یک مطالعه علمی جدید و پیشگامانه، دیدگاه ما را در مورد منشاء هوش انسانی به چالش میکشد. این تحقیق نشان میدهد که هوش، نه صرفاً ناشی از فعالیت بخشهای خاصی از مغز، بلکه حاصل شبکه پیچیده و گستردهای از ارتباطات بین نواحی مختلف آن است. این یافتهها، پایهای جامعتر و دقیقتر برای درک عملکرد شناختی در مغز انسان فراهم میکند و دانش ما از این عضو حیاتی را متحول میسازد. محققان در این پژوهش، سه نوع هوش را مورد بررسی دقیق قرار دادند: هوش سیال، هوش متبلور و هوش عمومی. آنها با استفاده از دادههای تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI)، به این نتیجه رسیدند که هوش عمومی، قویترین عامل پیشبینی کننده عملکرد شناختی افراد است. با دیجی رو همراه باشید.
مغز انسان، به عنوان مرکز کنترل بدن، نقشی حیاتی در زندگی ما ایفا میکند. این عضو شگفتانگیز، اطلاعات حسی را از محیط اطراف و درون بدن دریافت و پردازش میکند و به ما تواناییهایی مانند فکر کردن، تصمیمگیری، یادگیری و ذخیره دانش را میبخشد. مغز، مسئولیت کنترل حرکات، احساسات، زبان و بسیاری از عملکردهای دیگر بدن را نیز بر عهده دارد. با وجود پیشرفتهای چشمگیر در علوم اعصاب، هنوز بسیاری از جنبههای این اندام پیچیده و شگفتانگیز، ناشناخته باقی مانده است و محققان همچنان در تلاش برای رمزگشایی از اسرار آن هستند.
یوناس تیله (Jonas Thiele) و دکتر کرستن هیگر (Kirsten Hilger)، سرپرستان گروه تحقیقاتی «شبکههای رفتار و شناخت» در بخش روانشناسی دانشگاه یولیوس-ماکسیمیلیانس وورتسبورگ (JMU) در آلمان، با انجام تحقیقات گسترده، به دنبال کشف جنبههای پنهان مغز انسان هستند. جدیدترین پژوهش آنها که در مجله معتبر علمی PNAS Nexus منتشر شده، تمرکز ویژهای بر ارتباط بین ساختار مغز و هوش دارد.
پیشبینی سطح هوش افراد از طریق بررسی ارتباطات مغزی
این محققان برای انجام چنین مطالعه دقیقی، از دادههای پروژه Human Connectome، یک طرح بزرگ اشتراک داده در ایالات متحده میباشد، بهره بردند. آنها با استفاده از روش تصویربرداری fMRI، که تغییرات فعالیت مغزی را بر اساس جریان خون اندازهگیری میکند، فعالیت مغزی بیش از 800 نفر را در دو حالت مختلف بررسی کردند: حالت استراحت و هنگام انجام وظایف شناختی گوناگون. این روش تصویربرداری، به محققان اجازه میدهد تا به صورت غیرمستقیم، فعالیت بخشهای مختلف مغز را در موقعیتهای مختلف مشاهده و ثبت کنند.
تیم تحقیقاتی وورتسبورگ، با بررسی دقیق تصاویر fMRI، ارتباطات مختلف بین بخشهای گوناگون مغز را نقشهبرداری کردند. آنها به دنبال یافتن الگوهایی در این ارتباطات بودند که بتواند میزان هوش افراد را پیشبینی کند. به عبارت دیگر، آنها تلاش کردند تا ارتباطی بین نحوه ارتباط بخشهای مختلف مغز و سطح هوش افراد پیدا کنند.
دکتر کرستن هیگر در توضیح این پژوهش میگوید:
در سالهای اخیر، مطالعات متعددی در مورد پیشبینی هوش بر اساس ارتباطات مغزی منتشر شدهاند و بسیاری از آنها به نتایج قابل قبولی در پیشبینی دست یافتهاند. با این حال، ما به دنبال درک عمیقتر معنای این نتایج بودیم، زیرا پیشبینیهای حاصل از این مطالعات هرگز به اندازه نتایج یک تست استاندارد هوش دقیق نبودند.
