شکست، کلمهای است که بیشتر مردم دنیا با آن آشنا هستند و هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنند. گاهی شکست باعث قوی تر شدن میشود و گاهی نیز این اتفاق باعث زمین خوردن و عدم ادامه مسیر. شکست می تواند در هرکجای زندگی اتفاق بیفتند، شکست در درس خواندن، شکست در کار، شکست در ورزش و یا شکست در رابطه عاطفی و عاشقانه! اما با این حال شکست زمانی معنی پیدا می کند که اتفاق افتاده باشد، در حالی که بعضی اوقات مسئلهی ترس از شکست خوردن وجود دارد، یعنی زمانی که هنوز شکستی نخوردهاید اما به دلیل ترس از آن، حتی آن چیز را امتحان نمیکنید. برای مثال زمانی که قصد پریدن در آب و شنا کردن را دارید، ممکن است ترس از غرق شدن باعث شود دست از شنا و پریدن در آب بکشید، این همان ترس از شکست است که قطعا هر انسانی بر روی این کره خاکی آن راتجربه کرده است، حال باید با این ترس چه کرد؟ ترسی که مانع امتحان کردن یک مسیر می شود؟ ترس از شکست را چگونه باید کنار گذاشت و فراموش کرد؟! در ادامه با دیجی رو همراه باشید.
علت ترس از شکست خوردن چیست؟
برای اینکه علت پدیده ترس از شکست را پیدا کنیم اول باید درک کنید که اصلا ترس از شکست به چه معنی است. بسیاری از ما ترس از شکست خوردن را حس کردهایم، ترسی که همیشه وجود دارد اما جلوی ما را برای انجام کارها نمی گیرد، اما نوع دیگر ترس از شکست آن است که باعث شود شما متوقف شوید و ادامه ندهید. مدل اولیه بسیار ساده و عادی است اما مدل دوم بسیار خطرناک بوده و گاهی باعث افسردگی و ناامیدی نیز می شود.
دلیل وجود ترس از شکست به عوامل متعددی بستگی دارد، ممکن است این موضوع به نوع زندگی در دوران کودکی مرتبط باشد، برای مثال کودکانی که از سوی والدین و یا اطرافیان خود تحقیر می شوند به دلیل نداشتن اعتماد به نفس لازم، از شکست ترسیده و در مسیر رسیدن به اهداف متوقف می شوند.
همچنین تجربه شکست در زندگی نیز یکی از عوامل بسیار تاثیر گذار در بحث به وجود آمدن ترس از شکست است، برای مثال اگر یک بار در آب استخر دچار خفگی شوید، تا مدت ها و شاید همیشه به دلیل آن تجربه منفی، وارد آب نخواهید شد و یا اگر پشت فرمان یک خودرو بنشینید و بار اول تصادف کنید، ممکن است تا مدت ها به دلیل ترس از شکست دوباره هوای رانندگی به سرتان نزند. همه این ها باعث می شود که مسئله و مشکل «ترس از شکست» به وجود بیاید.
اگر با مسئله ترس از شکست دست و پنجه نرم می کنید، ممکن است یکی از حالت ذیل را داشته باشید:
- بی میل بودن به انجام کارهای جدید و کسب تجارب تازه و همچنین عدم تمایل به انجام کارهای چالش پذیر
- تعویق در انجام کارها و وجود استرس و اضطراب بیش از حد درونی و همچنین عدم دنبال کردن اهداف
- اعتماد به نفس پایین در انجام کارها، برای مثال با خود می گویید من نمی توانم، من به اندازه کافی قوی و یا خوب نیستم و یا من باهوش نیستم!
- فقط تمایل به انجام کارهایی که می دانید آنها را به صورت موفقیت آمیز و در بهترین حالت ممکن انجام می دهید، دارید.
شکست چیست؟
غیر ممکن است که در طول زندگی شکست نخورید و آن را تجربه نکنید. همه مردم کره زمین در طول زندگی شکست را تجربه می کنند، از یک نوزاد که سعی در راه رفتن دارد اما نمی تواند و به زمین می خورد، تا یک فرد کهنسال که ممکن است زمان گرفتن عصا در دستان خود، شکست بخورد! افرادی که در زندگی شکست های کمی می خورند، معمولا بسیار محتاط زندگی میکنند و بسیاری از آنها نیز به پیشرفت قابل ملاحظهای نمی رسند، چرا که این شکست است که باعث پیشرفت و ترقی می شود و اگر شکست نخورید، تجربهی جدیدی نیز کسب نخواهید کرد و در همان جا درجا خواهید زد. البته ما اصلا منظورمان این نیست که بی پروا باشید و همه چیز را امتحان کنید، بلکه صحبت این است که از شکست نهراسید. در مسیر رسیدن به اهداف قطعا ترس از شکست وجود خواهد داشت اما این ترس نباید مانع حرکت شما شود.
در ادامه به افراد موفقی که شکست خوردند و ترسی از شکست نداشتند اشاره خواهیم کرد:
- مایکل جردن یکی از برترین بازیکنان بسکتبال تاریخ به شمار می رود، اما شاید باور نکنید که مربی او در دبیرستان به دلیل اینکه فکر میکرد وی استعداد کافی برای بازی را ندارد، او را از تیم بسکتبال اخراج کرد!
- وارن بافت، یکی از ثروتمندترین و موفق ترین بازرگانان جهان توسط دانشگاه هاروارد رد شد!
- ریچارد برانسون، صاحب امپراطوری ویرجین از تحصیلات دبیرستان جا ماند!
