اکثر ما از خیلی از اتفاقات مهم و آیندهسازی که در سرتاسر دنیا در حال وقوع است خبر نداریم و ترجیح میدهیم تا بیشتر به تماشای فیلم و سریال و انجام تفریحات مختلف بپردازیم و در پیشفرض تصوراتمان دنیا را در حالت صلح مجسم میکنیم، اما با همهی این اوصاف دولت مردان و سران کشورهای متعدد هر لحظه با تصمیماتی که میگیرند سرنوشت کشور و یا بعضا کل دنیا را نیز تعیین میکنند. بنابراین انتخاب و تصمیمگیری آنها به قدری حائز اهمیت است که به طور مستقیم در کیفیت زندگی ما تاثیر میگذارد.
از قدیم میگویند بیخبری خوش خبری است! اینکه ما سعی میکنیم از اخبار سرتاسر جهان به دور باشیم در کاهش تنش و استرس زندگی روزمرهی ما تاثیر به سزایی دارد. اما جالب است تا با برهههای خطیر و حساس تاریخ آشنا شویم و بدانیم در چه مرحلهای از زمان حتی امکان وقوع جنگ جهانی سوم وجود داشت! در ادامهی این مقاله از دیجیرو با ما همراه باشید تا به پاسخ این سوال دست یابید.
هشیار بودن یا نبودن؟ مسئله این است!
ممکن است برخی از شما در زمان کودکیتان فیلم WarGames را دیده باشید. محتوای فیلم نشاندهندهی آن بود که چطور یک برنامهی کامپیوتری میتواند مسبب آغاز یک جنگ هستهای شود. شاید فرض یک همچنین ایدهی در آن زمان بسیار هراسانگیز به نظر میرسید اما هرکسی که این فیلم را دیده باشد میداند که این ایده حدودا 4 سال پیش در شرایط کاملا مشابه، ممکن بود به حقیقت بپیوندد.
اخبار به ثبت رسیده حاکی از آن است که صبحگاه 9ام نوامبر سال 1979 مشاور امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا مطلع شد که تمام نزدیکان و افرادی که دوستشان میدارد بهزودی قرار است بمیرند. برای دقایقی Zbigniew Brzezinski گیج و مبهوت شده بود اما بلافاصله باید تصمیم میگرفت که چه کاری باید انجام دهد. به این مشاور امنیت ملی گفته شده بود که حدودا 250 بمب هستهای در حال ورود به خاکهای آمریکا میباشد. دقایقی بعد وی تماسی دریافت کرد که گفته میشد این تعداد به 2200 بمب افزایش پیدا کردهاند. Brzezinski حتی در آن زمان همسر خود را از خواب بیدار نکرد زیرا ترجیح میداد تا او با آرامش آخرین خواب خود را به پایان برساند. وی تصمیم گرفت تا قبل از هرکسی به رئیس جمهور خبر دهد که خوشبختانه تماس سومی که با او برقرار شد او را از خنثی شدن موقعیت خبر داد.
کوبا سرزمینی فراتر از سیگار و نیشکر
طبق گفتهی Christian Science Monitor مشکل از جایی آغاز شد که ایالات متحده متوجه شد که جماهیر شوروی به کوبا سلاح اتمی میدهد، جان اف کندی در آن زمان میتوانست دستور حملهی هوایی بدهد اما به جای این کار تصمیم گرفت تا با استفاده از نیروی دریایی به محاصرهی جزیره بپردازد. اگر شوروی تصمیم به شکست قوانین در حوزهی خط کشتیها میکرد، جنگ جهانی سوم حتما به راه میافتاد. خوشبختانه آنها تصمیم گرفتند تا در محدودهی اطراف پرسه بزنند اما تا مرز خطر پیش رفتند و هر آن با انجام این حرکت میتوانست جنگی عظیم سر بگیرد. برخی از مورخان این لحظه را خطرناکترین لحظهی تاریخ مینامند.
