شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد، اما محل نشستن (یا به عبارت دقیقتر، ایستادن) فضانوردان در ماهنورد آپولو (Apollo Lunar Module)، احتمالاً تأثیر عمیقی بر نحوه تجربه پیادهروی روی ماه و پیامدهای آن بر زندگی آنها داشته است. در دنیای هوانوردی، خلبان اصلی در موقعیت “صندلی چپ” قرار میگیرد و خلبان دوم یا کمکخلبان در “صندلی راست” مینشیند. در مأموریتهای آپولو، فرماندهان مأموریت در موقعیت صندلی چپ قرار داشتند و خلبانان ماهنورد در صندلی راست مستقر میشدند، همان جایی که به طور سنتی کمکخلبان مینشیند. نکته قابل توجه این است که فرماندهان پس از بازگشت از مأموریتهای خود، ظاهراً تا حد زیادی بدون تغییر باقی ماندند. در مقابل، تقریباً تمامی خلبانان ماهنورد (به جز یک نفر)، پس از مأموریتهای خود به ماه، دستخوش تحولات عمیق و پایدار شخصی شدند که برخی از آنها به طرز چشمگیری ناخوشایند بودند!
این تفاوت فاحش در تجربه پس از پرواز بین فرماندهان و خلبانان ماهنورد آپولو، پرسشهای مهمی را در مورد تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان و عوامل مؤثر در این دگرگونیها مطرح میکند. آیا صرفاً قرار گرفتن در معرض منظره بینظیر ماه و تجربه راه رفتن در جاذبه کم آن، چنین تأثیرات عمیقی بر روح و روان انسان میگذارد؟ یا عوامل دیگری مانند نقش و مسئولیت فضانورد در طول مأموریت، انتظارات شخصی و اجتماعی پس از بازگشت، و حتی موقعیت فیزیکی آنها در ماهنورد نیز در این دگرگونیها نقش داشتهاند؟ بررسی دقیقتر سرگذشت فضانوردان آپولو میتواند زوایای پنهان این تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان را روشن سازد. با ما در دیجی رو همراه باشید.
آپولو 11: نخستین گام بر کره ماه و سرنوشتهای متفاوت پیشگامان
در مأموریت تاریخی آپولو 11، نیل آرمسترانگ (Neil Armstrong) به عنوان فرمانده در صندلی چپ قرار داشت و باز آلدرین (Buzz Aldrin) به عنوان خلبان ماهنورد در صندلی راست مستقر بود. پس از هدایت موفقیتآمیز ماهنورد “ایگل” به سوی نخستین فرود انسان بر سطح ماه، آرمسترانگ به عنوان اولین انسان پا بر کره ماه گذاشت. اندکی بعد، آلدرین نیز در منطقه دریای آسایش به او پیوست. پس از بازگشت به زمین، آرمسترانگ، آلدرین و مایکل کالینز (Michael Collins)، خلبان ماژول فرماندهی، در رژههای استقبال مردمی شرکت کردند، در جلسه مشترک کنگره ایالات متحده سخنرانی نمودند و یک تور جهانی طاقتفرسا به 22 کشور در طول 38 روز را به پایان رساندند (یا شاید بتوان گفت تحمل کردند!).
آرمسترانگ که همواره فردی آرام و کمحرف بود، خیلی زود از وضعیت پروازی بازنشسته شد و یک پست اداری را در ناسا در واشنگتن بر عهده گرفت. پس از یک سال، او ناسا را ترک کرد و به عنوان استاد مهندسی مشغول به کار شد و در نهایت به دنبال فرصتهای تجاری و سخنرانی رفت. بر اساس کتاب “نخستین انسان” نوشته مورخ جیمز هانسن (James Hansen)، آرمسترانگ همواره زندگی کمحاشیهای داشت، به ندرت مصاحبه میکرد یا امضا میداد و (به جز عضویت در چند کمیسیون برجسته ناسا) تا زمان مرگش در سال 2012 در سن 82 سالگی، تا حد زیادی از کانون توجه دور ماند. به نظر میرسد که تجربه پیادهروی روی ماه، اگر چه یک دستاورد تاریخی بینظیر بود، اما تأثیر چندانی بر شخصیت و مسیر زندگی آرمسترانگ نداشته است. شاید تمرکز او بر وظایف فرماندهی و مسئولیت خطیر هدایت نخستین فرود موفقیتآمیز بر ماه، فرصت تأمل عمیق در این تجربه بینظیر را از او گرفته بود.
