در چند سال اخیر، «حالت تاریک» یا «حالت شب» به یکی از ویژگیهای اصلی و ثابت اکثر دستگاههای دارای نمایشگر تبدیل شده است. این ویژگی به خصوص در گوشیهای هوشمند با استقبال بیشتری مواجه شده و بسیاری از تولیدکنندگان گوشیهای هوشمند حالت تاریک را در واسط کاربری شخصیسازیشده اندروید جای دادهاند. همین قاعده برای محبوبترین اپهای موجود در گوگل پلی استور و اپ استور اپل نیز صادق است و تقریباً اغلب اپهای رایج و پراستفاده، از حالت تاریک پشتیبانی میکنند.
حالت تاریک اغلب به عنوان دکمهای جادویی تبلیغ میشود که میتواند آسیبپذیری و خستگی چشم را کاهش دهد؛ به شما کمک کند که شبها بهتر بخوابید، معضل گرسنگی جهانی را حل کند (!) و غیره. به نظرتان همهی این ادعاها درست هستند یا باز هم با مد زودگذری مواجه هستیم که بیش از مزایایش مسبب آسیب است؟ در ادامه با دیجی رو همراه باشید تا در مورد حالت تاریک و مزایا و معایب آن بیشتر بدانید.
حالت تاریک چیست؟
گرچه شاید در این تعریف طیف رنگها متفاوت باشند ولی حالت تاریک حالتی است که در آن واسط کاربری، متن و عناصر روشن را در پسزمینهای تیره به نمایش میگذارد. در مقابل حالت روشن که حالت رایجتری است متن تیره را در پسزمینهای روشن به نمایش میگذارد.
شاید تعجببرانگیز باشد که حالت تاریک چند دهه زودتر از حالت روشن پدیدار شد. حالت تاریک در هستهی خود نه یک راه حل عمدی، بلکه محصولی جانبی از تواناییهای فناوری در دوران آغازین یارانهها بود. در این دوران آغازین رایانههای شخصی، نمایشگرهای تک رنگ مجهز به لامپ پرتوی کاتدی فسفری را در اختیار داشتیم و فسفر درون این نمایشگرها در حالت عادی تیره بود. فسفر این نمایشگرها فقط زمانی روشن میشد که پرتوی الکترون به آن برخورد میکرد. این نمایشگرهای تک رنگ همانطور که از نامشان پیداست قادر به نمایش فقط یک رنگ بودند که بسته به نوع فسفر استفاده شده در آنها متفاوت بود. رایجترینشان مانیتورهایی با نور سبز بودند که از فسفر سبز پی 1 استفاده میکردند ولی میتوانستید سراغ نمایشگرهایی با فسفر کهربایی هم بروید که به دلیل خستگی کمتر چشم و تداخل کمتر نورشان با چرخهی شبانهروزی بدن مطلوب بودند و حتی اگر خوششانس بودید میتوانستید یک نمایشگر فسفر سفید پی 4 پیدا کنید.
در عین حال نرمافزارها هم «مشوق» این حالت تاریک بودند. وقتی به رایانههای قدیمی فکر میکنید اغلب همان خط عمودی نشانگر متن (Prompt) را به رنگ سبز یا سفید تصور میکنید که در گوشهی سمت چپ نمایشگر تاریک چشمک میزند، صفحهای که در حالت پیشفرض صفحهی خانهی بیشتر رایانههای سالهای 60،70 و 80 بود. اولین واسطهای کاربری ویژگی زیادی نداشتند و در حالت پیشفرض تاریک بودند.
تشخیص زمان دقیق ورود «حالت روشن» به نمایشگرها کمی سختتر است ولی میتوان آن را به واسط کاربری گرافیکی Xerox PARC مرتبط ساخت (که الهامبخش مکینتاش اپل و و سیستم عاملهای دیگر آن زمان بوده است)، در این واسط کاربری از متن و عناصر تیره روی پسزمینهای سفید استفاده میشد. این تغییر ریشه در پیشرفتهای فناوری نمایشگرها و واسطهای کاربری گرافیکی جدید دارد. نمایشگرهای پیشرفتهتر چند رنگ به جلوداران این انقلاب «حالت روشن» تبدیل شدند.
