هر سال، انسانها به میزان قابل توجهی گوشت مصرف میکنند. مصرف سالانه گوشت قرمز در جهان به طور کلی حدود 800 میلیارد پوند (363 میلیون تن) است که این حجم از مصرف گوشت به قدری عظیم است که تخمین زده میشود میتواند فضای داخلی تقریبا 28 میلیون کامیون حمل زباله را به طور کامل پر کند! شور و شوق زیاد ما نسبت به خوردن گوشت، خصوصاً در کشورهای صنعتی پرمصرفی چون ایالات متحده که علاقه زیادی به گوشت گاو دارند، به عنوان یکی از علتهای اصلی سرعت گرفتن روند گرمایش جهانی شناخته میشود.
فعالیتهای گسترده پرورش دام، فضاهای وسیعی از زمین را که میتوانست به جذب کربن کمک کند، به دلیل استفاده برای تغذیه دامها اشغال میکند. دامهایی نظیر گاو، گوسفند و بز در فرآیند هضم غذا گاز متان تولید میکنند که یک گاز گلخانهای مؤثر بوده و به گرمایش زمین کمک میکند. علاوه بر این، برای کشت محصولاتی مانند ذرت، سویا و دیگر گیاهانی که برای تغذیه این دامها مورد استفاده قرار میگیرند، کشاورزان از کودهایی استفاده میکنند که در نتیجه فرآیندهای شیمیایی به تولید گاز اکسید نیتروژن میانجامد، که این گاز هم به نوبه خود یکی دیگر از عوامل موثر در افزایش دمای کره زمین است.
بر اساس این دلایل و دلایل متعدد دیگر، متخصصان محیط زیست و دانشمندان به اتفاق آراء به انسانها نسبت به مصرف پایینتر گوشت توصیه کرده یا حتی گام را فراتر نهاده و خودداری کامل از مصرف آن را پیشنهاد کردهاند. در همایش سالانه تغییرات اقلیمی که تحت نظارت سازمان ملل متحد در کشور مصر برگزار شد، جمعی از فعالان محیط زیست با اشتیاق فراوان شعارهایی هچون “گیاهخوار شویم تا آزاد شویم” را فریاد زدند.
حال، انتظار میرود که رهبران کشورهای مختلف جهان در کنفرانس پیش رو که قرار است در تاریخ 30 نوامبر آغاز گردد، به بحث و تبادل نظر پیرامون استراتژیهای نوین و راهکارهای امیدوارکنندهای بپردازند که هدف از آنها این است که چگونه میتوان با ایجاد تغییر و تحول در عادات غذایی مردم به سمت مصرف محصولات گیاهی که نقش بسزایی در کاهش آلایندههای زیستمحیطی ناشی از صنعت دامپروری دارند، گام برداشت. به هر حال، صنعت دامپروری به تنهایی مسئول 15 درصد از کل گازهای گلخانهای تولید شده در زمین است و باید به نحوی آن را کنترل کرد.
اعمال کاهش در مقدار گوشت مصرفی میتواند به عنوان یک مکانیزم بسیار تاثیرگذار عمل کند. طبق مطالعات منتشر شده در مقالهای که در ماه ژوئیه سال جاری در ژورنال علمی معتبر نیچر آمده است، میزان گازهای گلخانهای حاصل از یک رژیم غذایی معمولی گیاهخواری تنها یک چهارم گازهای ناشی از رژیمهای غذایی است که به شدت وابسته به مصرف گوشت هستند.
اگر تمامی افراد در سراسر جهان به طور ناگهانی و همزمان تصمیم به قطع کامل مصرف گوشت بگیرند، پیامدهای آن چه خواهد بود؟
کیث ویبه (Keith Wiebe)، که به عنوان پژوهشگر ارشد در موسسه بینالمللی تحقیقات سیاستهای غذایی فعالیت دارد، در پاسخ به این سؤال میگوید:
توقف ناگهانی مصرف گوشت عواقب فراوانی به همراه خواهد داشت که احتمالاً پیشبینی اکثر آنها کار دشواری است.
با این حال نگاهی دقیقتر به این موضوع نشان خواهد داد که این دگرگونی سریع و ناگهانی در رژیم غذایی عموم مردم، احتمالاً به اندازه تحولاتی که دست کشیدن فوری و جهانی از استفاده از سوختهای فسیلی به همراه دارد، تأثیر آنی نخواهد داشت. اما قطعاً میتواند سبب بر هم خوردن نظم اقتصادی، از دست رفتن مشاغل مرتبط با صنعت گوشت، و حتی بروز تهدیدهایی برای امنیت غذایی در مناطقی شود که به گزینههای غذایی مغذی و جایگزین کافی دسترسی ندارند.
