در تاریخ اکتشافات فضایی، لحظاتی وجود دارند که تخیل ما انسانها را به پرواز درمیآورند و یکی از اساسیترین سوالاتی که در طول تاریخ داشتهایم را دوباره مطرح میکنند: آیا ما در این جهان تنها هستیم؟ یکی از این لحظات، دریافت یک سیگنال فضایی مرموز در سال 1977 بود که به «سیگنال Wow» شهرت یافت. این سیگنال، که تنها 72 ثانیه طول کشید و دیگر هرگز تکرار نشد، برای نزدیک به نیم قرن به یکی از بزرگترین معماهای حل نشده در جستجو برای هوش فرازمینی تبدیل شده است.
اکنون، آوی لوب (Avi Loeb)، ستارهشناس جنجالی و استاد دانشگاه هاروارد، نظریهای جسورانه و تکان دهنده را مطرح کرده است. او معتقد است که این سیگنال ممکن است توسط یک شیء میانستارهای غولپیکر به نام 3I/ATLAS ارسال شده باشد؛ شیئی که هماکنون در حال عبور از منظومه شمسی ماست. آیا این مسافر کیهانی، یک صخره سرد و بیجان است یا یک کاوشگر بیگانه که دههها پیش پیامی به سوی ما فرستاده است؟ در این مقاله از دیجی رو، به اعماق این راز بزرگ سفر میکنیم و شواهد و پیامدهای این نظریه شگفتانگیز را بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
«سیگنال Wow!»: پژواکی 72 ثانیهای از اعماق فضا
در 15 اوت 1977 (24 مرداد 1356)، تلسکوپ رادیویی «گوش بزرگ» (Big Ear) در دانشگاه ایالتی اوهایو، در حال اسکن کیهان بود که ناگهان یک سیگنال رادیویی فوقالعاده قوی با پهنای باند بسیار کم را دریافت کرد. این سیگنال در فرکانس 1420 مگاهرتز، که به «خط هیدروژن» معروف است، دریافت شد. این فرکانس از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا هیدروژن فراوانترین عنصر در جهان است و این فرکانس به طور طبیعی توسط آن ساطع میشود. محققان هوش فرازمینی مدتهاست که این فرکانس را یک کانال ارتباطی منطقی برای تمدنهای فرازمینی میدانند، زیرا یک «نقطه آرام» در نویز رادیویی کیهان است.
چند روز بعد، جری اهمن (Jerry Ehman)، ستارهشناس داوطلب، در حال بررسی دادههای چاپ شده تلسکوپ بود که متوجه این انفجار سیگنال غیرعادی شد. شدت این سیگنال 30 برابر بیشتر از نویز پسزمینه کیهان بود. اهمن آنقدر از این کشف شگفتزده شد که در حاشیه برگه داده، کلمه «!Wow» را با خودکار قرمز نوشت و دایرهای دور آن کشید. به این ترتیب، این سیگنال فضایی مرموز با عنوان نمادین خود یعنی «واو» (Wow) مشهور شد.
ویژگیهایی که این سیگنال را منحصر به فرد میکردند عبارتند از:
- قدرت بالا: شدت آن بسیار بیشتر از هر سیگنال کیهانی طبیعی شناخته شده بود.
- باند باریک: سیگنال در یک محدوده فرکانسی بسیار باریک متمرکز بود که مشخصه سیگنالهای مصنوعی و ساخته دست بشر است، نه فرآیندهای طبیعی که معمولاً سیگنالهایی با پهنای باند گسترده تولید میکنند.
- عدم تکرار: با وجود دهها تلاش در سالهای بعد برای رصد مجدد همان نقطه از آسمان، این سیگنال دیگر هرگز شنیده نشد.
این معما برای 48 سال لاینحل باقی ماند. نظریههای مختلفی از جمله بازتاب سیگنال از یک زباله فضایی، یک پدیده اخترفیزیکی ناشناخته یا حتی یک خطای ابزاری مطرح شد، اما هیچکدام نتوانستند تمام ویژگیهای سیگنال را به طور کامل توضیح دهند.