با توانمندی نمایشگرها در نمایش واسطهای کاربری پیچیده و همچنین رنگ سفید، توسعهدهندگان و طراحان کامپیوتری تصمیم گرفتند از این فناوری برای شبیهسازی متنهای نوشتاری کاغذها استفاده کنند، حالتی که کاربران با آن احساس راحتی بیشتری داشتند و باعث میشد افراد در اولین استفادهشان از کامپیوترها احساس آشناتری را تجربه کنند. فناوری باید حالتی دوستانه داشته باشد تا موفق شود. با رشد واقعگرایی (skeuomorphism) در واسطهای کاربری گرافیکی و شبیهسازی نزدیکتر تصاویر به حالت واقعیشان، حالت روشن بیشتر استفاده شد و عناصر واسط کاربری و همینطور سایهها حالتی طبیعیتر به خود گرفتند.
به طرز جالبی همانطور که پیشرفت فناوری نمایشگرها باعث پیدایش «حالت روشن» شد، همین پیشرفت در نمایشگرها باعث جرقهی دوبارهای برای واسطهای کاربری تیره شد، که البته باید آن را متشکر OLED باشیم.
حالت تاریک از جنبهی قابلیت استفاده
حالت تاریک شیک و بهروز است، تردیدی در آن نیست. گرچه خوانایی آن به اندازهی حالت روشن نیست، واسطهای کاربری تاریک کاریزمایی را به همراه خود دارند که مرتبط با شجاعت، رسمیت، خبرگی، رمزآلودی، قدرت، لوکس بودن و غیره است. به عبارت ساده همهی این ویژگیها، به خصوص در بازاریابی، بسیار مطلوبند. با این حال مشکی رنگ قدرتمندی است که احساسات شدیدی را در افراد به وجود میآورد و اگر بیش از اندازه باشد به سادگی میتواند فرد را مغلوب کند.
حالت تاریک به ویژه در زمان پر رنگ کردن نوع خاصی از محتوا کاربردی است. شاید اسپاتیفای، نتفلیکس و استیم (یا آنطور که من دوست دارم صدایشان کنم، سهگانهی تنبلی) از محبوبترین اپها و خدماتی هستند که با در نظر داشتن حالت تاریک طراحی شدهاند. چرا؟ چون میخواهند چشمانتان را جذب تصاویر کوچک آلبومها، فیلمها و بازیها کنند. حالت تاریک به شیوهای این محتواها را برجسته میسازد که حالت روشن از پسش بر نمیآید.
با این حال طراحی یک واسط کاربری تاریک خوب سخت است. یکی از بزرگترین مشکلاتش تار شدن است. حالت تاریک باعث میشود مردمکهایمان را بیشتر باز کنیم و به همین دلیل وضوح تصویر کم میشود. در مقابل حالت روشن باعث کوچک شدن مردمکهایمان میشود که در نتیجهی آن درخشش بیشتری دریافت میکنیم و وضوح افزایش مییابد. بله، دریچهی دیافراگم دوربین هم همینطور کار میکند، دریچهی دیافراگم واید-اوپن نور بیشتری دریافت میکند ولی به وضوح دریچههای دیافراگم کوچکتر عمل نمیکند. به همین دلیل است که متن تاریک در پسزمینهای سفید برای چشمانمان وضوح بیشتری دارد.
موضوع دیگری که باید در نظر بگیریم اثری به نام «ایجاد هاله» است که هنگام استفادهی کاربران کم بینا از حالت تاریک باعث آزارشان میشود. گرچه ایجاد هاله مشکل بزرگتری است که در رابطه با گرادیان رنگها وجود دارد، ولی روی متنهایی با کنتراست بالا هم تأثیر میگذارد. ایجاد هاله باعث میشود متن سفید شسته شود و با پسزمینهی مشکی مخلوط شود و بسیار تارتر از حالت واقعیش به نظر برسد. این موضوع به ویژه برای افرادی که چشمهای آستیگمات یا نزدیکبین دارند صادق است.
