در گذشته، زمانی که صحبت از بازیهای رایانهای میشد، کاربران کامپیوترهای شخصی (PC) همیشه خود را برتر از کاربران مک میدانستند و عملاً آنها را نادیده میگرفتند. اما تحولات اخیر در شرکت اپل نشان میدهد که این غول فناوری در حال برداشتن گامهای بزرگی در عرصه بازیهای ویدیویی است. در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه بازی در مک در حال تغییر است و آیا این تغییرات برای کاربران ارزشش را دارند یا نه.
اگر چه رابطه اپل با دنیای بازیها همیشه پرفراز و نشیب بوده، اما به نظر میرسد این شرکت بار دیگر قصد دارد در این زمینه پیشرفت کند. شاید این تلاشها برای جامعه حرفهای گیمرها چندان خیره کننده نباشد، اما برای کاربران قدیمی و جدید اپل، این یک پیشرفت بزرگ محسوب میشود.
اپل و دنیای بازی؛ حکایت تاریخچهای پر فراز و نشیب
تاریخچه اپل با بازیهای ویدیویی، از زمان اولین کامپیوترهای اپل 2 تا به امروز، مانند یک بازی پینگپنگ پر از فراز و نشیب بوده است! همین موضوع به تنهایی ممکن است بسیاری از گیمرهای حرفهای را دلسرد کند؛ گیمرهایی که اغلب به دنبال سیستمی هستند که به طور اختصاصی برای بازی طراحی شده باشد. احتمال اینکه اپل روزی محصولی با تمرکز بالا بر بازیها توسعه دهد، کم است، هر چند که این پاسخ ممکن است به دیدگاه شما نسبت به بازیهای موبایلی روی آیفون نیز بستگی داشته باشد.
کامپیوترهای مک همیشه با تمرکز بر بهرهوری و کارایی بالا ساخته شدهاند. چه در زمینه طراحی گرافیک، برنامهنویسی، نویسندگی یا عکاسی، این دستگاهها سالهاست که به عنوان یک استاندارد برای طیف وسیعی از متخصصان در این حوزهها شناخته میشوند. حتی یک مک با عمر 15 ساله هم میتواند بسیاری از این وظایف را به خوبی انجام دهد، البته به شرطی که محدودیتهای فناوریهای قدیمی را در نظر بگیرید. اگر قصد خرید یک مک را دارید، به احتمال زیاد دلایل شما برای خرید، بیشتر مرتبط با همین کاربریهاست تا بازی در مک.
با این حال، اپل در حال حاضر در مسیر تبدیل شدن به یک پلتفرم معتبر برای بازیها قرار گرفته است. پردازندههای سری M مبتنی بر اپل سیلیکون (Apple Silicon) به این شرکت کمک کردهاند تا بیشتر به سمت این هدف حرکت کند. تراشههای قدرتمند M4، با تواناییهای گرافیکی قابل توجه خود، توانستهاند بازیهای پرفروش و بزرگ AAA را به این پلتفرم بیاورند. با وجود این پیشرفتهای بزرگ، به نظر نمیرسد که این اقدامات حتی بتواند بخش کوچکی از گیمرها را متقاعد کند تا از خرید سختافزارهایی که به طور اختصاصی برای بازی طراحی شدهاند، صرفنظر کنند. حتی این احتمال وجود دارد که تلاش اپل برای رقابت با این سختافزارها، هدر دادن زمان و منابع باشد.
آیا برای موفقیت در دنیای بازی خیلی دیر شده است؟
این تحولات تنها به سختافزار محدود نمیشود؛ اپل در حال گسترش نرمافزارهای خود نیز هست. رابط برنامهنویسی گرافیکی (API) اختصاصی این شرکت به نام Metal، به عرضه بازیهایی مانند Death Stranding و Resident Evil 4 در مک کمک کرده و اعتبار آن را به عنوان یک دستگاه بازی دوباره بالا برده است. با این حال، برای گیمرهای حرفهای، این بازیها در مقابل دریایی از عناوین موجود در بازار، بسیار ناچیز به نظر میرسند. علاوه بر این، بسیاری از کامپیوترهای مک حتی نمیتوانند این بازیها را با حداکثر تنظیمات بهینه اجرا کنند. بله، بازیها در مک حضور دارند، اما هنوز به سطح ایدهآل و مورد انتظار نرسیدهاند.