آوی لوب و شیء میانستارهای 3I/ATLAS: ورود یک مظنون جدید
آوی لوب، مدیر سابق دپارتمان نجوم دانشگاه هاروارد، به دلیل مطرح کردن نظریههای جسورانه در مورد حیات فرازمینی شهرت دارد. او پیش از این نیز با نظریات خود در مورد اولین شیء میانستارهای کشف شده، با نام «اوموآموآ» (Oumuamua)، مبنی بر اینکه ممکن است یک کاوشگر بیگانه باشد، خبرساز شده بود. اکنون، او توجه خود را به سومین شیء میانستارهای کشف شده، یعنی 3I/ATLAS، معطوف کرده است.
3I/ATLAS برای اولین بار در ژوئیه 2024 (تیر 1403) مشاهده شد و از همان ابتدا دانشمندان را مجذوب خود کرد. این شیء ویژگیهایی غیرعادی دارد، از جمله:
- ترکیب شیمیایی عجیب: تجزیه و تحلیلهای اولیه نشان میدهد که ترکیب آن با دنبالهدارهای شناخته شده در منظومه شمسی ما متفاوت است.
- مسیر منحصر به فرد: مسیر آن به طور عجیبی به مدارهای مریخ و مشتری نزدیک است.
- اندازه عظیم: تخمین زده میشود که این شیء بسیار بزرگ باشد.
لوب در یک پست وبلاگی جدید، یک ارتباط شگفتانگیز را مطرح کرد: آیا ممکن است منبع «سیگنال Wow» همین شیء 3I/ATLAS باشد؟
اتصال سرنخها: آیا این یک تصادف کیهانی است؟
نظریه لوب بدون مدرک و استدلال نیست و بر یک همترازی شگفتانگیز استوار است. او با محاسبه مسیر حرکت 3I/ATLAS، دریافت که در سال 1977، این شیء دقیقاً در همان ناحیهای از آسمان قرار داشته که سیگنال فضایی مرموز Wow از آنجا سرچشمه گرفته است. او محاسبه کرد که «شانس همترازی دو جهت تصادفی در آسمان با این دقت، حدود 0.6 درصد است.»
این احتمال کم، اگرچه غیرممکن نیست، اما لوب را به این پرسش واداشت: «اگر سیگنال Wow از 3I/ATLAS سرچشمه گرفته باشد، فرستنده آن چقدر قدرتمند بوده است؟»
برای پاسخ به این سوال، او محاسبات بیشتری انجام داد. در سال 1977، 3I/ATLAS حدود 600 واحد نجومی (AU) از ما فاصله داشته است (هر واحد نجومی برابر با فاصله زمین تا خورشید است). برای اینکه یک سیگنال از چنین فاصله دوری با آن شدت توسط تلسکوپ «گوش بزرگ» دریافت شود، فرستنده آن باید منبع تغذیهای بین 0.5 تا 2 گیگاوات داشته باشد. این مقدار انرژی، معادل «خروجی یک راکتور هستهای معمولی روی زمین» است.
این محاسبه، بار دیگر احتمال اینکه این شیء میانستارهای صرفاً یک صخره فضایی نباشد، بلکه قطعهای از فناوری پیشرفته یک تمدن فرازمینی باشد را تقویت میکند.
واکنش جامعه علمی و نظریههای رقیب
نظریه لوب، مانند ایدههای قبلی او، بسیار جسورانه و بحثبرانگیز است و برای اثبات به دادههای بسیار بیشتری نیاز دارد. لوب خود نیز اذعان میکند: «تاکنون، هیچ تلسکوپ رادیویی دادهای در مورد 3I/ATLAS گزارش نکرده است.» او امیدوار است که این «تصادف» در همترازی جهتها، ستارهشناسان رادیویی را ترغیب کند تا بررسی کنند که آیا 3I/ATLAS هیچگونه انتقال رادیویی در اطراف خط هیدروژن از خود نشان میدهد یا خیر.