متن زیر را بخوانید. حتی اگر بیناییتان 20/20 باشد باز هم هالههایی در اطراف متن سفید در پسزمینهی سیاه میبینید. در عین حال به احتمال زیاد در تصویر سمت چپ، متن سیاه روی پسزمینهی سفید، هیچ هاله یا قسمت تاری نمیبینید.
این اثر زمانی که از فونت لاغرتری استفاده کنید بیشتر مشهود است.
احتمالاً در تصویر سمت راست هالههایی را مشاهده میکنید و میبینید که حروف با پسزمینهي سیاه در هم میآمیزند. این اثر «ایجاد هاله» به خصوص اگر آستیگمات باشید تشدید میشود. برای چنین افرادی حالت تاریک مناسب نیست و در واقع میتواند باعث خستگی بیشتری شود. ایجاد هاله در حالت روشن بسیار کمتر است و به همین دلیل است که این حالت برای افرادی که دچار اختلالات بینایی هستند توصیه میشود.
حالت تاریک غیرطبیعی است
مطالعات علمی و برآوردهای متعددی در طول سالیان به این نتیجه رسیدهاند که مغز انسان مستعد تشخیص تصاویر تاریک در پسزمینهی روشن است. بحث میشود که دلیل این امر در تکامل ما به عنوان یک گونه نهفته است: گونهی ما، انسان خردمند، دست کم به مدت 200 الی 300 هزار سال وجود داشته است و در 99 درصد موارد اجداد ما در طول روز فعالیت میکردهاند (گونهای روزگرد هستیم). پذیرفته شده است که انسانهای اولیه در علفزارهای گرمسیری (ساوانای) آفریقا زندگی میکردند و چه نکتهآی دربارهی این علفزارها میدانیم؟ درست است، پسزمینهای به شدت روشن و اجسام تاریکتری که سایههای سنگینی دارند. به این ترتیب مغز انسان خردمند اولیه باید به گونهای تکامل مییافت که با کمک کنتراست تصویری به سرعت و با بهینگی بالا غذا، ابزارهای مفید و شکارچیان خطرناک و دیگر اجسام را در این پسزمینه تشخیص دهد.
به مدارک بیشتری نیاز دارید؟ بگذارید بگوییم اولین نمونههای هنری شناخته شده از انسان، غارنگارههای پیشاتاریخ در سراسر جهان، نمونههای خوبی هستند که بگوییم انسانها حالت تاریک را ترجیح میدهند. با گوگل کردن «غارنگاره» به سرعت میبینید که اجداد هنرمند ما هم ترجیح میدادند اجسام تیرهای را در پسزمینهی روشن بکشند، به همین دلیل ساده که آنها جهان اطرافشان را به همین شکل میدیدند. در این نقاشیها، گاومیشها، ماموتها، اسبها، شیرها، کرگدنها و حتی دیگر انسانها سوژههای تاریکی هستند که با زغال روی پسزمینهی روشنتری کشیده میشوند. جالبترینشان برای من غارنگارههای غار شُوِه در فرانسه هستند که در 30 الی 28 هزار سال پیش از تاریخ کشیده شدهاند. این نگارهها آنقدر ماهرانه کشیده شدهاند که اگر آنها را در یک موزهی هنرهای مدرن بگذارید ممکن است طرفداران خود را پیدا کنند.
اگر چشمهایمان کنتراست جزئی بین دو جسم را تشخیص ندهند کاملاً بیاستفاده میشوند، چشمهایمان بسیار بیش از آنکه به روشنایی حساس باشند به تفاوتهای جزئی کنتراست حساسند، تا جایی که دو جسم با کنتراست غیر قابل تشخیص را به عنوان یک جسم تشخیص میدهیم. کنتراست آنقدر مهم است که بدون آن نمیتوانیم جهان را در حالت سهبعدی ببینیم.