صنعت دامداری به عنوان یکی از شاخصترین بخشهای موجود در عرصه کشاورزی، نقش پررنگی در اقتصاد کشورهای دارای درآمد بالا و پایین ایفا میکند. در کشورهایی که از درآمد بالایی برخوردار هستند، تقریباً چهل درصد از کل تولیدات کشاورزی را بخش دامپروری به خود اختصاص داده است. در مقابل، این رقم در کشورهایی با درآمد کمتر به بیست درصد میرسد.
بر پایه گزارشهای منتشر شده توسط سازمان غذا و کشاورزی متعلق به سازمان ملل، این صنعت برای تأمین معاش حدود 1.3 میلیارد نفر در نقاط مختلف جهان از منظر اقتصادی و همچنین فراهم کردن نیازهای تغذیهای، حائز اهمیت فراوان است. از حیث تأمین پروتئین، بخش دامداری تقریباً یک سوم از پروتئین مورد نیاز جهانی و همچنین نزدیک به یک پنجم از کل کالری دریافتی انسانها را فراهم میکند که بسیار قابل توجه است.
بر اساس بررسیها و تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان، از میان پیامدهای متفاوت ناشی از احتمال حذف ناگهانی محصولات گوشتی از سبد غذایی مردم، زیانهای اقتصادی اهمیت زیادی دارد. این آسیبهای اقتصادی در کشورهایی با درآمد پایینتر و اقتصادهای متکی بر کشاورزی، مانند نیجر یا کنیا، که در آنها دامپروری و کشاورزی به عنوان عمده منبع درآمدزایی شناخته میشوند، شدیدتر خواهد بود. به طور مشخص، در نیجر صنعت دام و دامپروری نزدیک به 13 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را به خود اختصاص میدهد؛ این در حالی است که در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا، کلیت بخش کشاورزی تنها حدود 5 درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود.
در شرایط کنونی به دلیل ناکافی بودن دادهها و محدودیتهای تحقیقاتی، پیشبینی دقیق عواقب و نتایج کلی شوک اقتصادی که به صورت جهانی رخ خواهد داد، دشوار است. بنا به گفته ویب، تعداد کمی مطالعه تاکنون در خصوص تأثیرات حذف تدریجی محصولات گوشتی بر بازار کار جهانی انجام شده است. قطعاً این موضوع، یک حوزه مهم است که نیاز به بررسیها و توجه بیشتری نسبت به پیامدهای آن وجود دارد.
به این ترتیب، حذف گوشت قرمز از سبد غذایی انسانها میلیونها نفر را با خطر از دست دادن شغل روبرو خواهد کرد، هر چند که افزایش تقاضا برای منابع جایگزین کالری و پروتئین ممکن است تا حدودی جبران کننده خسارتهای ناشی از بیکاری باشد. این امر میتواند برخی از افراد را به سمت زراعت و کشاورزی سوق دهد تا در تولید محصولات جدیدی همچون حبوبات مشغول به کار شوند.
برخی پژوهشگران با اندیشیدن به این موضوع فرضیهپردازی کردهاند که چنین تغییراتی در ساختار نیروی کار ممکن است به کند شدن پیشرفتهای اقتصادی منجر گردد، زیرا افراد را از حرفهها و صنایعی که پتانسیل درآمدزایی بیشتری دارند به سمت فعالیتهای کشاورزی که شاید کمبازدهتر باشند، سوق خواهد داد.
با این حال، تأثیرات این مسئله در مناطق مختلف با فرهنگها، سیستمهای اقتصادی و نظامهای سیاسی متفاوت، میتواند بسیار متفاوت باشد و همانطور که تعیین میزان دقیق کاهش متان با حذف وابستگی به گوشت گاو ممکن نیست، تعیین خسارات اقتصادی ناشی از آن نیز واضح نخواهد بود. به عبارت دیگر، این پیامدها بستگی به نوع دامداری و موقعیت جغرافیایی هر منطقه دارد. بنابراین، همانطور که یان دوتکیویچ (Jan Dutkiewicz)، از اقتصاددانان سیاسی مؤسسه پرات در شهر نیویورک میگوید، به طور کلی انجام چنین تغییرات ناگهانی در سطح جهانی بسیار سخت و یا حتی ناممکن است.
یکی دیگر از چالشهایی مربوط به کاهش مصرف گوشت، تغذیه است که البته به نظر میرسد صحبت کردن در مورد آن آسانتر است. انقراض ناگهانی دامداری باعث محرومیت بسیاری از افراد از عناصر تغذیه اساسی میشود. به ویژه در مناطقی مانند آسیای جنوبی و آفریقا که گوشت جزئی کوچک اما حیاتی از رژیم غذایی پرکربوهیدرات مردم میباشد، این مسئله قابل توجهتر خواهد بود.