او در ادامه میافزاید:
بنابراین، هدف اصلی ما این بود که فراتر رفته و به جای اینکه صرفاً سطح هوش افراد را پیشبینی کنیم، درک بهتری از فرآیندهای بنیادی مغز به دست آوریم. ما امیدواریم که این تحقیق بتواند به فهم علتهای عصبی تفاوتهای فردی در هوش کمک کند و درک ما از این ویژگی پیچیده را افزایش دهد.
سه نوع هوش مورد بررسی در مطالعه
تیم تحقیقاتی در پژوهش خود، سه نوع هوش را از یکدیگر متمایز کردند و به بررسی نقش هر کدام در ارتباط با ساختار مغز پرداختند:
- هوش سیال: این نوع هوش، به توانایی فرد در حل مسائل منطقی جدید، تشخیص الگوها و پردازش اطلاعات تازه بدون وابستگی به دانش یا مهارتهای قبلی اشاره دارد. به عبارت دیگر، هوش سیال، توانایی تفکر و استدلال در موقعیتهای جدید و ناآشنا میباشد.
- هوش متبلور: این نوع هوش، شامل دانش، مهارتها و تجربیاتی است که فرد در طول زندگی خود از طریق آموزش، تجربه و یادگیری کسب میکند. دانش عمومی، درک زبان و مفاهیم، نمونههایی از هوش متبلور هستند.
- هوش عمومی: دو نوع هوش مذکور، یعنی هوش سیال و هوش متبلور، با هم، هوش عمومی را تشکیل میدهند که نمایانگر توانایی کلی شناختی فرد است. نتایج این مطالعه نشان داد که بهترین عملکرد پیشبینی هوش، با استفاده از دادههای مربوط به هوش عمومی به دست آمد و پس از آن، هوش متبلور و هوش سیال در رتبههای بعدی قرار داشتند.
ارتباطات گسترده مغزی، بهترین پیشبینی کننده هوش
در این مطالعه جامع، انواع مختلفی از ارتباطات مغزی مورد بررسی قرار گرفتند و محققان حتی ارتباطات تصادفی بین بخشهای مختلف مغز را نیز بررسی کردند. یکی از یافتههای کلیدی این پژوهش این بود که توزیع ارتباطات در سراسر مغز و تعداد کل ارتباطات موجود، مهمترین عوامل در عملکرد پیشبینی هوش بودند. جالب اینجاست که این عوامل، حتی از محل دقیق این ارتباطات بین بخشهای خاص مغز نیز مهمتر بودند.
کرستن هیگر در این باره میگوید:
قابلیت جایگزینی ارتباطات انتخاب شده نشان میدهد که هوش، یک ویژگی کلی و فراگیر در سرتاسر مغز است و نه محدود به بخش خاصی از آن. ما توانستیم سطح هوش را نه فقط از یک مجموعه خاص از ارتباطات مغزی، بلکه از ترکیبات مختلفی از ارتباطات که به صورت گسترده در سراسر مغز توزیع شدهاند، پیشبینی کنیم.
نتایجی فراتر از نظریههای موجود
در حالی که نظریههای رایج در مورد هوش، اغلب بر نواحی خاصی از مغز، مانند قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) تمرکز دارند، نتایج این مطالعه نشان میدهد که ارتباطات بین بخشهای دیگر مغز نیز نقش حیاتی در هوش ایفا میکنند. کرستن هیگر در این زمینه معتقد است:
ارتباطات بخشهایی از مغز که در مدلهای عصبشناختی پرطرفدار هوش پیشنهاد شدهاند، نتایج بهتری نسبت به ارتباطات تصادفی ارائه کردند. با این حال، نتایج زمانی به اوج خود رسید که ارتباطات مکمل دیگری نیز به این مدلها اضافه شدند.
این نتایج مهم، نشان میدهند که جنبههای بسیار بیشتری از هوش وجود دارد که هنوز به طور کامل شناخته نشدهاند و نیازمند تحقیقات بیشتر در آینده هستند. این مطالعه، گامی مهم و اساسی به سوی درک جامعتر از شبکه پیچیده ارتباطات مغزی و نقش حیاتی آنها در شکلگیری و بروز هوش انسانی است. این یافتهها، میتواند درک ما از اختلالات شناختی و طراحی روشهای درمانی مؤثرتر را نیز بهبود ببخشد.