استانیسلاو پتروف به تنهایی به جنگ هستهای پایان میدهد
26 سپتامبر سال 1983 تاریخی است که میتوانست در آن جان عدهی زیادی به وسیلهی بمبهای هستهای گرفته شود. حقیقت این است که دلیل زنده بودن ما و یا حتی والدنیمان و عبور از این بحران مرگآور تنها به خاطر وجود یک شخص روسی به نام Stanislav Petrov است.
به گفتهی نیویورک تایمز، پتروف در آن زمان مشغول به انجام کار در یک مرکز فرماندهی مخفی نزدیک مسکو به نام Serpukhov-15 بود و در آنجا یک پست بسیار مهم و حیاتی داشت. اگر او فرمان میداد که بمبهای هستهای در حال وارد شدن هستند، مافوقهای او بهطور مستقیم این گزارش را به کل کارکنان ارتش شوروی ارسال میکردند و دستور تلافی را میداد به همین علت پتروف باید کاملا از صحت خبر قبل از فرمان دادن اطمینان حاصل میکرد و خوشبختانه باید گفت آن روز پتروف خیلی از صحت اخبار اطمینان نداشت!
BBC میگوید، آن روز پتروف چند نسخهی چاپی مبنی بر آنکه ایالات متحده آمریکا تعدادی موشک در روسیه روشن کرده است، دریافت کرده بود. این خبر از نظر او بسیار عجیب بود به همین علت علیرغم تمام آموزشهایی که در رابطه با این موضوع دیده بود تصمیم گرفت تا صبر کند. سپس او با شخصی تماس گرفت تا خرابی دستگاهی که این اطلاعات را به او گزارش داده اطلاع دهد. با این حال لحظات بسیار تنشزایی بود. 23 دقیقه طول کشید تا پتروف کاملا مطمئن شود که خبر هشدار دهنده، کذب بوده و این تنها خورشید است که با انعکاس خود چندین ماهواره را مغشوش کرده است.
واسیلی آرخیپوف از پرتاب اژدر هستهای سر باز میزند
به گفتهی گاردین همه چیز درست از آنجایی شروع شد که سال 1962 یک کشتی آمریکایی به نام USS Beale در قسمتی که زیردریایه B-59 شوروی که آرخیپوف مسئولیت آن را بر عهده داشت، به حفاری مشغول شد. با این حال راهی وجود نداشت تا Arkhipov متوجه شود که حفاریهای ایجاد شده توسط کشتی آمریکایی تنها به این دلیل است که میخواهند زیردریایی خود را به سطح آب برسانند. به محض اینکه وی متوجه این موضوع میشد که در واقع یک زیردریایی هستهای قصد حمله را دارد، قطعا جنگ جهانی سوم به راه میافتاد. بدین ترتیب تعداد کثیری از شهروندان بیگناه در این جنگ کشته میشدند. خوشبختانه آرخیپوف از انجام هر گونه اقدام برای آغاز جنگ هستهای امتناع کرد و بدین ترتیب جان میلیونها انسان را نجات داد.
بازی جنگی NATO تقریبا همهی انسانها را به کشتن میدهد!
بازیهای جنگی خیلی جالب به نظر نمیرسند اما حداقل میدانیم که هیچکدام آنها واقعی نیستند! اما زمانی که شوروی بازی جنگی NATO را در سال 1983 جدی گرفت، جهانیان را به جنگ جهانی سوم بسیار نزدیک کرد! حتی بر عقیدهی مفسران این لحظه بسیار خطرناکتر از بحران موشک کوبایی بود.
طبق گفتهی مجلهی اینترنتی گاردین در این بازی، آمریکا و کانادا در یک عملیات مشترک به یوگسلاوی بعد از یک دوره نا آرامی سیاسی حمله کردند و سپس از آنجا به فنلاند، نروژ و حتی یونان نیز حمله بردند. این جنگ تا جایی ادامه یافت که سلاحهای شیمیایی و هستهای نیز دخیل شدند. همه به غیر از شوروی میدانستند که این ماجرا حقیقت ندارد. جمهوری شوروی به قدری این موضوع را جدی گرفته بود که گمان میبرد این بازی بر مبنای حقیقت ساخته شده و خود را برای یک حملهی واقعی آماده کرد. همه چیز به صورت خیلی عجیب هماهنگی داشت اما خوشبختانه شوروی هیچکاری نکرد. وقتی مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت از جریان مطلع شد تلاش کرد تا دیدگاه افراد را کمی بازتر کند و قضیه در هیمن جا فیصله یافت.
