به طور کلی جزیرهها مکانهای زیبایی هستند که در اقیانوسهای سرتاسر جهان پراکندهاند. در واقع همین جزیرهها هستند که رویای تعطیلات پر زرق و برق و ایده آل را برای بسیاری از افراد محقق میکنند اما با این حال بعضی از این جزیرهها راز و رمزهایی دارند که تا کنون جوابی برای آنها پیدا نشده است. در این مقاله رازهای 10 جزیره مرموزی را که تا کنون حل نشده باقی ماندهاند با شما در میان میگذاریم. با دیجی رو همراه باشید.
10- جزیره پرینس اوارد (Prince Edward) و اشیای فلزی داخل سیب زمینی
در سال 2016 خانوادهای با پلیس تماس گرفتند و از آنها خواستار تحقیق درمورد سوزنهایی که بعد از پوست کندن و پختن سیب زمینی در ظرف غذایشان یافته بودند، شدند. این واقعه پس از وقوع حادثهای مشابه در سال 2014 و باز هم در مورد سیب زمینیهایی که درآنها چندین شئ فلزی از جمله سوزن پیدا شده بود، اتفاق افتاد. در آن زمان دولت فدرال 1.5 میلیون دلار برای خرید دستگاههای فلزیاب سرمایه گذاری کرد و استانها نیز 500 هزار دلار برای آموزش كاركنان برای بازرسی زمینهای کشاورزی و یافتن هر گونه شئ فلزی درسیب زمینیها پرداخت کردند. طی آن تحقیقات و وقایع پس از آن مزارع با ضرری معادل یک میلیون دلار مواجه شدند و تا به امروز نیز هیچ مقصری در این رابطه معرفی نشده است. این مسئله که چگونه اشیا فلزی در سیب زمینیها قرار گرفتهاند، همچنان به عنوان یک راز باقی مانده است.
9- جزیره اسپینالونگا (Spinalonga) و سرقت عجیب
اسپینالونگا یک جزیره غیر مسکونی در خلیج الوندا (Elounda) است. این جزیره یکی از آخرین مستعمرات فعال اروپا بوده که افرادی که دارای بیماری جذامی بودند را به آنجا تبعید میکردند. امروزه اسپینالونگا به دلیل قلعه باستانی و سواحل کم عمق یکی از جاذبههای گردشگری محسوب میشود. تنها راه رسیدن به این جزیره از طریق قایق است، دقیقاً همان کاری که سارقین ناشناس در سال 2018 انجام دادند. طبق گزارشها آنها شبانه به این جزیره رسیدند و حدود 50 هزار یورو را از گاوصندوق واقع در اتاق نگهبانی دزدیدند. بررسیها نشان داد که آنها از ابزارهای قدرتمندی برای گشودن در گاو صندوق استفاده کردهاند. این جزیره برق ندارد بنابراین سیستم زنگ خطری نیز وجود ندارد و از آنجا که هیچ بستر اقامتی در این جزیزه محیا نیست، نگهبانان هر روز راس ساعت 6:30 اسپینالونگا را ترک میکنند. تا به امروز هیچ دزدی در این رابطه شناسایی نشده است.
8- جزیره بالی (Bali) و هتل مجلل ارواح
هتل پی بدوگول تامان (PI Bedugul Taman) که امروزه با نام هتل مجلل ارواح شاخته میشود در قرن 19 در جزیره بالی ساخته شد، اما حتی قبل از اینکه افتتاح شود، به صورت متروکهای رها شد. این هتل تاریک و تنها در کناره یک کوه قرار دارد و نظریههای مختلفی درباره آنچه که ممکن است در آنجا اتفاق افتاده باشد در میان مردم وجود دارد.