در همین حال، تحقیقات دیگری نیز در مورد خود «سیگنال Wow» در حال انجام است. تیمی از دانشمندان در آزمایشگاه زیستپذیری سیارهای در دانشگاه پورتوریکو، به عنوان بخشی از پروژه «آرسیبو واو!» (!Arecibo Wow)، در حال تجزیه و تحلیل مجدد این سیگنال فضایی مرموز هستند. آنها با استفاده از تکنیکهای مدرن، دقیقترین توصیف از ویژگیهای این سیگنال را تا به امروز ارائه کردهاند.
یافتههای اولیه این گروه، از یک منشأ اخترفیزیکی طبیعی حمایت میکند، نه یک تمدن هوشمند. با این حال، ابل مندز، مدیر این پروژه، توضیح میدهد که تحقیقات آنها «پرونده را نمیبندد، بلکه آن را دوباره باز میکند، اما این بار با یک نقشه بسیار دقیقتر در دست.»
اسب تروای کیهانی: پیامدهای فلسفی نظریه لوب
فراتر از محاسبات علمی، نظریه آوی لوب سوالات عمیق و حتی نگران کنندهای را مطرح میکند. او استدلال میکند که ما باید برای یک «رویداد قوی سیاه» (Black Swan Event) آماده باشیم؛ رویدادی نادر و غیرمنتظره با پیامدهای عظیم. او 3I/ATLAS را به «اسب تروای» تشبیه میکند؛ شیئی که از دور شبیه یک دنبالهدار بیخطر به نظر میرسد، اما «بالقوه میتواند عواقب ویرانگری برای آینده ما داشته باشد.»
لوب معتقد است که ما به یک «طرح اضطراری» در صورت وقوع اولین تماس با بیگانگان نیاز داریم. این تعامل میتواند به دو صورت باشد: یا به صورت الکترومغناطیسی از طریق سیگنالهای رادیویی و لیزری، یا از طریق ارسال کاوشگرهایی برای رهگیری این شیء میانستارهای.
او چالش ارتباط با یک تمدن بیگانه را با تشبیهی قدرتمند توصیف میکند: «ارتباط ممکن است به همان اندازه دشوار باشد که مورچهای از شکاف پیادهرو به دوچرخهسواری که از کنارش میگذرد، نگاه میکند.» دانش ما محدود به تجربیات زمینی است، در حالی که طرف ارتباطی ما ممکن است طرحهایی بیگانه داشته باشد که بسیار فراتر از درک فعلی ما از واقعیت است.
نتیجهگیری: آیا باید به آسمان گوش دهیم؟
نظریه آوی لوب که سیگنال فضایی مرموز Wow را به شیء میانستارهای 3I/ATLAS مرتبط میکند، در مرز بین علم و داستانهای علمی-تخیلی قرار دارد. این یک ایده هیجانانگیز است که تخیل را برمیانگیزد، اما هنوز فاقد شواهد قطعی است. با این حال، ارزش واقعی کار لوب در این است که ما را وادار به پرسیدن سوالات بزرگ و نگاه دقیقتر به آسمان میکند.
آیا 3I/ATLAS یک پدیده طبیعی خارقالعاده است یا اولین مدرک ملموس از فناوری فرازمینی که از منظومه شمسی ما بازدید میکند؟ پاسخ به این سوال تنها با یک روش ممکن است: رصد کردن فضا. همانطور که لوب استدلال میکند، «ما باید برای اندازهگیری این ویژگیها، از تمام تلسکوپهای روی زمین و در فضا استفاده کنیم.»
در حال حاضر، 3I/ATLAS به سفر خود در منظومه شمسی ادامه میدهد و رازهای خود را در سینه نگه داشته است. شاید در آینده نزدیک، با نشانه گرفتن تلسکوپهای رادیویی به سوی آن، پژواک دیگری از آن سیگنال فضایی مرموز را بشنویم یا شاید تنها سکوت سرد کیهان را دریافت کنیم. در هر صورت، این داستان به ما یادآوری میکند که جهان بسیار بزرگتر و عجیبتر از آن چیزی است که تصور میکنیم و بزرگترین اکتشافات ممکن است درست در همسایگی کیهانی ما منتظر باشند.