کرهی شمالی در سال 2010 به کرهی جنوبی حمله کرد و مردم در این جنگ کشته شدند
به نظر میرسد با معاملاتی که اخیرا بین کیم جونگ اون و ترامپ صورت گرفته هر لحظه میتوان انتظار وقوع جنگ جهانی سوم را داشت! اما این موضوع به هیچ وجه قابل مقایسه با اتفاقی که بین کرهی شمالی و کرهی جنوبی در سال 2010 میتوانست رخ دهد، نیست!
بر اساس گزارشها در آن زمان کرهی جنوبی در حال انجام تمرینات نظامی در نزدیکی خطوط مرزی بود. وقتی که نیروهای کرهی جنوبی در حال خمپاره زدن بودند، اظهار بر این داشتند که هدف گیریشان به سمت غرب بوده است و با همسایهی خود یعنی کرهی شمالی کاری ندارند. اما کرهی شمالی کاملا با این موضوع مخالفت کرد و کرهی جنوبی را متهم به آغاز یک جنگ کرده و سپس شروع به بمباران کرهی جنوبی به وسیلهی موشکهای خود کرد. خوشبختانه اکثر این موشکها به جای مرکز شهر و سئول به نواحی نظامی اصابت کردند اما با این حال دو نفر کشته و 20 زخمی به جای گذاشت که سه نفر از آنها نیز غیر نظامی بودند.
در آن زمان کیم جونگ ایل رهبر کرهی شمالی بود و احتمال میرود به دلیل ترس از دست دادن جایگاه پسرش یعنی کیم جونگ اون و اثبات قدرت خود این دستور را صادر کرده باشد. به هر حال دلیل این بمباندازی هرچیزی که بود، کرهی جنوبی را در مرحلهی بحرانی قرار داد، اما خوشبختانه به هر نحوی که بود این خطر رفع شد.
خرسی که باعث خاموشی یک هشدار مرگبار شد
در زمان وقوع بحران موشک کوبا، همه گوش به زنگ بودند زیرا فاجعه هر لحظه میتوانست به وقوع بپیوندد. به همین علت هنگامی که یک آژیر در پایگاه نظامی ولک فیلد (Volk Field) سال 1962 به صدا درآمد مردم فکر میکردند که بدترین فاجعه در حال وقوع است. زمانی که گفته شد این آژِیر خطر به اشتباه به صدا درآمده است، بمب افکنها آمادهی پرتاب بودند اما اگر به موقع این خبر به آنها نرسیده بود اتفاقات بسیار ناگواری رخ میداد و همهی اینها به لطف یک خرس بود!
آژیر خطر درست زمانی به صدا درآمده بود که یک سرباز با دیدن یک سایهی غولپیکر و سیاه به آن شلیک کرده و همین باعث شد تا زنگ خطر به صدا دربیاید.
سقوط B-52 با محمولهی هستهای
تصادفات یکی از اتفاقات معمولی هستند که روزانه شاهد آن هستیم اما وقتی که صحبت تصادف یک هواپیمای حاوی سلاحهای هستهای میشود از سایر تصادفات جدیتر و خطرناکتر به نظر میرسد! در طول دوران جنگ سرد سلاحهای هستهای همه جا را فرا گرفته بودند و این بدان معنا بود که هر لحظه احتمال وقوع یک فاجعه وجود داشت!