برخی از مردم داستان یک مالک و سرمایهگذار فاسد را تعریف میکنند که با حرص و طمع زیاد سعی در به دست آوردن همه چیز داشت ولی این حرص و طمع کار دستش داد و در آخر پس از نفرین شدن هتلش، ورشکست شد. یک داستان عجیبتر نیز وجود دارد که میگوید این هتل کار خود را آغاز کرده بود و به مهمانان و مشتریان خدمات رسانی میکرده تا اینکه یک شب تمام افراد و خدمه هتل بی هیچ ردی ناپدید میشوند و ارواح بی قرار و سرگردان آنها تا ابد در آن هتل محبوس شدند! بسیاری نیز معتقدند که ارواح موجود در آن هتل مربوط به کارگرانی هستند که به اجبار و زجر و سختی هتل را ساخته و در آنجا جان باخته بودند. به هر حال دلیل اصلی هر چه که بوده، تا به امروز ناشناخته باقی مانده است.
7- جزیزه تنریف (Tenerife) و داستان عجیب سفر در زمان
در جزیره تنریف درهای عمیق وجود دارد که در آن چندین مومیایی از مردمان گوانچه (Guanche) یافت شده است و باعث شده تا این مکان به یک بخش مهم برای تحقیقات باستان شناسی تبدیل شود. با توجه به اهمیت تاریخی این منطقه، گزارشهای بیشماری از فعالیتهای عجیب و ماوراء الطبیعه گزارش شده است. برخی از بازدید کنندگان ادعا کردهاند که در بعضی از نقاط و در هنگام شب ساعتها از کار میافتند. برخی دیگر گزارش کردهاند که نورهای چراغ غیر قابل توضیحی را در حال عبور از کنار دره مشاهده کردهاند و برخی دیگر ادعا میکنند که موجودات فرشته مانند و بلندی را با ردای سفید در دره دیدهاند!
یکی از پرتکرارترین داستانها در مورد دختری است که در جستجوی میوهای از دره بازدید میکند، اما به یکباره ناپدید میشود. گروههای جستجوی بسیاری برای پیدا کردن آن دختر به منطقه اعزام میشوند و سرانجام بدون پیدا کردن سرنخی، جستجو پایان مییابد. بیست سال بعد از آن اتفاق، دختر دوباره ظاهر میشود، بی آنکه حتی یک روز نسبت به دو دههای که از ناپدید شدن او گذشته است، پیرتر شده باشد!
6- جزیزه مگنتیک (Magnetic) و نسی گمشده
در سال 2013، ساکنان جزیره مگنتیک با دیدن یک جسم هیولا مانند در اقیانوس غافلگیر شدند. یکی از ساکنان محلی به نام دیوید هرون (David Herron)، عکسی از این موجود عجیب میگیرد که بسیار شبیه به هیولای معروف لخنس (Loch Ness) میباشد. هیولای لخنس که در بین مردم بریتانیا بیشتر به نام نسی (Nessie) معروف است، موجودی عظیمالجثه و ماقبل تاریخی میباشد که گفته میشود در آبهای عمیق دریاچه نس (Ness) واقع در اسکاتلند زندگی میکند. دیوید همچنین تصمیم گرفت که آن شئ یا موجود ناشناخته را “نسی گمشده” بنامد.
تا به امروز در مورد این اتفاق توضیح خاصی ارائه نشده است اما بیشتر افراد معتقدند که منطقیترین توضیح برای این تصویر هیولا مانند میتواند بقایای یک دراگون بوت (قایق اژدهایی) باشد که هفته قبل از این اتفاق در طول یک مسابقه غرق شده و اثری از آن پیدا نشده بود. با این حال، بسیاری نیز معتقدند که نسی از آبهای سرد اسکاتلند به سمت آبهای گرم مهاجرت کرده و مدت نامشخصی در این منطقه خواهد بود!
5- جزیره گریت بارئیر (Great Barrier) و بقایای یک جسد
در تاریخ 30 ژوئن 1999، جسد کالین مایکل گودو (Colin Michael Goode) پنجاه و یک ساله در خانهاش در نزدیکی کلاریس در جزیره گریت بارئیر پیدا شد. دست راست گودو کنده و ناپدید شده بود و بقایای سگ وی نیز در کنار او پیدا شد. قبل از کشف جنازه گودو او برای آخرین بار در آوریل 1999 دیده شده بود. او همچنین یک پرورش دهنده مواد مخدر شناخته شده بود که در سال 1991 نیز مورد سرقت قرار گرفته بود.
