تجربه روزهای سخت و ناامید کننده برای همه آدمهای کره زمین آشناست. همگی ما روزهایی داشتیم که در آن احساس کردیم در شرایط بحرانی و بغرنج قرار گرفتهایم. به یاد بیاورید چند بار تا به حال به خود گفتهاید: اینجا دیگه ته خطه؟
در این لحظات احساس عجز و ناامیدی تک تک سلولهای بدن را فرا میگیرد، گویی که تمام دنیا یک تنه بر علیه شما قرار گرفته است؛ مدام از خودتان میپرسید: مگر من چه کار کردهام که سزاوار این همه سختی و مشکلات شدهام؟ شاید اولین بار شانزده سالگی وقتی که عشق دوران کودکیتان، شخص دیگری را به شما ترجیح داد حس کردید دنیا روی سرتان آوار شده است اما پس از گذشت چندین سال متوجه شدید که آن اتفاق احتمالا کوچکترین چالشی بوده که تا به حال با آن مواجه شدهاید! اما در سن 16 سالگی به نظر میرسید که دنیا به پایان رسیده است.
زمانی که عشقتان شما را ترک میکند، یا همان لحظهای که فرزندانتان به قدری بزرگ شدهاند که تصمیم دارند روی پای خود ایستاده و مستقل زندگی کنند؛ درست مثالهایی از همان لحظات بحرانیای هستند که احساس میکنید دنیا به آخر رسیده و دیگر چیزی ندارید که به خاطر آن زندگی کنید. حقیقتا هم مشکلاتی نظیر از دست دادن شغل، شکست خوردن در کسب و کاری که همیشه رویای آن را در سر میپروراندید و یا حتی از دست دادن کسی که عاشقانه دوستش داشتید از بدترین احساساتی هستند که یک نفر میتواند در طول زندگی آن را تجربه کند و احتمالاً هم در همین لحظه بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند.
اما خبر خوب اینجاست که در هنگام بروز اتفاقات تلخ و سختی شبیه به این است که افراد ماهیت خودشان را دوباره ارزیابی میکنند و این موضوع بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که درست در همین لحظه میتوانیم بفهمیم که دقیقاً از زندگی چه میخواهیم. درواقع این شرایط سخت هستند که باعث تکامل و قویتر شدن ما در طول زندگی شده و در عین حال ما را مصمم کرده و انعطافپذیریمان را بالا میبرند؛ زندگی غالباً معنا و مفهوم جدیدی برایمان پیدا کرده و در نهایت این نگرش و درک عمیق میتواند ما را به سمت رسیدن به اهدافمان راهنمایی کند.
بازتاب و تفکرات عمیق درست بعد از شوک اولیه اتفاق افتاده و شکل میگیرد؛ اما با این حال افراد زیادی هستند که تا مدتهای طولانی درگیر احساسات و عواطف منفی موجود در فاز اول باقی میمانند. به خاطر داشته باشید که بدون داشتن آگاهی دوره غم و اندوه شما خیلی طولانیتر خواهد شد.
افراد با تجربه در طول سالهای زیاد و البته آزمون و خطا و چالشهایی که در زندگی پشت سر گذاشتهاند، نسبت به حل مشکلات و مسائل، بینش عمیقتری دارند و ما در این مقاله سعی داریم تا به شما همراهان عزیز دیجی رو بگوییم اگر همین حالا و یا حتی برای یک بار هم درگیر سختیها و مشکلات زندگی شدهاید به جای داشتن حس ناامیدی، یادتان باشد که در هر لحظه شرایط میتواند رو به بهتر شدن برود پس هیچگاه تسلیم نشوید؛ ما هم اینجاییم تا در روزهای چالش برانگیز زندگی به شما یادآوری کنیم که شرایط همیشه به یک شکل باقی نمیماند، بلکه میتوان از موانع پلهای برای موفقیت و بالا رفتن از آن ساخت، پس با ما در ادامه همراه باشید.
