدهد که متعادل فکر کنید. بنابراین به منظور توسعهی مهارتهای مناسب برای حل مشکل، چند نفس عمیق بکشید، قدمی بزنید و هر کار دیگری که به آرام ماندن و مخدوش نشدن ذهنتان کمک میکند انجام دهید.
5. به پرسیدن «چرا؟» ادامه دهید
برای اینکه به صورت عمقی متوجه مشکلتان شوید راهحلی وجود دارد که کودکان وقتی چیزی با ذهنشان بازی میکند از آن بهره میجویند و آن پرسیدن «چرا؟» است. به عنوان مثال وقتی شما همواره از بیرون غذا سفارش میدهید و وقت کافی برای درست کردن یک غذای سالم را ندارید از خودتان بپرسید« چرا من از بیرون غذا سفارش دادم؟» این سوال شما را به جوابی میرساند که آن جواب شما را به سوالات دیگری میرساند و بدین ترتیب میتوانید دلیل اصلی این موضوع را متوجه شوید.
ـچرا من از بیرون غذا سفارش دادم؟
ـ چون غذای تازه در خونه نیست.
-چرا غذای تازه تو خونه نداریم؟
– چون وقت آشپزی ندارم.
-چرا وقت آشپزی ندارم؟
– چون بعد از کار سریع روی کاناپه میوفتم و استراحت میکنم.
حال، بعد از تنها سه سوال متوجه شدید که مشکل فقط سفارش دادن غذا از بیرون نیست بلکه مدیریت زمان نادرست است که به شما وقت آشپزی نداده است. در این مرحله، شما باید به راهحلی فکر کنید که هم ممکن بوده و هم مطلوب شما باشد. مثلا جوری روتینتان را تغییر دهید که یک روز در هفته فرصت این را داشته باشد که برای کل هفتهتان غذا بپزید یا اینکه آخر هفتهها آشپزی کنید.
6. مشکلتان را آسان کنید
اکثر مشکلات پیچیده هستند و حتی اگر پیچیده هم نباشند بنظر ما اینطور میرسند. مثلا اگر مشکلتان مالی باشد شما ممکن است به تمام چیزهایی که مشکل را بوجود آوردهاند فکر کنید: حقوق پایینتان، خرج کردن بی اندازهتان یا سرمایه گذاری نکردن در شغل دوم. ناگهان شما به این فکر میکنید که درخواست اضافه حقوق کنید، شغلتان را عوض کنید و یا کسب و کار خودتان را راهاندازی کنید. تمام این کارها ممکن است کمک کنند اما اگر بنظرتان این راهحلها پیچیده و دشوار باشند، شما با مشکلتان هم جوری که انگار خیلی پیچیده است رفتار میکنید و نمیتوانید درست آن را ساده سازی کنید.
وقتی مشکلتان را به بخشهای قابل حل تقسیم کردید، جداگانه روی هر بخش کار کنید تا دست آخر مشکل بزرگ را حل کنید. سعی نکنید همهی آنها را با هم حل کنید بلکه به آرامی روی هر قسمت کار کنید تا مشکل نهایی بدون اینکه حتی متوجه شوید خودش حل شود.
7. گسترده فکر کنید نه رو به جلو
اگر برای حل یک مشکل بر روی یک رویکرد ناموفق اصرار کنید، فقط به خودتان استرس وارد میکنید. به عنوان مثال خیلی از ما دوست داریم وزن کم کنیم و به بدن ایدهالمان برسیم و برای انجام این کار برنامهی رژیمیای برای خودمان ترتیب میدهیم و قول میدهیم به آن پایبند باشیم، اما اکثرمان شکست میخوریم. اگر بدون پیشرفت کردن به ادامهی این روند مشغول باشید فقط حس گناهتان نسبت به قبل افزایش پیدا میکند. به جای اینکه از حال حاضر به فکر جلو رفتن و رسیدن به هدفی که خیلی وقت است منتظر آن بودهاید باشید، گسترده فکر کنید و ذهنتان را برای دیگر راهحلهای احتمالی باز کنید. گاهی اوقات یک گزینهی کاملا متضاد چیزی است که به شما کمک خواهد کرد.
مثلا اگر برنامه دارید چند بار در هفته به باشگاه بروید اما آخر سر نمیروید، سعی کنید باشگاه را به طرق متفاوتی به خودتان عرضه کنید. مثلا مربیای بگیرید که به شما انگیزه بدهد و یا به طور منظم ویدیوهای تمرین در خانه را نگاه کنید.
8. لیستی بلند بالا از تمام راهحلهای احتمالی تهیه کنید
یکی از بهترین راهکارها برای حل مشکلات این است که به تمام راهحلها یک دفعه نه نگوییم. تمام راهحلهایی که برای یک مشکل خاص به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید حتی اگر خیلی عملی بنظر نرسند. چرا باید این کار را انجام داد؟ چون این متد به شما کمک میکند که خلاقیتتان را سرکوب نکنید که همین شما را به راهحلهایی موثرتر و خلاقانهتر میرساند.