ولی صبر کنید، اگر واقعاً کنتراست اینقدر مهم است چرا هم متن روشن در پسزمینهی تاریک و هم متن تاریک در پسزمینهی روشن کنتراست بالایی ندارند؟ البته که دارند ولی مطالعات علمی نشان دادهاند که مغز انسان در مواجهه با تضاد مثبت بسیار بهتر از تضاد منفی عمل میکند.
در علم به متن روشن در پسزمینهی تاریک، همان حالتی که ما به آن حالت تاریک میگوییم، تضاد منفی میگویند. همینطور متن تاریک در پسزمینهای روشن، همان حالت روشن، تضاد مثبت نام دارد. مطالعهای که ای باچنر و ام بامگارتنر در سال 2007 انجام دادهاند بحث میکند که تضاد مثبت هنگام فعالیت سرعتی، تمرکز و خواندن مطلوب مغز انسان است، اینها فعالیتهایی هستند که در زندگی دیجیتالی امروزهمان بسیار استفاده میشوند. هر چه نباشد بیشتر کاری که با دستگاههای هوشمندمان انجام میدهیم شامل خواندن و نوشتن متن است. باچنر و بامگارتنر به این نکته رسیدند که صرف نظر از نور محیط این موضوع صادق است و بنابراین اهمیتی ندارد که روز یا شب باشد، واسطهای کاربری با حالت روشن به شما اجازه میدهند سریعتر روی متن و عناصر نمایشگر تمرکز کنید و حالت تاریک تمیز دادن متن و عناصر واسط کاربری را کمی سختتر میکند و در نتیجه بهرهوری شما را در خواندن متن پایین میآورد و باعث خستگی چشمتان میشود.
دلیل بسیار معتبری برای این موضوع وجود دارد، متن سفید در پسزمینهای تاریک برایمان غیرطبیعی است چون تفاوت زیادی با متون چاپ شده روی کاغذ دارد.
در مجموعهای از آزمایشها، بهرهوری نمونهخوانی در تضاد مثبت (متن تاریک در پسزمینهی روشن) به طرز منسجمی بهتر از حالت تضاد منفی (متن روشن در پسزمینهی تاریک) بود. این مزیت تضاد مثبت، مستقل از نور محیط (تاریکی یا نور عادی محیط کار) و رنگ نور محیط (سیاه و سفید در مقابل آبی و زرد) بود. آزمایش نهایی نشانگر این بود که کنتراست رنگ (متن قرمز در پسزمینهی سبز) نمیتواند عدم وجود کنتراست درخشندگی را خنثی کند.
مطالعهی دیگری نشان میدهد هنگام خواندن متنهای کوچکتر، تضاد مثبت مزیت بسیار بیشتری دارد. این مطالعه میگوید که این موضوع در تمام نمایشگرهایی که برای نمایش اطلاعات به کار میروند صادق است، ولی بیش از همه در گوشیهای مدرن به عنوان رایجترین واسط دریافت متن و رسانه مشهود است.
و اینها حتی تمام مطالعاتی نیستند که به مقایسهی تضاد مثبت و منفی پرداختهاند. تینکر (1963)، ردل (1980)، باور و کاوونیوس (1980)، کاشمن (1986)، گولد و دیگران (1986) و بسیار از افراد دیگر در مطالعات خود به این نتیجه رسیدهاند که مغز انسان از قابلیت خوانایی سریعتر لذت میبرد و متن تاریک در پسزمینهای روشن را ترجیح میدهد.
