اسکندر سوم مقدونی یکی از موفقترین و مشهورترین فرماندهان نظامی جهان است و کمتر کسی را میتوان یافت که تا به حال نام این شخصیت تاریخی به گوشش نخورده باشد! زمانی که اسکندر تنها بیست سال سن داشت، تاج و تخت پادشاهی مقدونیه در سال 336 قبل از میلاد به او به ارث رسید. وی در دوران سلطنت خود امپراتوری هخامنشی را شکست داد و پادشاه وقت این امپراتوری، یعنی داریوش سوم، را سرنگون کرد. سپس لشکرکشی و فتوحات خود را تا سمت پنجاب هند نیز ادامه داد.
اسکندر توانست قبل از مرگش (323 سال پیش از میلاد مسیح) یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ تشکیل دهد و برای همیشه نامش را در دفتر تاریخ جاودان کند. امروز در دیجی رو قصد داریم تا 20 حقیقت جالب در مورد اسکندر مقدونی که احتمالاً تا به حال نمیدانستید را باهم مرور کنیم.
1- نام پدر اسکندر، فلیپ دوم مقدونی بود
فیلیپ دوم، یکی از پادشاهان بزرگ امپراتوری مقدونی بود که توانست در جنگ چائرونیه (Chaeronea) دو منطقه آتن و تبس را شکست دهد. این پادشاه مقدونی به دنبال پایهگذاری فدراسیون ایالتهای یونانی معروف به قرنتس (Corinth) بود تا خودش را به عنوان رهبر آن معرفی کند.
2- اصلاحات نظامی فلیپ دوم در موفقیت اسکندر مقدونی بسیار تاثیر گذار بود
ارتش جنگ ستیز و بیرحم مقدونی یکی از بارزترین ویژگیهای این امپراتوری بود که توسط پادشاه فلیپ در آن زمان پایهگذاری شده و توانست به شدت قدرتمند شود. او پیاده نظامهای فالانکس، سواره نظام، تجهزات محاصره و سیستم استدلالی را درون ارتش خود راهاندازی و توسعه داد. به لطف اصلاحاتی که این پادشاه در زمان فرمانروایی خود انجام داد، اسکندر مقدونی پس از جانشینی توانست بهترین ارتش را در آن دوران به ارث ببرد.
3- اسکندر مقدونی توسط ارسطو تعلیم دید
اسکندر مقدونی توسط یکی از مشهورترین فیلسوفان تاریخ جهان یعنی ارسطو تعلیم و آموزش دید. فیلیپ دوم این فیلسوف را در ازای بازسازی خانه استاگاریای (Stageria) ارسطو که کاملاً تخریب شده بود، به استخدام درآورد تا فرزندش یعنی اسکندر سوم مقدونی تحت نظر او به تحصیل بپردازد.
4- فیلیپ دوم ترور شد
امپراتوری مقدونی در طول تاریخ سابقه ترور افراد قدرتمند را داشته است. فلیپ دوم هم در یک جشن عروسی توسط یکی از محافظان سلطنتی خود به قتل رسید.
5- اسکندر مقدونی برای پادشاه شدن مبارزه کرد
از آنجایی که المپیا، مادر اسکندر مقدونی اهل اپیروس (Epirus) بود، او تنها یک رگ مقدونی داشت و به همین دلیل هم باید برای به دست آوردن تاج و تخت مبارزه میکرد. اسکندر برای دستیابی به تاج و تخت یکی دیگر از زنان فلیپ را به همراه دخترش و دو شاهزاده مقدونی به قتل رساند؛ همچنین این وارث تاج و تخت، تعداد زیادی از فرقههای شورشی را هم نابود کرد.
6- اولین لشکرکشی اسکندر مقدونی به بالکان بود
در بهار 335 سال قبل از میلاد، اسکندر مقدونی قصد داشت تا مرزهای شمالی امپراتوری خود را تقویت کند به همین دلیل هم به سرکوب شورشیان پرداخت. او تعداد زیادی از قبایل و ایالتها را شکست داد و سپس شورشیان تبس را نابود کرد. بعد از اتمام این اقدامات اسکندر لشکرکشی خود به آسیا را آغاز کرد.
7- اولین نبرد بزرگ اسکندر مقدونی با ایرانیان
334 سال پیش از میلاد، بعد از آنکه اسکندر از آسیای صغیر عبور کرد با سپاهی از ایرانیان مواجه شد که در آن سوی رودخانه گرانیکوس منتظر او بودند. سپاه ایرانیان به قدری قدرتمند بود که نزدیک بود اسکندر در آن درگیری کشته شد. اما به هر حال بعد از آن نبرد سنگین، لشکر اسکندر به سپاه ایران غلبه کرد و آنها را شکست داد.