1- این نیز بگذرد!
بعضی از مواقع، درست وقتی که در حال سر و کله زدن با چالشهای سخت و طاقت فرسای زندگی هستیم به طور کل فراموش میکنیم که این موانع نیز خواهند گذشت چرا که زندگی دائماً در جریان بوده و هیچگاه هیچ شرایطی برای همیشه ماندگار نخواهد بود، این خاصیت زندگیست.
یک لحظه به فصول سال دقت کنید، هیچ کدام از آنها برای همیشه باقی نمانده و در حال تغییرند. همانطور که فصلها پیدرپی در حال تغییرند، شرایط شما نیز ابدی نیست و دگرگون خواهد شد. وضعیتی که هم اکنون در حال تجربه آن هستید، حتی احساساتتان هم با گذشت زمان تغییر خواهند کرد.
2- خوبیهای زندگی را به یاد بیاورید
بیش از حد فکر کردن به چیزهایی که دوست ندارید باعث میشود تا لحظاتی را خلق کنید که در آن احساس میکنید زندگی به آخر رسیده است و همین امر با توجه به مشکلات و موانع زندگیتان باعث میشود احساس ناامیدی و فقدان را چندین برابر بیشتر لمس کنید. لحظاتی ذهنتان را به نکات مثبت و خوبیهای زندگی متمرکز کرده کنید تا بلافاصله شاهد بهبود روحیه خود باشید. روی نعمتها و چیزهایی که در زندگی قدردان وجودشان هستید تمرکز کنید. این کار باعث میشود تا شرایط و حالت روحی شما دگرگون شود و در نهایت این امکان را خواهید داشت تا تغییرات مطلوب را در زندگیتان ایجاد کنید.
3- طبیعت آرامش را برایتان به ارمغان خواهد داشت
وقتی سعی میکنید تا به طور مداوم در طبیعت وقت بگذرانید در واقع به خودتان این اجازه را میدهید تا انرژی طبیعت را جذب کرده و سطح انرژیهای مثبت خود را افزایش دهید. حس نشاط و سبکیای که پس از بودن در یک محیط سرسبز دارید به دلیل انرژی بسیاز بالای موجود در آن است. پس اگر حس میکنید با چالش سختی رو به رو هستید و احساسات منفی شما را احاطه کردهاند، توصیه ما به شما این است که دقایقی را در دامان طبیعت بگذرانید و اثر فوقالعاده آن را در روحیه خود مشاهده کنید.
این کار باعث میشود تا اضطراب، استرس و افسردگیتان تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا کند.
4- به خاطر داشته باشید که شما نویسنده سرنوشت خودتان هستید
هنگام تکرار جملات منفی نظیر “دیگر به ته خط رسیدم” و یا “دنیا به آخر رسیده”، به ضمیر ناخودآگاه خود بیچارگی و ناامیدی را القاء میکنید. ممکن است شما کنترلی بر روی وقایع نداشته باشید اما قطعاً مسئولیت نحوه پاسخدهی به آنها بر عهده شماست پس در نتیجه تقدیر در دستان خودتان است.
گذشته قابل تغییر نیست اما درست لحظهای که این جمله را درک کنید نقطه عطفی برایتان خواهد شد تا بدانید از این لحظه به بعد را کاملاً باب میل خود میتوانید تغییر دهید. نکته حائز اهمیت در این قسمت آن است که از احساساتتان آگاه شده و بدانید که دقیقاً چه چیزی میخواهید. سپس روی فصل بعدی زندگیتان متمرکز شده و آن را به بهترین شکل ممکن از نو بنویسید.