چرا حالت تاریک برای چشمانتان خوب است؟
گزارشی علمی با نام «خواندن و نزدیکبینی: اهمیت تضاد کنتراستی» که آندریا سی آلمن، مین وانگ و فرنک شفل آن را تهیه کردهاند، در سایت نیچر منتشر شده است و به بررسی تأثیرات تضاد کنتراستی بر چشمان انسان میپردازد و نتیجه میگیرد تضاد منفی (حالت تاریک) در مقابل حالت روشن در طولانیمدت آسیب بسیار کمتری به چشم انسان وارد میکند. این گزارش عنوان میکند که حالت تاریک مانع از بروز نزدیکبینی در چشمانتان میشود در حالی که حالت روشن به بروز نزدیکبینی سرعت میبخشد.
در حال حاضر نزدیکبینی شایعترین اختلال ایالات متحده است و بیش از 40 درصد بزرگسالان از نزدیکبینی رنج میبرند و باید از عینک یا لنز برای رفع آن استفاده کنند. بر اساس برخی از پیش بینیهای علمی تا سال 2050 نصف جمعیت جهان نزدیکبین خواهند بود و این اختلال به شایعترین اختلال در سطح جهان تبدیل میشود. یکی از دلایل ضمنی نزدیکبینی، نازک شدن مشیمیه است، مشیمیه لایهی نازکی به قطر 0.1 الی 0.2 میلیمتر است که بالای شبکیه قرار دارد و وظیفهاش انتقال اکسیژن است.
چه ارتباطی بین حالت تاریک و مشیمیه و نزدیکبینی وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید به درون چشممان نگاهی بیندازیم.
به شبکیه در پشت چشم انسان دقت کنید. همانطور که احتمالاً میدانید شبکیه لایهای حساس به نور در پشت چشمانمان است که اطلاعات نوری را دریافت میکند که آنها را به سیگنالهایی تبدیل میکند که توسط عصب بینایی به مغزتان ارسال میشوند. اگر مقایسهی مدرنتری بخواهید، اگر مغزمان یک دوربین عکاسی باشد، شبکیهی چشمانمان سنسور تصویر است و قسمت سخت کار را انجام میدهد.
با این حال شبکیه لایهای همگون از سلولها نیست و از لایههای سلولی متفاوتی تشکیل شده است که اهداف مختص خود را دنبال میکنند. شبکیه شامل شش لایه است. احتمالاً دربارهی یاختهی استوانهای شنیدهاید، سلولهایی که در در شرایط نور کم بهتر عمل میکنند و یاختههای مخروطی که مسئول دیدن رنگها هستند.
با این حال باید برای درک اینکه چطور حالت تاریک به محافظت از چشمانمان کمک میکند، نگاه عمیقتری به دورترین لایهی حساس به نور در شبکیه داشته باشیم: سلولهای گانگلیونی شبکیه. سلولهای گانگلیونی در خوشههایی با ساختار فیزیولوژی متنوع ترکیب شدهاند، به گیرندههای مرکزی ساختارهای ON میگویند و گیرندههای پیرامونی ساختار OFF را تشکیل میدهند. بر اساس گزارش «خواندن و نزدیکبینی: اهمیت تضاد کنتراستی» فهمیدهایم که ساختارهای ON و OFF واکنشهای متفاوتی به متن سفید در پسزمینهی تاریک و متن تاریک در پسزمینهی روشن دارند.
متن سیاه روی کاغذی سفید حاوی ناحیههای بزرگ و روشنی است که درخشش مداومی دارند. نه گیرندههای ON و نه گیرندههای OFF در این نواحی خروجی ندارند. با این حال در خطوط سیاه حروف بیشتری پاسخ را از گیرندههای OFF دریافت میکنیم، چون پیکسلهای مرکزی تاریک گیرندهها به طور متوسط با پیکسلهای روشنتری احاطه شدهاند که کنتراست منفی ایجاد میکند. اگر خروجی تمام نواحی گیرنده را اضافه کنیم نتیجهی نهایی «غلبهی OFF» است. در متن روشن در پسزمینهی تاریک همه چیز وارونه میشود. در حالت کلی هر چقدر ضریب نواحی روشن به تاریک بیشتر به یک نزدیک باشد، تحریک گیرندههای ON و OFF هم به یکدیگر نزدیکتر میشود.