از افراد دیگری که شکستشان بسیار معروف است، می توان به ادیسون و یا استیو جابز اشاره کرد که در صورت علاقه می توانید داستان زندگی آنها را برای درس گرفتن بیشتر مطالعه کنید.
حال تصور کنید که اگر مایل جردن از رویای خود به منظور تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهای بسکتبال دست می کشید و ترس از شکست که مربی او باعث شده بود در ذهن وی ایجاد شود، جلوی او را می گرفت، حال در چه موقعیتی بود؟ اما این افراد ترس از شکست را از خود دور کردند و جهت رسیدن به اهداف خود بارها شکست خوردند اما هر بار تجربه جدیدی به دست آوردند و توانستند تجارب خود را در مسیر رسیدن به اهداف خود به کار گیرند.
چگونه از شکست نترسیدم؟
این موضوع بسیار مهم است که قبول کنید همیشه ممکن است شکست بخورید، اما باید این را بپذیرید که شکست خوردن، پایان مسیر نیست. به زبان ساده تر از شکست خوردن استقبال کنید و در مسیر رسیدن به اهداف خود قدم بردارید. این موضوع باعث می شود که نه تنها شجاعت بیشتری پیدا کنید، بلکه قوی تر و استوار تر شوید و استرس درونی خود را کاهش دهید.
- نتایج را تحلیل و بررسی کنید: بسیاری از مردم دنیا به دلیل اینکه نمی دانند در مسیر چه اتفاق های پیش روی آنهاست، از شکست می ترسند. یکی از راه هایی از بین بردن این نوع ترس، تجسم و بررسی مسیر رسیدن به اهداف است. هر طور که میتوانید مسیر رسیدن به اهداف را تجسم کنید. بدترین حالت را در نظر بگیرید و با خود بگویید چه چیزی برای از دست دادن وجود دارد؟ در نهایت قدرت ریسک را در خود ایجاد کنید و قدم بردارید.
- مثبت فکر کنید: انرژی مثبت شاید قابل دیدن نباشد اما در ذهن وجود دارد. زمانی که شما در مورد چیزی مثبت فکر می کنید، همان قدر به خودتان نیر انرژی دادهاید و حتی گاهی به صورت ناخودآگاه این نیرو به اطراف نیز ارسال می شود؛ مثل زمانی که میخندید و این خنده باعث شادی درونی شما می شود و حتی اطرافیان را نیز شاد می کند. مثبت اندیشی در مورد اتفاقات نیز همین اثر را خواهد داشت. به مسیر رسیدن به اهداف خود فکر کنید و با خود بگویید که شما می توانید به هدف خود دست پیدا کنید و لحظه رسیدن به هدف را به صورت مثبت تجسم کنید. خواهید دید که چگونه ترس از شکست خوردن درون شما محو میشود!
- بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید: جمله معروف «بالاتر از سیاهی رنگ نیست» در اینجا کاربرد دارد. در مسیر رسیدن به اهداف نیر همین موضوع صدق می کند و شما باید این حالت را نیز در نظر بگیرید که در صورت شکست خوردن چه چیزی را از دست خواهید داد. پولتان؟ وقتتان؟ کارتان؟ زندگی تان؟ جانتان؟ زمانی که متوجه شوید این ها همه چیزهایی هستن که به شما داده شده و هر لحظه ممکن است آنها را از دست بدهید، متوجه خواهید شد که ترس از شکست بی معنی ست.
- راه فرار برای خود داشته باشید: داشتن سناریوی دوم نیز فکر بسیاری خوبی است و باعث می شود که ترس از شکست خوردن بسیار کمرنگ شود. برای مثال اگر کاری را انجام می دهید که ممکن است در آن شکست بخورید، یک راه دوم و فرار را در زمان شکست خوردن برای خود ترسیم و ایجاد کنید. با خود بگویید، اگر این کار نشد، راه دوم را طی می کنم. در مثال شنا کردن و یادگیری شنا، می توان به این که یک نفر شما را در هنگام غرق شدن نجات خواهد داد به دید راه فرار نگاه کرد، اگر به این حالت فکر کنید، ناگهان ترس از شکست خوردن شما نیز کاهش پیدا خواهد کرد. یا مثلا اگر شرکتم ورشکست شد، می توانم کارمند شرکت X شوم. همه اینها تنها مثال هستند و در موقعیت و اهداف مختلف، راه دومی معمولا وجود دارد که می توانید روی آن تمرکز داشته باشید.
زندگی در ترس را فراموش کنید
شاید این نوع زندگی یک عادت برای شما باشد و حتی فراموش کرده باشید که ترس از شکست خوردن باعث شده یک زندگی روتین و خسته کننده برای خودتان ایجاد کنید، اما باید زندگی در ترس را فراموش کرده و برای خود اهدافی ایجاد کنید. زندگی بدون داشتن هدف مثل رانندگی در جادهای کاملا صاف و خشک بوده که انتهای آن جلوی چشمانتان است! اما زندگی با داشتن اهداف، رنگ و بوی دیگری خواهد داشت و شما باید تصور کنید که چگونه رسیدن به اهداف باعث می شود زندگی شما تغییر کند و از حالت روتین و کسل کننده خارج شود.
اهداف خود را در نظر بگیرید و آن ها را در ذهن خود پروش دهید و همیشه تصور کنید که رسیدن به هدف هایتان چگونه می تواند باعث تغییر در زندگیتان شود. از همین رو ترس از شکست خوردن را فراموش کنید و برای رسیدن به هدف ها بدون ترس از شکستی که باعث متوقف شدن شما شود، قدم بردارید.
این مطلب به صورت اختصاصی گردآوری و نوشته شده و امید است که مفید واقع شود.
عالی بود ممنون اقای رضاپور