8- اسکندر مقدونی، داریوش سوم را در ایسوس شکست داد
اسکندر در محلی به نام ایسوس (سوریه امروزی) به نبرد با داریوش سوم پرداخت. طبق احتمالهای موجود، گفته میشود ارتش اسکندر تنها نصف جمعیت ارتش داریوش بوده اما به علت کوچک بودن محل جنگ، ارتش بزرگ داریوش بسیار کمتر دیده میشد و زیاد کارساز نشد. طولی نکشید که در این نبرد ارتش مقدونی پیروز شدند و داریوش به سرعت به سمت شرق فرار کرد.
9- داریوش سوم بعد از شکستی که در نبرد گوگمل داشت، کشته شد
بعد از اینکه داریوش مجدداً در سال 331 پیش از میلاد شکست خورد، این پادشاه ایرانی توسط یکی از استانداران خود (بارونها) سرنگون شده و به قتل رسید. با کشته شدن داریوش عملاً خاندان هخامنشی نیز فروپاشید و از آن پس اسکندر مقدونی پادشاه ایران و مقدونیه شناخته میشد.
10- اسکندر 327 سل پیش از میلاد به هندوستان لشکرکشی کرد
اسکندر تنها به تصاحب ایران قانع نشد؛ او به قدری جاه طلب بود که رویای فتح و تصاحب کل جهان را در سر میپروراند. همین موضوع هم باعث شد تا به فکر لشکرکشی در اطراف اقیانوس هند بیفتد.
در سال 327 پیش از میلاد اسکندر از رشته کوه هندوکش گذشت تا به هندوستان برسد؛ از این لشکرکشی به عنوان خونینترین لشکرکشی زمان یاد میشود.
11- ارتش اسکندر پس از نبرد هیداسپس شورش کردند
326 سال پیش از میلاد مسیح، نیروهای ارتش اسکندر با پوروس امپراتور وقت منطقه پاراواس مبارزه کرده و این بار هم پیروز شدند؛ گفته میشود این نبرد برای اسکندر تاوانی هم به همراه داشت! این پادشاه مقدونی سعی کرد تا ارتش خود را از طریق رودخانه هیپاسیس (بیاس) عبور دهد اما آنها نپذیرفتند و خواستار برگشت شدند. در آن زمان اسکندر مقدونی مجبور به موافقت با درخواست آنها شد.
12- اسکندر مقدونی در هیچ یک از لشکرکشیهای خود شکست نخورد!
اسکندر استراتژی نظامی فوقالعادهای داشت و همین موضوع باعث شد تا نیروهای ارتشی خود را به خوبی تعلیم دهد. داشتن یک نیروی جنگی و ارتشی قوی باعث شد تا این پادشاه مقدونی از مهمترین و سرنوشتسازترین جنگهای خود سربلند و پیروز بیرون بیاید. گفته میشود اسکندر ریسکپذیری بالایی داشت و به همراه مردان مبارز ارتش خود وارد جنگ میشد. داشتن تمامی این ویژگیها باعث شد تا اقبال به نفع پیروزی این پادشاه مقدونی بچرخد.
13- اسکندر خوش شانس!
از آنجایی که فرماندهی ارتش اسکندر به عهده خود او بود و نیروهایش را در طی جنگها یاری میکرد، بارها در طول نبرد و حملات نظامی خود با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود. برای مثال در رودخانه گرانیکوس، جان اسکندر توسط ژنرال کلیتوس سیاه، درست قبل از اینکه یک سرباز ایرانی بتواند به وی ضربه وارد کند نجات یافت به گونهای که ژنرال نامبرده شده دست آن سرباز ایرانی را قطع کرد!
ناگفته نماند که اسکندر همیشه هم خوش شانس نبوده چراکه مورخان میگویند در طول تاریخ بارها زخمهای عمیق و متعددی را تجربه کرده بود. با توجه به شواهد موجود شدیدترین زخم اسکندر مربوط به جریان لشکرکشی به هند بود که در آن جنگ، ریه این پادشاه مقدونی توسط یک تیر سوراخ شد.
14- اسکندر تمایل داشت تا یونانیان را با ایرانیان متحد کند
324 سال پیش از میلاد مسیح، اسکندر مقدونی مراسم عروسی بزرگی در شوش ترتیب داد و در این مجلس خودش و افسرانش با زنان نجیب و اشراف ایرانی وصلت کردند تا از این طریق فرهنگ ایران و یونان متحد شود. پس از آن، اسکندر خود را پادشاه آسیا نامید اما خیلی زود تمامی این ازدواجها به جدایی انجامیدند.