در مقابل، آلدرین تجربه پس از پرواز کاملاً متفاوتی داشت. همانطور که در کتاب “مردی بر ماه” نوشته مورخ اندرو چایکین (Andrew Chaikin) و خودزندگینامه فضانورد جان یانگ (John Young) با عنوان “تا ابد جوان” به تفصیل شرح داده شده است، آلدرین به شدت در داخل ناسا لابی کرده بود تا اولین کسی باشد که بر روی ماه قدم میگذارد، اما با مخالفت صریح ناسا روبرو شده بود. آلدرین با ناامیدی خود، استرس تور جهانی و شهرت ناگهانی پس از آن، از طریق نوشیدن الکل کنار آمد و به الکلیسم، افسردگی، خیانت و طلاق از همسر اولش، جوآن (Joan)، سقوط کرد.
آلدرین در دو کتاب خودزندگینامهاش، “بازگشت به زمین” و “ویرانه باشکوه”، درباره این چالشها نوشت و اظهار داشت:
در ابتدا الکل افسردگی را تسکین میداد و حداقل تا حدودی آن را قابل تحمل میکرد. اما وضعیت به دورههای افسردگی-الکلی تبدیل شد که در آن مانند یک زاهد گوشهنشین در آپارتمانم پنهان میشدم.
طلاقها و ازدواجهای بعدی نیز در زندگی او رخ داد. آلدرین به آرامی به سوی هوشیاری و سلامت روان بازگشت. آلدرین در حال حاضر در سن 94 سالگی زنده است و همچنان در انظار عمومی ظاهر میشود. تجربه پیادهروی روی ماه برای آلدرین، اگر چه یک دستاورد خارقالعاده بود، اما به نظر میرسد که یک بحران عمیق شخصی را نیز به همراه داشته و تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان در مورد او، بیشتر جنبههای روانشناختی و عاطفی را در بر گرفته است.

آپولو 12: شوخطبعی فرمانده و تحول هنری خلبان!
آپولو 12 به فرماندهی پیت کنراد (Pete Conrad) و با آلن بین (Alan Bean) به عنوان خلبان ماهنورد، در نوامبر 1969 در اقیانوس طوفانها فرود آمد. کنراد که به شوخطبعی و شیطنت مشهور بود، شخصیت شاد و سرزنده خود را حفظ کرد و اغلب اصرار داشت که رفتن به ماه او را تغییر نداده است. در واقع، کنراد به چایکین گفته بود که وقتی در سال 1962 به عنوان فضانورد انتخاب شد، به همسرش جین (Jane) قول داده بود که این موضوع او را تغییر نخواهد داد و او به قول خود وفا کرد. کنراد بعدها فرماندهی نخستین مأموریت سرنشیندار اسکایلب (Skylab) را نیز بر عهده گرفت.
در مقابل، بین به چایکین گفت که حتی قبل از بازگشت به زمین تصمیم گرفته بود تا به طور اساسی زندگی خود را تغییر دهد و به دنبال علایق خود، به ویژه نقاشی، برود. پس از فرماندهی دومین مأموریت سرنشیندار اسکایلب و کار در بخش اداری ناسا، بین ناسا را ترک کرد و به یک هنرمند تماموقت تبدیل شد. بین به چایکین گفت که وقتی همکاران متعجبش از او پرسیدند که آیا میتواند از طریق نقاشی امرار معاش کند، پاسخ داد: «اگر توانستم به ماه بروم، میتوانم یاد بگیرم که یک هنرمند خوب باشم.» در مورد بین، تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان به شکل یک تحول مثبت و الهامبخش در زندگی او نمود پیدا کرد و او را به سوی دنبال کردن اشتیاق دیرینهاش سوق داد.
آپولو 14: جدیت فرمانده و تجربه فراطبیعی خلبان
پس از اتفاقی که برای آپولو 13 رخ داد و نزدیک بود به فاجعه منجر شود و در نهایت لغو فرود این ماهنورد بر ماه، آپولو 14 (1971) شاهد حضور اولین فضانورد آمریکایی، آلن شپرد (Alan Shepard)، به عنوان فرمانده و اد میچل (Ed Mitchell) به عنوان خلبان ماهنورد بود. شپرد که به سختگیری و جدیت مشهور بود، پس از بازگشت از سفر خود به ارتفاعات قمری فرا مائورو، مستقیماً به پست قبلی خود به عنوان رئیس دفتر فضانوردان در ناسا بازگشت. شپرد با شوخی درباره اینکه این سفر چقدر او را تغییر داده است، گفت:
قبل از اینکه به ماه بروم، یک آدم عوضی تمام عیار بودم. حالا فقط یک آدم عوضی هستم!
میچل که از قبل به مسائل فراطبیعی علاقهمند بود، به طور مخفیانه آزمایشهای روانی را در طول مأموریت آپولو 14 انجام داد. میچل اظهار داشت:
من یک زانوبند داشتم که روی آن ستونهایی بود که میتوانستم اعداد و نمادها، به اصطلاح نمادهای زینر، را به صورت تصادفی در آن قرار دهم و به مدت 15 ثانیه به آن فکر کنم. سپس آنها را [به زمین] برگرداندم و به افرادی که در زمین در زمانهای مشخص دریافت میکردند اجازه دادم پاسخهای خود را برای من بفرستند.