مواد غذایی مبتنی بر دام دارای سطوح بالایی از ویتامین B12، ویتامین A، کلسیم و آهن هستند. به همین دلیل پژوهشگران بیان میکنند که حفظ دسترسی به گوشت، شیر و تخممرغ برای حفظ سلامتی مردم در کشورهای کمدرآمد و متوسط امروزی از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا گزینههای گیاهی مغذی که میتوانند جایگزین گوشت قرمز شوند، در این مناطق به شکل مقرون بهصرفه و گسترده در دسترس نیستند.
علاوه بر موضوعات ذکر شده، مسألهای به نام آسیبهای وارده به فرهنگ نیز مطرح است. ویلسون وارن (Wilson Warren)، که در سمت استادی تاریخ در دانشگاه وسترن میشیگان فعالیت دارد، اعتقاد دارد که حذف گوشت قرمز فقط محروم کردن آمریکاییها از خوراکیهایی مانند سوسیس و همبرگر یا محرومیت ایتالیاییها از سالامی نیست، بلکه پیامدهای عمیق فرهنگی نیز به همراه دارد.
وارن، که پیشتر نیز کتابی درباره تاریخ جهانی گوشت با نام “گوشت، مردم را قدرتمند میکند” را به رشته تحریر درآورده است، عنوان میکند که “عموم مردم در طول تاریخ، درک و شناختشان از حیوانات بیشتر از طریق فرآیندهایی نظیر دامداری و تعامل و تماس مستقیم با این جانوران بوده است”. او میگوید:
زمانی که این نوع روابط مستحکم و تنگاتنگ از میان میرود، به نظر من به نحوی مردم حتی ممکن است از محیط زیست خود نیز دورتر شوند. وارن، در رمانی که خودش منتشر کرده و “پایان دوران گوشتخواری” نام دارد، به چالش کشیدن همین ایده را پی میگیرد؛ جایی که در جهان آیندهای که او تصور میکند، خوردن گوشت به یک جنایت بزرگ تبدیل شده است!
به عقیده تعداد زیادی از دانشمندان و متخصصان محیط زیست، تصمیم بر حذف کامل و فوری مصرف گوشت به عنوان استراتژیای که به ایدهآل نزدیک باشد، درست و اصولی شناخته نمیشود. در عوض، آنها توصیه میکنند که به جای اتخاذ یک راهحل فوری و جهانشمول، بهتر است استراتژی ما بر کاهش تدریجی و آگاهانه میزان مصرف گوشت متمرکز باشد و این مسئله به خصوص در کشورهایی که مصرف گوشت بالایی دارند، از جمله کشورهای توسعهیافتهای نظیر ایالات متحده آمریکا که به حد کافی به جایگزینهای گوناگون و مناسب دسترسی دارند، مورد توجه قرار بگیرد.
برای هر فرد آمریکایی که به طور متوسط در هر سال نزدیک به 220 پوند (100 کیلوگرم) انواع گوشت قرمز و مرغ مصرف میکند، جایگزین کردن همبرگر روزانه با یک کاسه عدسی میتواند بسیار راحتتر باشد تا یک شخص ساکن در مناطق روستایی آفریقا، که مصرف گوشت او تنها ده درصد مصرف یک فرد آمریکایی است، و باید غذاهایی مانند خورشت گوسفند یا گاو را که فقط گاهی اوقات توان مصرف آنها را دارد، با غذاهای کمتر مغذی جایگزین کند. علاوه بر این، چنین تغییر در سیاستهای مصرف گوشت در میان جوامعی که میل زیادی به مصرف گوشت دارند، میتواند به نفع سلامت عمومی نیز باشد، چرا که ممکن است میزان بیماریهای قلبی عروقی و نیز انواع سرطانهای مرتبط با مصرف بیش از اندازه گوشتهای قرمز و فرآوردههای آن کاهش یابد.
دوتکیویچ با توجه به تغییرات جهانی و نیاز به حفاظت از منابع سیاره زمین، توصیه میکند که عموم مردم باید دستورالعملهای غذایی را که توسط کمیسیون معتبر بینالمللی EAT-Lancet ارائه شده است، به کار ببرند. این کمیسیون متشکل از گروهی از برجستهترین دانشمندان سراسر دنیاست که وظیفهشان ارائه نوآوریهای علمی در حوزه تغذیه و محیط زیست است. آنها با تحقیقات گسترده خود به طراحی یک رژیم غذایی پیشرفته پرداختهاند که از یکسو پاسخگوی نیازهای تغذیهای انسانها بوده و از سوی دیگر به دنبال کاهش فشار و آسیبهای وارد به محیط زیست و منابع طبیعی میباشد.