دو اسلحه در اتاق خوابی که جسد در آنجا بود پیدا شد، اما به سرعت مشخص شد که گودو بر اثر شلیک اسلحه کشته نشده است! در حقیقت حتی پس از معاینات گسترده و جامع نیز، هیچ علت مرگ مشخصی تشخیص داده نشد. این پرونده همچنان لاینحل بوده و تا به امروز هیچ مظنونی در این رابطه شناسایی نشده است.
4- جزیره هاوایی (Hawaii) و ناپدید شدن یک دختر
داستانهای عجیب و غریب بسیاری در هاوایی وجود دارد، از جمله این داستانها میتوان به داستان رهروی شب که شبح یک زن با لباس قرمز می باشد اشاره کرد. با این حال، رمز و رازهای حل نشده واقعی هم وجود دارند که لرزه بر اندام هر کسی میاندازد. در این مورد، داستان غم انگیز دایان سوزوکی (Diane Suzuki) را شاهد هستیم.
دایان سوزوکی 19 ساله مربی رقص بود و در هالاوا (Halawa) زندگی میکرد و با فردی به نام لستر گانتان دوست بود. دایان پس از کار در روز شنبه 6 ژوئیه 1985 قصد سفر به ساحل شمالی هالاوا را داشت. آخرین کلاس او ساعت 15:00 به پایان رسید و در ساعت 15:15 یکی از دوستانش به آکادمی رقص رفت تا با هم به ساحل شمالی هالاوا بروند اما دایان پیدا نشد. ماشین او هنوز همان جا بود و کیف نیز در داخل ماشین بودند.
پس از اطلاع والدین دایان از ناپدید شدن دخترشان آنها به امید اینکه وی دوباره پیدا شود، بیرون آکادمی رقص در ماشین خود مستقر شدند. در این مدت، آنها شاهد مردی به نام دیوی هماساکی (Dewey Hamasaki) و همچنین پدر و خواهر وی بودند که یک چمدان بزرگ را حمل و آن را در یک وسیله نقلیه مخفی میکردند. دیویی به عنوان شخصی که به دایان علاقه داشت شناخته میشد و به عنوان عکاس در آکادمی رقص کار میکرد. او در آخرین کلاس درس دایان نیز حضور داشت. همه اینها باعث شد تا دیویی توسط پلیس مورد بازجویی قرار بگیرد و حتی مرداب اطراف خانه وی هم کاملاً جستجو شده اما در نهایت فقدان مدارک و شواهد منجر به این شد که وی هرگز دستگیر و متهم نشود.
پنج سال و نیم بعد، لباسی شبیه به همان لباسی که دایان در روز ناپدید شدنش به تن داشت در مزرعهای متعلق به پدر دیویی پیدا شد. پس از این کشف، مظنونها (دیویی، پدر و خواهرش) و همچنین حدود 100 شاهد در دادگاه حضور یافتند اما دادگاه اجازه حضور هیچ مطبوعاتی را نداد. جسد دایان سوزوکی هیچگاه پیدا نشد و مادرش نیز در سال 1997 بدون آنکه بداند حقیقت ناپدید شدن دخترش چه بوده، در گذشت.
3- جزیره بفین (Baffin) و ساختار سنگی عظیم
در سال 2017، عکسی از یک قطعه سنگ عظیم در منطقه قطبی شمال کانادا توجه همه را به خود جلب کرد؛ قطعه سنگی که شکل بسیار عجیبی داشته و شبیه یک شلوار غول پیکر است! اولین بار یک شکارچی به نام مکس کالوک (Max Kalluk) در حدود 90 کیلومتری جنوب خلیج قطبی از این سنگ عکاسی کرده است. این سنگ عظیم تنها در طول تابستان با قایق قابل دسترسی است و تخمین زده میشود که بیش از 50 متر طول داشته باشد. قطعه سنگ مذکور مشرف به آبهای قطب شمال است و جامعه محلی نوناووت آن را Qarlinngua به معنای شلوار نامگذاری کردهاند.