در طول مأموریت، میچل یک تجربه معنوی قدرتمند داشت و اظهار داشت:
حضور الوهیت تقریباً محسوس شد و من دانستم که زندگی در جهان فقط یک تصادف بر اساس فرآیندهای تصادفی نیست… این دانش مستقیماً به من رسید.

پس از مأموریت ماه، او ناسا را ترک کرد تا علاقه خود به موضوعات فراطبیعی را دنبال کند. او مؤسسه علوم نوئتیک (Institute of Noetic Sciences) را برای مطالعه فرا روانشناسی تأسیس کرد، با داروهای روانگردان آزمایش کرد، علناً اعلام کرد که بشقابپرندهها با موجودات فرازمینی به طور منظم از زمین بازدید میکنند و به طور گسترده در مورد پدیدههای روانی نوشت. بسیاری از فضانوردان به دلیل این فعالیتها از میچل فاصله گرفتند، اما او تا زمان مرگش در سال 2016 بر اعتقادات خود ثابت قدم ماند. در مورد میچل، تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان به شکل بیدار شدن یک علاقه دیرینه به مسائل متافیزیکی و جستجوی پاسخهای فراتر از علم تجربی نمود پیدا کرد.
آپولو 15: رسوایی پس از پرواز و تجربه مذهبی خلبان
در مأموریت آپولو 15 (1971) به فرماندهی دیو اسکات (Dave Scott) و با جیم ایروین (Jim Irwin) به عنوان خلبان ماهنورد، خدمه پس از بازگشت به زمین درگیر یک رسوایی شدند. این دو نفر به همراه آل وردن (Al Worden)، خلبان ماژول فرماندهی، متهم به تبانی برای فروش پاکتهای پستی شدند که با خود به ماه برده بودند! تحقیقات ناشی از این رسوایی به طور جدی به شهرت هر سه نفر آسیب رساند. با این حال، اسکات به یک حرفه موفق به عنوان مدیر ناسا و تاجر دست یافت و بعدها به مشاوره روی آورد.
ایروین که در ماه دچار یک آریتمی قلبی جدی شده بود، در طول مأموریت یک تجربه مذهبی عمیق را نیز پشت سر گذاشت. ایروین اظهار داشت که قبل از مأموریت ماه یک “مسیحی خاموش” بوده است، اما به نویسنده هری هرت (Harry Hurt) در کتاب “برای تمام بشریت” گفت که “حضور خداوند را در ماه احساس کرده است.” ایروین پس از مأموریت به یک مسیحی عمیقاً متعهد تبدیل شد. او یک سازمان مسیحی انجیلی به نام “پرواز بلند” (High Flight) تأسیس کرد، کتابی درباره زندگی مسیحمحور نوشت و بعدها چندین سفر اکتشافی به کوه آرارات در ترکیه برای یافتن قطعات کشتی نوح انجام داد! در مورد ایروین، تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان به شکل یک تحول معنوی عمیق و تغییر مسیر زندگی او به سوی ایمان و فعالیتهای مذهبی نمود پیدا کرد.
آپولو 16: احساس پوچی فرمانده و یافتن معنا در ایمان
آپولو 16 (1972) به فرماندهی جان یانگ (John Young) و با همراهی چارلی دوک (Charlie Duke) به عنوان خلبان ماهنورد انجام شد. والری نیل (Valerie Neal)، متصدی بازنشسته بخش تاریخ فضا در موزه ملی هوا و فضا، یانگ را “فضانورد فضانوردان” نامید. یانگ پس از بازگشت از مأموریت، رئیس دفتر فضانوردان شد، اولین کسی بود که فرماندهی یک مأموریت شاتل فضایی را بر عهده گرفت و تا پایان دومین پرواز شاتل خود در سال 1983 به عنوان یک فضانورد فعال باقی ماند.

دوک پس از مأموریت ماه، احساس پوچی شدیدی کرد و به دنبال راهی برای پر کردن این خلاء میگشت. او ناسا را ترک کرد و در دنیای تجارت به ثروت رسید، اما این امر هیچ تأثیر عاطفی مثبتی بر او نداشت. دوک سرانجام به دین روی آورد و زندگی خود را وقف عیسی مسیح کرد، که به اعتقاد او ازدواج و روابطش با فرزندانش را نجات داد. دوک اظهار داشت که زمان او در ماه «سه روز طول کشید. اما قدم زدن با عیسی مسیح تا ابد ادامه دارد.» چارلی دوک که اکنون 89 سال دارد، همچنان به طور منظم در کلیسا حضور مییابد. در مورد دوک، تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان به شکل یک بحران وجودی و جستجو برای معنای زندگی پس از تجربه بینظیر سفر به ماه، و در نهایت یافتن آرامش و هدف در ایمان مذهبی نمود پیدا کرد.