طبق گفتههای واشنگتن پست به این جنگ ” عملیات گنبد کروم ” گفته میشد و هدف از آن هم آمادگی در برابر موشک باران شوروی که امکان داشت در هر لحظه فرود بیایند، بود. در آن زمان 12 هواپیما که حامل بمبهای هستهای بودند مدام در هوا در حالت آماده باش قرار گرفتند تا زمانیکه جمهوری شوروی اقدام به هر حملهای کرد، آمریکا بتواند پاسخ حملههایشان را داده و از خود دفاع کند. اما بعضی اوقات ممکن است این هواپیماها قبل از اقدام به عمل، سقوط کنند و در سال 1968 هفت سال بعد از آغاز عملیات، بدترین اتفاق ممکن در این زمینه رخ داد. هر هواپیما حاوی بمبهایی بود که دقیقا 293 برابر قویتر از بمبهای هستهای استفاده شده در جنگ جهانی دوم ژاپن بودند. بنابراین کوچکترین خطایی ممکن بود باعث وقوع جنگ جهانی سوم شود.
در همین حین یک هواپیمای B-52 که حاوی بمبهای بسیار خطرناک و کشنده بود ناگهان دچار آتشسوزی شد. کارکنان این هواپیما درخواست فرود در زمینهای گرینلند را دادند اما با این درخواست هیچوقت موافقت نشد. افراد خود را از داخل هواپیما نجات داده، به بیرون پریدند و هواپیما نیز داخل زمین یخ زدهای عیر مسکونی سقوط کرد. جالب است که بمبهای موجود در هواپیما هیچگاه پیدا نشدند.
اما این اتفاق اولین بار نبود که رخ میداد. سال 1966 نیز یک هواپیمای حاوی بمب هستهای در اسپانیا سقوط کرد. سال 1961 هم یک هواپیما در کالیفرنیا و دیگری در کارولینای شمالی سقوط کرد و به طرز عجیبی هیچکدام از بمبها منفجر نشدند.
موشکهای تحقیقاتی که تقریبا با موشکهای هستهای اشتباه گرفته شدند!
اکثر مردمی که در طی جنگ سرد زندگی میکردند، به احتمال زیاد فکر میکنند که استرس و نگرانیها بعد از سقوط جمهوری شوروی به پایان رسید اما سقوط این جمهوری تنها به این معنا بود که آنها بیشتر به فعالیتهای آمریکا مشکوک شده و این موضوع تا سال 1995 ادامه پیدا کرد.
شروع این داستان بسیار ساده بود، دانشمندان نروژی قصد فرستادن یک موشک تحقیقاتی به Northern Lights را داشتند. از آنجایی که این موضوع هیچ مشکلی نداشت تصمیم گرفتند روسیه را از این اقدام خود مطلع سازند. اما بنا به دلایلی، افراد مهمی که باید از عدم خطر این موشک اطلاع پیدا میکردند، هیچگاه متوجه نشدند! در دقایق نهایی که روسیه از عبور این موشک مطلع شد پنج دقیقه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد. زیردریاییهای هستهای همگی آماده به خدمت بودند و بعد از گذشت این پنج دقیقهی حساس وقتی که موشک بدون کوچکترین ضرری به دریا نشست، یکی دیگر از جنگهای هستهای خنثی شد!
احتمال درگیری در سوریه
درست چند هفته بعد از پیروزی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، امکان وقوع جنگ جهانی سوم وجود داشت. با وجود اینکه اکثر افراد فکر میکردند باید انتظار جنگ هستهای بین کرهی شمالی و آمریکا را داشته باشند، در حقیقت این سوریه بود که احتمال داشت ما را به سمت جنگ پایان دنیا سوق دهد. البته ناگفته نماند در ابتدا این ترامپ بود که قبل از انتخابات به این موضوع اشاره داشت. وی اشاره کرده بود که انتخاب هیلاری کلینتون ممکن است درگیری سوریه را بدتر کند.
اگر بخواهیم این موضوع را کمی سادهتر بیان کنیم، باید گفت اگر اسد بلوفهای ترامپ را جدی میگرفت و همچنین تصمیم بر حمله به مردم آمریکا به وسیلهی بمبهای هستهای میکرد، آمریکا یا باید عقبنشینی میکرد و یا به این رفتار واکنش نشان میداد. در این میان روسیه نیز در این جنگ مداخله میکرد و مطمئنا طرف آمریکا را نمیگرفت. در نهایت کشورهای دیگر نیز در این درگیری شرکت میکردند و جنگ شدت میگرفت، اما خوشبختانه هیچکدام از این اتفاقها به حقیقت نپیوست!