هر چند اپل به توسعههای بیشتر در زمینه بازی ادامه میدهد، اما حتی یک مک مجهز به تراشه M4 هم نمیتواند با یک سیستم قدرتمند و رده بالای بازی رقابت کند. شرکتهایی مانند انویدیا (NVIDIA) و ایامدی (AMD) با کارتهای گرافیک خود، بازار را تحت سلطه دارند و به ساخت سیستمهایی کمک میکنند که میتوانند بازیهای AAA را با وضوح 4K، فناوری رهگیری پرتو (Ray Tracing) و نرخ 100 فریم بر ثانیه یا بالاتر اجرا کنند؛ زیرا 60 فریم بر ثانیه دیگر برای بسیاری از گیمرها کافی نیست!
در صحنه رقابتهای حرفهای، این تفاوتها بسیار مهم است. برای کسانی که به صورت حرفهای بازی میکنند، مانند بازیکنان Overwatch 2، یک افت جزئی در نرخ فریم میتواند به قیمت شکست خوردن در بازی تمام شود و برای برخی، این به معنای از دست دادن پول واقعی است. بیتعارف باید گفت، محصولات اپل سختافزار لازم برای این سطح از بازی را فراهم یا پشتیبانی نمیکنند و از آنجایی که کامپیوترهای مک معمولاً نسبت به شخصیسازی سختافزاری بیمیل هستند، وضعیت را بدتر میکند.
با وجود اینکه دسترسی کاربران مک به برخی از بازیهای رده بالا و تراز اول، اتفاق خوشحال کننده و بسیار عالی است، اما این موضوع برای یک گیمر فراتر از حد متوسط کافی نخواهد بود. هر چند که اکثریت بازار را میتوان گیمرهای معمولی و زیر متوسط توصیف کرد، اما تأثیرگذاری قشر حرفهای مانند استریمرها و طرفداران ورزشهای الکترونیک بر یک پلتفرم را نباید دستکم گرفت. در نتیجه، پیشرفت در حوزه بازی در مک همچنان محدود است.
جستجو برای راهحلهای جایگزین برای بازی در مک
با توجه به اینکه بازیهای AAA به شکل مناسبی در اپ استور مک عرضه نمیشوند، راههای دیگری برای افزایش پتانسیل بازی در مک وجود دارد. استفاده از شبیهسازهای ویندوز مانند Parallels برای مدتها یک انتخاب محبوب در میان گیمرهای مک بوده است. همچنین، Boot Camp یک راهحل عالی برای نصب ویندوز روی مکهای مبتنی بر پردازندههای اینتل بود. متاسفانه، Parallels نمیتواند تمام مشکلاتی را که گیمرهای حرفهای از آن گله دارند، به خصوص تأخیر (latency)، حل کند، اما یک شبیهساز ویندوز میتواند برای هر کسی که به دنبال بازیهای بیشتر از آن چیزی است که اپل در حال حاضر ارائه میدهد، بسیار مفید باشد.
یک گزینه بسیار بهتر، استفاده از یک لایه سازگاری مانند CrossOver است. این برنامه پولی، استفاده از لایه سازگاری WINE را روی مک بسیار آسان میکند و عملکردی شبیه به Proton شرکت Valve در کنسول Steam Deck (و دیگر توزیعهای لینوکس) دارد که به شدت موفق عمل کرده است. امید است که با پیشرفتهای مداوم توزیع لینوکس Asahi Linux، در آینده نزدیک توزیع بازی لینوکس Bazzite نیز یک نسخه بومی برای پردازندههای اپل منتشر کند که میتواند طیف گستردهای از بازیهای ویندوز را به شکل بهتری روی مک اجرا کند.
از طرف دیگر، سرویسهای بازی مبتنی بر فضای ابری نیز در حال محبوب شدن هستند. اگر چه حتی بهترین سرویسهای بازی ابری نیز بر اساس مدل اشتراکی کار میکنند و هر کدام قیمتگذاری خاص خود را دارند، اما سرویسهایی مانند GeForce NOW، Xbox Live Cloud Gaming Pass، PlayStation Plus Premium و Boosteroid میتوانند راهی عالی برای تجربه بازیها بدون نیاز به داشتن یک سیستم قدرتمند باشند. با این سرویسها، کاربران نه تنها به بازیهای روز دسترسی پیدا میکنند، بلکه عملکرد بازیها به یک سرور از راه دور بستگی دارد، نه به مشخصات سختافزاری دستگاه شما. با این حال، همچنان به یک اتصال اینترنتی قوی نیاز خواهید داشت.
رفتن به سراغ بازیهای کلاسیک و قدیمی نیز یک گزینه مناسب برای مک، آیپد یا حتی آیفون است. به لطف تسهیل محدودیتهای اپل در مورد شبیهسازها در اپ استور، دسترسی به طیف وسیعی از کنسولهای قدیمی روی دستگاههای اپل بسیار آسان شده است. چه یک سیستم سرگرمی نینتندو (یا همان میکرو خودمان) باشد، چه سگا دریمکست (SEGA Dreamcast) یا حتی یک ماشین حساب TI-83، بازآفرینی تجربیات بازیهای قدیمی تنها با یک برنامه، به لطف RetroArch، Delta و دیگر شبیهسازها، امکانپذیر است.