15- اسکندر مشروبخوار بود
با تکیه بر مستندات باقی مانده به صراحت میتوان گفت که اسکندر مقدونی یک مشروبخوار قهار بود! گفته میشود اسکندر در یک حادثه و زمانیکه خیلی مست بوده، با دوست خود و ژنرال کلیتوس مشاجره کرده و با پرتاب یک نیزه او را میکشد. برخی نیز معتقدند که اعتیاد شدید این پادشاه مقدونی به الکل باعث مرگ زودهنگام او شد.
16- اسکندر مقدونی در سن 32 سالگی درگذشت
در آن زمان اکثر افراد، به ویژه اشرافزادگان عمری به اندازه 50 یا 70 سال داشتند و همین باعث شد تا مرگ اسکندر در سن 32 سالگی زودهنگام تلقی شود. این پادشاه جاه طلب و جنگ ستیز 323 سال قبل از میلاد مسیح در بابل درگذشت.
17- مرگ اسکندر همچنان یک معما باقی مانده است
اعتیاد به الکل، زخمها، غم و اندوه، یک بیماری طبیعی و ترور همگی نظریههایی است که در مورد مرگ اسکندر مقدونی مطرح شده است. با این حال کسی دقیقاً نمیداند که این امپراتور چگونه درگذشته است و در این مورد هم شواهد موثقی وجود ندارد. برخی از منابع معتقدند که اسکندر مقدونی یک هفته از شدت بیماری در بستر بوده و در نهایت در تاریخ 10 یا 11 ژوئن 323 قبل از میلاد مسیح از دنیا رفته است.
18- بعد از مرگ اسکندر، امپراتوری او طی یک جنگ داخلی فروپاشید!
امپراتوری بزرگ اسکندر بعد از مرگ او، بدون هیچ وارث مشخصی سریعاً به دو دسته تقسیم شد. جنگ جانشینان او بر سر تاج و تخت تا چهل سال به طول انجامید و پس از فراز و نشیبهای بسیار سرانجام سقوط امپراتوری را به همراه داشت. در نهایت این امپراتوری به سه بخش: سلوکیان در آسیا، آنتی گونیدها در مقدونیه و بطلمیوس در مصر تقسیم شد.
19- محل آرامگاه اسکندر یکی از مکانهای پر راز و رمز است
پس از مرگ اسکندر مقدونی، جسد این پادشاه توسط بطلمیوس به مصر منتقل شد و در نهایت او را در اسکندریه دفن کردند. اگرچه که محل آرامگاه اسکندر، پایگاه مرکزی اسکندریه بود اما تمامی ثبتهای ادبی صورت گرفته روی آرامگاه او همگی تا پایان قرن چهارم میلادی محو شدند.
اینکه چه بر سر این آرامگاه و پیرامون آن آمده، همچنان راز و رمزی کشف نشده است. برخی معتقدند که آرامگاه او دیگر در اسکندریه نیست!
20- میراث اسکندر تا امروز همچنان پابرجاست
صرف نظر از تمامی خشونتهای اسکندر، او یکی از پادشاهان بزرگ و یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ بود. تاکتیکهای نظامی او هنوز هم در حال بررسی و تحقیق است. این پادشاه مقدونی فرهنگ یونان را تا شرق افغانستان و پاکستان امروزی گسترش داد.
اسکندر بیش از بیست شهر را به نام خود بنیانگذاری کرد. از جمله این شهرها میتوان به شهر اسکندریه مصر، بندر کلیدی مدیترانه در دوران باستان و کلانشهری با بیش از 5 میلیون جمعیت اشاره کرد که توسط اسکندر مقدونی تاسیس شدند.
شکست ناپذیری در نبرد درست نیست – بر اساس منابع رسمی ایشون تسط آریو برزن شکست داده شد – حتی در فیلم نشون داده نشد اما در دیالوگ خود فیلم به پیروزی و شکست هردو توسط خود اسکندر اشاره شد.
سلام
برزن اون 4 تا سنگ که انداخت پایین و اسکندر ذوالقرنین به ارتشش گفت راه بهتری پیدا کنم و فردا دوباره حمله کنیم
نمیشه بهش گفت شکست چون با حمله دوباره تا صبح روز بعدش تمام ارتش برزن تا آخرین نفر هلاک شدند
اسکندر ذوالقرنین واو
جوری تاریخ را مغرضانه بیان کردین که انگلر دشمن ایران هستین سما تاریخ را از زبان یونانیان مثبسان کردین که البته بسیار اغراق امیز اسکندررا بزرگ کردین