5- الماس و سختی در کنار یکدیگر معنا پیدا میکنند
همانطور که الماس تحت فشار و سختی زیاد شکل میگیرد، خوشبختی و موفقیت هم با گذراندن چالشهای زندگی معنا پیدا میکند. همان اندازه که الان سختی را تحمل میکنید میتوانید در آینده از زیبایی و موفقیتهای فراوان لذت ببرید پس هرگز ناامید نشوید. به خودتان به دید یک الماس بنگرید؛ بدانید که میزان سختیای که هم اکنون تحمل میکنید در واقع موجب درخشش زندگیتان در آینده خواهد بود.
6- وقتی یک فصل تمام شود، فصلی نو آغار خواهد شد
حس بسته شدن تمام درها به روی انسان قطعاً یکی از بدترین تجربیات زندگی هر فردی است. وقتی که میبینید خواستهای که سالیان سال برای آن تلاش کردهاید و آن را با تمام وجود میخواستید حالا دیگر مال شما نیست در یک لحظه حس پایان دنیا را برایتان تداعی خواهد کرد.
اما به خاطر داشته باشید برای اینکه هر چیز خوب و فوق العادهای در زندگی برایتان آغاز شود، فصل قبل باید به پایان برسد. اگر مداوم به گذشته و فصول تمام شده نگاه کنید، فرصت شروع دوباره و زیباتر را از دست خواهید داد. زمانی که توجهتان را از درهای بسته بردارید، احساس خیلی بهتری خواهید داشت.
7- هر روز فرصت شروعی دوباره است
در طول هر دوره بحرانی زندگی، روزهایی هستند که بیشتر از همه عواطف نامطلوب را در آن تجربه میکنیم؛ جوری که حس میکنیم هیچ چیزی درست پیش نرفته و انگار همه چیز رو به افول میرود. هرچقدر تلاش میکنیم شرایط بد را فراموش کنیم بیشتر جلوی چشممان قرار میگیرد.
روشنایی در کنار تاریکی معنا پیدا میکند پس باید قبول کنیم که این روزها هم بخشی از زندگی همه انسانها هستند؛ به عبارت دیگر اگر طالب روزهای خوب خوشبختی هستیم باید روزهای نه چندان خوب را هم بپذیرید. اگر در روزهای سخت و تاریک این زندگی هستید به خودتان یادآوری کنید که فردا روز دیگری است و همه چیز میتواند خیلی عالی، درست همانطور که دوست دارید تغییر کند.
8- هرگز موضوع را شخصی نکنید
موضوعاتی در زندگی وجود دارند که مستقیماً به شخص ما مربوط میشوند به همین دلیل هم ممکن است هر چیزی را به خودتان نسبت داده و در واقع خودتان را مسبب هر اتفاق بد و منفی که در زندگی رخ میدهد دانسته و حتی فکر کنید که خیلی بدشانس هستید. اما این کار تنها باعث میشود تا در افکار و احساسات منفی بیشتر غرق شوید و اگر مدام به آن پر و بال دهید به نقطهای خواهید رسید که تنها افسردگی مطلق در آن وجود دارد، پس از همین حالا دست به کار شوید.
اگر شما هم مدام به خود نهیب میزنید که چرا این اتفاقات بد همیشه فقط برای من میافتند؟ اطمینان میدهم که تا مدتهای زیادی برای بهبود شرایط کاری انجام نخواهید داد. کلمه همیشه باعث میشود تا ضمیر ناخودآگاه شما بپذیرد که تا به حال اتفاق خوبی برایتان نیفتاده است؛ بنابراین در هر موقعیتی تنها به دنبال نکات منفی گشته و آن را برایتان پر رنگ خواهد کرد. این یعنی منفیگرایی و افسردگی بیشتر! به جای اینکار به نیمه پر لیوان نگاه کرده و خودتان را در منجلاب افکار منفی نیندازید.
9- بخشش به شما این امکان را میدهد تا بهبود بیابید
بخشش غالباً به معنای رهایی از بند قلابی با بار منفی است. درست زمانی که سعی در نبخشیدن کسی داریم فکر میکنیم که دیگران را به خاطر اشتباهی که انجام دادهاند تنبیه میکنیم اما حقیقت این است که تنها کسی که در این میان مجازات میشود خود ما هستیم! چرا که نبخشیدن تنها دردمان را بیشتر و بیشتر خواهد کرد.
