گاهی اوقات ما فقط دوست داریم تنها باشیم. وقتی عصبانی، ناامید یا ناراحت هستید شاید خیلی حوصلهی حرف زدن راجع به آن را نداشته باشید و اگر کسی سعی کند با شما صحبت کند احتمالاً خیلی روی اعصابتان میرود! در این مواقع خیلی وسوسهکننده است که دیگران را نادیده بگیریم و حتی ممکن است از عباراتی مثل «تنهام بزار» یا «بهت احتیاج ندارم» استفاده کنید. این عبارات شاید پاسخهای خوبی برای افرادی که غر میزنند باشند اما احتمالاً بعد از گفتن آنها پشیمان میشوید. در هرصورت در این شرایط معمولاً حس ناخوشایندی را یا برای خودتان یا دیگران بوجود میآورید؛ چراکه نمیدانید چطور باید مقصودتان را بیان کنید.
کلمات بیگناه قاتل میشوند
وقتی زوجها با احساسات منفی دست و پنجه نرم میکنند، نمیتوانند احساساتشان را به نحوی ملایم بروز دهند. این فقط به چیزی که میگویید بستگی ندارد، بلکه به نحوهی گفتنتان هم بستگی دارد. حتی وقتی از دست شریک زندگیتان عصبانی نیستید هم ممکن است از لحنی تند برای صحبت با او استفاده کنید. این قضیه کاملاً قابل درک است چراکه وقتی آدم با احساسات منفی دست و پنجه نرم میکند کنترل ظاهر و تن صدا کاری دشوار است، این مانند این است که ارادهی شما سخت در حال تلاش برای مبارزه با احساسات منفی است و واقعاً دیگر گنجایشی برای کنارآمدن با آدمها ندارد، حتی اگر آنها سعی کنند خوب با شما رفتار کنند.
زوجها ممکن است در منفیگرایی گیر بیوفتند و فراموش کنند، این نحوهی رفتار با طرف مقابل اصلاً درست نیست. طرفی که مورد آزار و دلخوری قرار گرفته ممکن است دیگری را قضاوت کند و با خود بگوید «چرا با من همچین کاری میکنن؟» و اینجوری میشود که چیزی که فقط مشکلی برای یک طرف بود، مشکلی را در رابطه برای هردو ایجاد میکند.
وقتی زوجها نتوانند احساسات منفیشان را به نحوی سازنده بیان کنند، باعث میشوند دیگری حس کند که دوستش ندارد. اگر یک طرف رابطه نخواهد احساساتش را درمیان بگذارد طرف دیگر ممکن است حس کند که او ارزش و اهمیتی برایش قائل نیست. کلمات میتوانند مانند خنجر باشند. اگر یک طرف حرفهای ناراحتکننده بزند، طرف دیگر ممکن است به رابطه شک کند.
صحبت کردن همیشه راهحل نیست
گاهی وقتها در یک سری شرایط صحبت کردن گزینهی خوبی بنظر نمیرسد. فرستادن پیام هم کار درستی نیست، چراکه نمیتوان لحن را با آن منتقل کرده و همهچیز را گفت و همین باز ایجاد مشکل میکند. بهترین راه این است که نامه بنویسید، آن هم نه یک نامه، بلکه 2 نامه. نامهی اول باید تعریفی از احساسات و دغدغههایتان و شرایطی که در آن حال تجربه میکنید باشد و نامهی دوم باید راجع به جوری که دوست دارید طرف مقابلتان در این شرایط با شما برخورد کند باشد. بدین ترتیب هم نیاز به حرف زدن نیست هم حرفتان را گفتید و هم دیگر طرف مقابلتان میداند که حال شما را چه چیزی بهتر میکند و دیگر رفتارش برای شما زننده نیست.
همیشه بگویید، حتی اگر سخت بنظر میرسد
اینکه دهانتان را بسته نگه دارید یک راه مطمئن برای ایجاد تنش در رابطه است اما اینکه به شیوهای نادرست در مورد افکارتان صحبت کنید هم صدمهزننده است. بجای اینکه وقتی طرف مقابلتان سعی دارد به شما کمک کند از دستش عصبانی میشوید، از متد نوشتن نامه استفاده کننید. با نوشتن احساساتتان هم احساس تنش کمتری در رابطهتان میکنید و هم اینکه حس میکنید یک نفر حرفهایتان را شنیده. بدین ترتیب میتوانید دوستانهتر باهم ارتباط برقرار کنید به جای اینکه کسانی که دوست دارید را از خودتان برانید.