این مطالعه به عبارت ساده بیانگر یافتههای زیر است:
- «حالت روشن»، تضاد مثبت (متن تاریک در پسزمینهی روشن) باعث تحریک بیش از اندازهی سلولهای گانگلیونی OFF و تشدید نزدیکبینی میشود.
- «حالت تاریک»، تضاد منفی (متن روشن در پسزمینهی تاریک) باعث تحریک بیش از اندازهی سلولهای گانگلیونی ON و مانع از نزدیکبینی میشود.
خب، چه چیزی میفهمیم؟ خوشبختانه یا متأسفانه گزارش بالا میگوید تحریک بیش از اندازهی سلولهای گانگلیونی OFF باعث نازک شدن مشیمیه میشود. در طرف مقابل تحریک بیش از اندازهی سلولهای ON که در نتیجهی استفاده از حالت تاریک رخ میدهد باعث ضخیم شدن مشیمیه میشود. این گزارش عنوان میکند که تحریک بیش از اندازهی یک ساعتهی سلولهای OFF باعث نازیک شدن مشیمیه به اندازهی 16 میکرومتر شده است و یک ساعت خواندن متن سفید در پسزمینهی تاریک باعث افزایش 10 میکرومتری ضخامت مشیمیه شده است. گرچه شاید این اعداد به نظرتان بسیار کوچک باشند ولی همین اعداد کوچک میتوانند روی بینایی شما تأثیر زیادی داشته باشند.
همانطور که اشاره کردیم ضخامت مشیمیه یکی از اولین نشانههای نزدیکبینی است، به نظر میرسد که مشیمیه نازک باعث تحریک نزدیکبینی شود و مشیمیه ضخیم مانع از تشدید آن میشود. به عبارت دیگر شاید حالت تاریک گوشیتان جلوی نزدیکبینی شما را نگیرد ولی سرعت نزدیکبین شدن شما را کاهش میدهد. متنهایی که حروف تاریک را در پسزمینهای بسیار روشن نمایش میدهند احتمالاً بیش از همه به چشمانتان آسیب میرسانند.
حالت تاریک گوشیهایمان
به این نکته اشاره کردیم که بیشتر گوشیهای هوشمند همین حالا هم مجهز به حالت تاریک هستند یا اینکه تا پایان سال این ویژگی را به سیستم عامل خود اضافه میکنند. به سختی میتوان گفت چه کسی پیشگام این حرکت بود ولی میتوان آن را به رشد استفاده از نمایشگرهای OLED مربوط دانست. این نمایشگرها که زمانی بسیار نادر بودند، حالا بیشتر گوشیهای ردهبالا را از آن خود کردهاند و میتوان گفت که 9 گوشی از هر 10 گوشی پرچمدار مجهز به این نمایشگرهاست. صفحه نمایشهای OLED راه خود را به گوشیهای ردهی متوسط نیز باز کردهاند و طولی نمیکشد تا ببینیم که LCD ها به کلی حذف شدهاند و OLED ها جای آنها را گرفتهاند.
یکی از نکاتی که معمولاً توسط کاربران حامی حالت تاریک مطرح میشود هیچ ارتباطی با خوانایی، طراحی و غارنگارههای پیشاتاریخی ندارد، این نکته صرفهجویی در مصرف باتری است. البته که نمیتوان پتانسیل صرفهجویی باتری در نمایشگرهای OLED را نادیده گرفت، در این نمایشگرها زمانی که رنگ سیاه به نمایش در میآید، پیکسلهای نمایشگر آن به کلی خاموش شدهاند که باعث صرفهجویی در مصرف باتری میشود. این ویژگی در تقابل با ویژگی نمایشگرهای LCD قرار میگیرد، در نمایشگرهای LCD فرقی نمیکند که به یک صفحهی سفید یا سیاه نگاه کنید، در هر صورت مقدار ثابتی از باتری برای روشن بودن صفحه نمایش مصرف میشود.