آپولو 17: زمینشناس در ماه و عدم تحول چشمگیر
آپولو 17 (1972) تا حدودی با الگوهای قبلی متفاوت بود. یوجین سرنان (Gene Cernan) فرماندهی این مأموریت را بر عهده داشت و هریسون “جک” اشمیت (Harrison “Jack” Schmitt)، یک زمینشناس و تنها دانشمندی که در مأموریتهای آپولو پرواز کرد، خلبان ماهنورد بود. برخلاف 11 فضانورد دیگر که بر روی ماه قدم گذاشتند، اشمیت قبل از فضانورد شدن، خلبان نظامی نبود. پس از ناسا، سرنان در صنعت نفت مشغول به کار شد و به عنوان مفسر مکرر پروازهای فضایی برای رسانههای خبری فعالیت میکرد. اشمیت بعدها در نیومکزیکو برای کسب کرسی سنا نامزد شد و پیروز شد و به طور گسترده به عنوان مشاور فعالیت کرد.
اشمیت، در میان خلبانان ماهنورد، به نظر میرسد که پس از پرواز خود دچار یک تحول اساسی نشده است. این ممکن است به این دلیل باشد که او به عنوان یک زمینشناس در ماه، کاملاً غرق در کار تجزیه و تحلیل و جمعآوری نمونههای سنگ و خاک ماه بود و مانند فرماندهان مأموریت، ممکن است به سادگی از نظر ذهنی بیش از حد درگیر وظایف خود بوده باشد تا از نظر عاطفی تحت تأثیر این تجربه قرار بگیرد. سرنان در خودزندگینامه خود با عنوان “آخرین مرد بر ماه”، بر تعهد کامل اشمیت به زمینشناسی تأکید میکند. در مورد اشمیت، به نظر میرسد که تمرکز علمی و حرفهای او در طول مأموریت، مانع از بروز تحولات عاطفی و شخصی عمیق پس از تجربه پیادهروی روی ماه شده است.
نظریههای متعدد در جستجوی پاسخ
حال این سوال مطرح میشود که چرا تجربیات فضانوردان پس از سفر به ماه تا این حد تحت تأثیر موقعیت آنها (یا به عبارت بهتر، نقش آنها) در طول مأموریت قرار گرفته بود؟ شاید فرماندهان که وظایف بسیار بیشتری بر عهده داشتند و مسئولیت اصلی فرود را نیز به دوش میکشیدند، بیش از حد مشغول انجام وظایف خود بودند و همین مسئله اجازه نمیداد این تجربه در ذهن آنها عمیقاً نفوذ کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در مورد خلبانان ماهنورد، اگر چه آنها نیز مشغول بودند، اما وظایف بسیار کمتری داشتند و شاید به سادگی زمان بیشتری برای نگاه کردن به محیط پیرامون داشتند، و بدین ترتیب فرود بر ماه و پیادهرویهای قمری را به شکلی عمیقتر و دگرگون کنندهتر تجربه کردند، که نشان میدهد چنین تجربهای تا چه حد میتواند عمیق و تأثیرگذار بر زندگی باشد.
البته، هیچ راهی برای دانستن قطعی پاسخ این سوال وجود ندارد، اما به طور کلی، مرور سرگذشت خدمهها و تجربیات آنها در ماه نشان میدهد که چنین تجربهای تا چه حد میتواند متحول کننده و عمیقاً تأثیرگذار باشد. تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان، داستانی پیچیده و چندوجهی است که نه تنها دستاوردهای علمی و فنی بشر را به نمایش میگذارد، بلکه زوایای پنهان روح و روان انسان در مواجهه با تجربهای خارقالعاده و فراتر از تصور را نیز آشکار میسازد.
تفاوت در نقش و مسئولیت، انتظارات فردی و اجتماعی، و حتی شاید محل قرارگیری در ماهنورد، همگی میتوانند در شکلگیری نحوه درک و پردازش این تجربه بینظیر و پیامدهای بلند مدت آن بر زندگی فضانوردان نقش داشته باشند. مطالعه سرگذشت این پیشگامان فضایی، نه تنها ما را با چالشها و دستاوردهای سفر به ماه آشنا میکند، بلکه دریچهای به سوی درک عمیقتر تأثیر پیادهروی روی ماه بر فضانوردان و پتانسیل دگرگون کننده چنین تجربهای بر روح و روان انسان میگشاید. سفری که فراتر از جاذبه زمین، جاذبهای عمیق و ماندگار بر زندگی این مردان بر جای گذاشت.