این برنامه غذایی پیشنهادی، مصرف گوشت را به حدود 35 پوند (16 کیلوگرم) در سال برای هر فرد محدود مینماید. برای به اجرا درآوردن چنین رژیم غذایی متعادل و پایداری، نیاز است که کشورهایی با مصرف بالای گوشت مانند ایالات متحده، استرالیا، چین، برزیل و آرژانتین، به کاهش قابل توجهی در تولید و پرورش گاوها و مرغها متعهد گردند. همزمان، این رویکرد میطلبد که اندکی افزایش در تولید این محصولات در برخی مناطق که کمتر دسترسی به منابع پروتئینی دارند مانند نقاطی از آفریقا و جنوب آسیا صورت گیرد، تا به این ترتیب بتوان تعادلی در دسترسی جهانی در خصوص دسترسی به منابع غذایی ایجاد کرد.
با اجرای یک تغییر تدریجی و آهسته در رژیم غذایی به منظور مصرف بیشتر محصولات گیاهی و کاهش مصرف گوشت، میتوانیم شاهد بهبودهای قابل ملاحظهای در وضعیت محیط زیست کره زمین باشیم. به گفته دوتکیویچ، این تحول در الگوی تغذیه میتواند به عنوان یک گام بزرگ و مؤثر برای حفاظت از محیط زیست تلقی شود. بر اساس ارزیابیها و تخمینهای انجام شده، میتوان پیشبینی کرد که پرهیز کامل از مصرف گوشت در یک بازه زمانی 15 ساله موجب کاهش تقریبی یک سوم از میزان انتشار گاز متان و دو سوم از انتشار اکسید نیتروژن به جو زمین خواهد شد. این دگرگونی در عادات غذایی نه تنها به کاهش چشمگیر مصرف آب منجر خواهد شد، بلکه تأثیر مثبتی در جلوگیری از از بین رفتن تنوع زیستی خواهد داشت.
مدافعان حقوق حیوانات نیز مطمئناً از اتخاذ چنین سیاستی استقبال خواهند کرد، چرا که نتیجه این کار کاهش تعداد حیواناتی است که در شرایط بغرنج و نامناسب انبارها نگهداری میشوند و در نهایت تحت شرایطی به مراتب بدتر به سوی کشتارگاهها روانه میگردند. افزون بر این، امکانات متعددی برای بازسازی و احیای زمینهای چمنزار و مراتع از بین رفته فراهم میآید که این امکانات میتوانند به ذخیرهسازی حجم قابل توجهی کربن منجر شوند (به میزانی که تقریباً معادل 550 گیگاتن کربن تخمین زده میشود!) و این امر به ما امید میدهد تا بتوانیم از وقوع یک افزایش دمای قابل توجه و هولناک در سطح کره زمین پیشگیری کنیم.
در دنیای معاصر که با مسأله پیچیدهای مانند آثار زیستمحیطی ناشی از مصرف بیرویه گوشت روبرو هستیم، جامعه پژوهشگران و فعالان محیط زیست به جای یک رویکرد افراطی نظیر حذف کلی گوشت از رژیم غذایی انسانها، سعی دارند جوامع بشری را به آرامی به سمتی حرکت دهند که رویکرد متعادلتری را در پیش بگیرند. این رویکرد، کاهش میزان تولید گوشت به نصف مقدار فعلی است. تحقیقات علمی اخیر به این نتیجه دست یافتهاند که این کاستن از حجم تولید و جایگزین کردن گوشت با منابع پروتئین گیاهی میتواند تا سال 2050 موجب کاهش 31 درصدی انتشارات گازهای گلخانهای در حوزه کشاورزی شود.
رایچل سانتو (Raychel Santo)، که به عنوان یک پژوهشگر در حوزههای مرتبط با تغذیه و تغییرات اقلیمی با موسسه منابع جهانی همکاری میکند، تأکید کرده است که “این موضوع لزوماً باید منحصر به یک استراتژی کاملاً موفق یا کاملاً شکستخورده نباشد.”
در نهایت، به نظر میرسد که استراتژی مناسب همان میانهروی باشد. یعنی یک استراتژی بینابینی که تمامی جوانب در آن رعایت شده و اهداف متنوعی را شامل میشود؛ از توقف کامل کشتار دامها در مناطقی چون نیجر تا محدود کردن مصرف بیش از حد گوشتهای تولید شده در مقیاس صنعتی شده به وسیله کارخانههای بزرگ گاوداری. هدف این است که ضمن حفظ تعادل مصرف و تولید، راهی برای دستیابی به یک روند پایدار بیابیم و از تاثیرات منفی مصرف بیرویه گوشت بر محیط زیست تا حد امکان بکاهیم.