همانطور که نلسون ماندلا میگوید:
خشم درست همانند نوشیدن سمی است که انتظار داریم دشمنانمان را به هلاکت برساند.
احتمالا ماندلا نیز خشم زیادی را نسبت به مسائل مختلف در طول زندگی خود حس کرده بود اما همواره قدرت را در بخشیدن میدانست.
بخشش یک فرد به معنای تایید کاری که در حقتان انجام داده نیست، بلکه موقعیتی است که به شما کمک میدهد تا از بند خشم رهایی پیدا کنید. با انجام این کار خودتان را از منجلاب عواطف منفی نجات داده و آرامش را دوباره به زندگی شخصیتان باز میگردانید.
10- چالش را به منزله موهبت نگاه کنید
هنگام دست و پنجه نرم کردن با سختیها و بن بستهای زندگی به هیچ عنوان شبیه به موهبت به نظر نمیرسند اما درست زمانی که مدت زمان زیادی از وقوع شرایط بحرانی گذشته است با نگاه کردن به وضعیت قبلی و بررسی جوانب آن میفهمیم که از تجربه چنین بحرانی چه موهبتی نسیب ما شده است. دانستن این که در پس تحمل سختیها پاداشی برایمان وجود دارد تحمل شرایط سخت را برایمان کمی آسانتر خواهد کرد.
مواجهه با چالشهای سختی نظیر: از دست دادن عزیزان، از دست دادن دارایی و حتی جداییهایی نظیر طلاق به شما درسهای بسیار زیادی خواهد داد و به لطف آنها شاهد تغییر جهتهای اساسی در زندگی خود خواهید بود. به طوری که میتوان بهتریین تغییرات را در نتیجه چنین چالشهایی ایجاد کرد.
داشتن این دیدگاه ناخودآگاه به شما کمک میکند تا دفعه بعدی که با چالشی جدید در زندگی مواجه شدید از آن با عنوان یک هدیه با ارزش یاد کرده و به پروسه زندگی اعتماد کنید.
همیشه به خودتان یادآوری کنید که هر چقدر شرایط در حال حاضر بد و ناخوشایند باشد موهبتی در آن وجود دارد که اکنون قادر به تشخیص آن نیستید؛ زمانی که وقتش فرا برسد حتماً حکمتش را درک خواهید کرد. ایمان داشته باشید که همه چیز در بهترین زمان ممکن برایتان اتفاق خواهد افتاد.
درآخر بدانید احساساتی نظیر عجز و ناامیدی با گذشت زمان از بین خواهند رفت و شما به هیچ عنوان مقصر احساسات بدی که دارید نیستید؛ دنبا به آخر نرسیده بلکه این تازه نقطه شروع به حساب میآید. قبل از هرچیزی روی خواستهها و شرایط متمرکز شده و کمی تأمل کنید. فکر کردن به چیزهایی که نمیخواهیم بسیار سادهتر از فکر کردن به چیزهایی است که میخواهیم؛ تمام تمرکزتان را روی خواستههایتان بگذارید چرا که اگر روی مسائل و اتفاقات ناخواسته تمرکز کنید، مدتهای طولانی درگیر احساسات منفی خواهید بود و زندگی برایتان به جریان نخواهد افتاد. ازهمین حالا تمرکزتان را روی مسائل دلخواه بگذارید و به خاطر داشته باشید این شمایید که در نهایت تصمیم میگیرد چه چیزی اهمیت دارد و چه چیزهایی را در این زندگی میخواهید به دست بیاورید.
این مقاله در اردیبهشت ماه 1402 به روز شده است.
بخشیدن اشتباهه..چون به طرف مقابل این باورو میدی که اشتباهی نکرده و اشتباهشو بارها تکرار میکنه…
عالللللللییییییی