اگر گوشیتان مجهز به صفحه نمایش OLED است، استفاده از حالت تاریک در سیستم عامل گوشیتان و همچنین فعال کردن حالت تاریک در اپهای محبوبتان نمیتواند عمر باتریتان را دو یا سه برابر کند ولی میتوانید انتظار داشته باشید که حدود یک ساعت باتری بیشتری داشته باشید که میتواند در مواردی بسیار سودمند باشد.
نتیجهگیری: آیا باید از حالت تاریک استفاده کنید؟
بله، ولی باید از حالت روشن هم استفاده کنید.
صرف نظر از مدارک، مطالعات و تحقیقات موجود، استفاده از حالت تاریک بیش از هر چیزی یک انتخاب شخصی است. اهمیتی ندارد که علم به ما چه میگوید، اگر از طرفداران حالت تاریک باشید در هر صورت از این حالت بیشتر استفاده میکنید. اگر از طرفداران حالت روشن هستید باز هم انتخاب انتخاب شماست.
من به شخصه حالت تاریک را بیشتر میپسندم. هنگام مشاهدهی ویدیو یا تصویر حالت تاریک حالت پیشفرض من است و حتی ممکن است کمی زمان بگذارم تا اپها و وبسایتهای محبوبم را به حالت تاریک در بیاورم. کارهای صوتی-تصویری روزانهام نیز از همین قاعده پیروی میکند، هم ادوبی فوتوشاپ و هم ادوبی پریمیر از حالت تاریک پشتیبانی میکنند و حالت مطلوب من هستند، در این حالت محتوای صوتی-تصویری بیشتر به چشم میآید.
علاوه بر تمام اینها احساس میکنم بیشتر افراد استفادهی اشتباهی از حالت تاریک میکنند. میپذیرم که من هم چنین اشتباهی میکردم. وقتی حالت تاریک به اپ محبوبم اضافه میشد آن را فعال میکردم و هرگز هم خاموشش نمیکردم. بعدها فهمیدم که بهتر است حالت تاریک شبها استفاده شود، مخصوصاً اگر با محتوایی سر و کار دارید که زیاد متنی و خواندنی نیست. برای مثال مشاهدهی فیلم در نتفلیکس، یوتیوب یا چرخزنی در گالریتان، به عبارت دیگر هر جایی که فاقد متن است باید با حالت تاریک انجام بگیرد.
این روزها دیگر دستم آمده که چه زمانهایی از چه حالتی استفاده کنم، اگر قرار باشد متنی طولانی را بخوانم حالت روشن را برای خوانایی بیشتر استفاده میکنم. چطور این کار را میکنم؟ معمولاً به طور دستی بین این دو حالت جابهجا میشوم ولی زمانبندی مخصوصی هم انجام دادهام تا به طور خودکار با طلوع و غروب خورشید حالت تاریک غیرفعال و فعال شود. اگر در نور روز بیرون بروید متوجه میشوید که خواندن متن در حالت تاریک بسیار سخت است، از طرفی وقتی نور محیط کم است باید حالت تاریک را فعال کنید تا نور کورکنندهی کمتری دریافت کنید. البته که کم کردن نور صفحه یا افزودن فیلتر نور آبی به صفحه نمایشتان میتواند بسیار مفید باشد.
در نهایت آیا حالت تاریک مد زودگذری است یا اینکه راهحلی ضروری برای شرایط مشخصی است؟ احساس میکنم کمی از این است و کمی از آن. حالت تاریک مد زودگذری است که استفادههایی هم در جهان واقعی دارد و به همین دلیل میتواند ویژگی خوبی در سیستم عاملهای امروزی از جمله اندروید و آیاواس باشد.
ممنون از شما،
مقاله ی خیلی خوبی بود??
حالت دارک مود باعث گشاد شدن مردمک و کاهش وضوح اجسام با فاصله زیاد میشه بنظرم بهترین حالت سوئیچ هست نباید مردم به یکیش عادت بکنه
عالی بود مطلبتون
ممنونم از مقاله جامع و کاملتون,موفق باشید