این طاق سنگی به قدری عجیب و غیرواقعی به نظر میرسد که اکثر افرادی که عکس آن را دیدهاند معتقدند فتوشاپ شده است. چهار زمین شناس کانادایی نیز عکس این طاق را بررسی کردهاند و همگی بر این باور بودند که تاکنون چنین قطعهای را در قطب شمال ندیدهاند. با این وجود افرادی به محل اعزام شدند و تایید کردند که این سنگ عظیم وجود دارد. برخی معتقدند که این سنگ یک بنای مقدس است و شرکتهای گردشگری نیز به سرعت آن را برای بازدید به مشتریان خود پیشنهاد میدادند. با این حال اینکه چرا چنین سنگ عظیمی از دید جهانیان مخفی مانده بود عجیب است. آن هم در حالی که یک شرکت گردشگری در طول سه سال قبل از کشف شدن سنگ، گروههای توریستی مختلفی را به آن منطقه میفرستاده است.
2- جزیره فلورس (Flores) و هابیتها
در سال 2003 فسیلهای انسانی عجیبی در جزیره فلورس کشف شدند. فسیلها به قدری كوچك بودند كه لقب هابیتهای جزیره فلورس را گرفتند. این کشف بلافاصله باعث بحث و گفتگوهای بسیاری شد كه آیا این فسیلها بقایای گونهای از انسانهای ناشناخته اولیه است یا انسانهای مدرنی هستند كه به واسطه بیماری از بین رفتهاند. این گونه از انسانها قدی کمتر از 120 سانتیمتر داشتهاند و مغز آنها یک سوم انسانهای مدرن بوده است. با این وجود، آنها گوشت میخوردند و هزاران مایل را در سراسر اقیانوس طی کردهاند تا این جزیره را به خانه خود تبدیل کنند و با ابزارهای سنگی فعالیت میکردند. با توجه به این نکته که هومو ساپینسها (انسانهای خردمند) حدود 65000 سال پیش به استرالیا رسیدهاند، بسیاری معتقدند که این انسانهای کوتاه قد در صورت وجود احتمالا 50000 سال پیش با گونه خود ما روبرو شدهاند. خاستگاه و ریشه هابیتها همچنان ناشناخته است و هنوز مشخص نشده که چه چیزی باعث ناپدید شدن و یا نابودی آنها شده است.
1- جزیزه سانتا کروز (Santa Cruz) و جعبه رازآلود
دکتر کری استنتون (Carey Q. Stanton) هرگز ازدواج نکرد و سرانجام در سال 1957 شهر نیویورک را ترک کرد تا در مزرعه خانوادگیاش در جزیره سانتا کروز سکونت کند. وی تاحدودی فردی غیرعادی بود و افراد کمی به ملاقات او میرفتند؛ همچنین او از یک برنامه سفت و سخت پیروی میکرد و انتظار داشت میهمانان نیز به آن پایبند باشند. شام راس ساعت 7:30 عصر و قهوه و کلوچه در ساعت 8:30 سرو میشد. او همچنین راس ساعت 9 شب به خواب میرفت. استنتون در 8 دسامبر 1987 درگذشت و در گورستان خصوصی این جزیره به خاک سپرده شد. او در وصیت نامهاش اظهار داشته بود كه مزرعهاش به ارگان محافظت از طبیعت (The Nature Conservancy) برسد تا بر فعالیتهای این جزیره نظارت کنند.
در آوریل 1990، جعبهای فلزی درگوشهای از مزرعه کشف شد. در داخل آن جعبه بقایای انسانی به شدت تجزیه شده قرار داشت که در واقع فقط تلی از خاکستر از آنها باقی مانده بود. در کنار این بقایا، مجموعهای از دندانهای مصنوعی مربوط به دهه 50، یک بست لباسی مربوط به دهه 40 و یک حلقه الماس که مربوط به قبل از جنگ جهانی دوم بود، قرار داشت. آزمایشاتی که بر روی استخوانهای کشف شده انجام شد، مشخص کرد که آن بقایا متعلق به یک زن مسن میباشد که به احتمال زیاد پس از جنگ درگذشته است. در حالی که بسیاری معتقداند که استنتون هیچ مسئولیتی در قبال مرگ این زن نداشته است، هنوز مشخص نیست که چرا بقایای این جسد در یک جعبه فلزی در این مزرعه قرار داشته است و همچنین هویت جسد تاکنون شناسایی نشده است.