یک مزیت جانبی، نه یک قابلیت اصلی
شاید بازی در مک هرگز به نقطه اوج و میزان موفقیت کامپیوترهای شخصی نرسد، اما ادامه دادن تلاش اپل در این زمینه برای کاربرانش یک مزیت مثبت است. اگر مدت زیادی است که صاحب یک مک هستید، به احتمال زیاد از سختیهای بازی کردن روی این دستگاه آگاه هستید. هر چند که احتمالاً مک خود را برای بازی خریداری نکردهاید.
با این حال، شما کاملاً از تمام مزایای داشتن یک مک آگاه هستید: عمر باتری طولانی، نمایشگر خیره کننده و یکپارچگی عالی با تمام محصولات دیگر اکوسیستم اپل. شاید نتوانید جدیدترین نسخه Call of Duty را با بالاترین تنظیمات اجرا کنید، اما از تمام مزایای دیگر مک بهرهمند خواهید بود.
در واقع، به نظر میرسد تلاش اپل برای ارتقاء قابلیتهای بازی، یک مزیت جانبی است تا چیزی که قرار است کل هویت شرکت را تغییر دهد، و ظاهراً این همان چیزی است که خود اپل نیز به آن باور دارد. این وضعیت مانند این است که دسر مورد علاقه خود را با کمی شربت نوش جان کرده و لذت بیشتری ببرید؛ یعنی چیزی که از قبل دوستش داشتید، کمی بهتر شده است. توانایی بازی کردن Resident Evil بین انجام کارها یا در زمان استراحت ناهار، یک مزیت جانبی است، در حالی که شما به احتمال زیاد از دستگاه خود برای کارهای اصلی و حرفهای خود استفاده میکنید.
از دیدگاه تجاری، این یک رویکرد عالی است. اپل به جای اینکه میلیونها یا حتی میلیاردها دلار را برای تبدیل شدن به چیزی که نیست، یعنی یک شرکت بازیسازی رده بالا، صرف کند، میتواند با هزینه کمتر، به تدریج قابلیتهای بازی خود را گسترش دهد تا بازیکنان عادی را جذب کرده و در عین حال، مشتریان فعلی خود را راضی نگه دارد. با این حال، با توجه به سرعتی که این شرکت در توسعه پلتفرم +Apple TV داشت و در عرض سه سال برنده جایزه اسکار شد، این سوال را در ذهن ایجاد میکند که اگر اپل با تمام توان وارد عرصه بازی میشد، چه اتفاقی میافتاد؟
همچنان در تلاش
احتمال اینکه یک گیمر حرفهای با یک مک در یک تورنمنت مهم و حساس شرکت کند، تقریباً صفر است و باید گفت این اصلاً چیز بدی نیست، زیرا اپل همچنان برای طیف گستردهای از کاربران دیگر جذابیت دارد. دلایل زیادی برای دوست داشتن مک وجود دارد، به خصوص اگر یک فرد خلاق باشید. اگر چه بازی شاید هرگز یک اولویت اصلی برای این شرکت نباشد، اما تلاش فعلی اپل در این زمینه، یک خبر خوش برای اکثر کاربران است.
برای اکثریت کاربران اپل، این یک نقطه عطف عالی است. اینکه بتوانید ساعتها روی یک تصویر در فتوشاپ کار کنید و سپس بین تماسهای فیستایم خود، با یک بازی کوتاه سرگرم شده و استراحت کنید، فقط قدرت و توانایی یک مک را نشان میدهد. با این حال، برای کسی که علاقهای بیش از حد معمول به بازی دارد، داشتن یک دستگاه دوم مانند Steam Deck یا PS5 ضروری خواهد بود.
چه کسی میداند، شاید اپل دوباره مانند گذشته، علاقه خود به بازی را از دست بدهد. اما در حال حاضر، آینده نسبتاً روشن به نظر میرسد. کسانی که از قبل طرفدار اپل هستند، خبرهای خوش بیشتری خواهند شنید و تلاش اپل برای ارائه گزینههای بیشتر بازی، قطعاً چهرههای جدیدی را جذب اکوسیستم این شرکت خواهد کرد. کامپیوترهای مک در بسیاری از کارها کاملاً توانا هستند: از بهرهوری، توسعه و طراحی گرفته تا استریم، فیستایم و ارتباط برقرار کردن. فقط بازیها روی مک هنوز به سطح ایدهآلی که باید باشند نرسیدهاند، اما این موضوع اشکالی ندارد.