هیچ دلیلی برای ترس از مورد قدردانی قرار گرفته شدن، برای موفقیتهای به دست آمده وجود ندارد؛ این در حالی است که بسیاری از بانوان، از سندرم ایمپاستر رنج میبرند. اما چرا و چگونه؟ در ادامه و در این مطلب به سخنان یکی از زنان موفق می پردازیم.
لینکین پارکر در سخنرانی زنان و رسانهها، نوامبر 2015 گفت:
حدود پنج سال پیش بود که در حال برآورد کردن هزینههای از دست رفته به علت ضعفها و کوتاهیهای خودم در یک بازهی زمانی بد از نظر کسب و کار بودم و همزمان به رادیو گوش میکردم. برنامهی ” ساعت زنان” پخش میشد و صدای جنی مورای شنیده میشد که میگفت: خانمها، بیش از آن که از شکست بترسند، از موفقیت میترسند. این جمله، مخالفت مرا برانگیخت و بعدها متعاقبا به بسیاری از سخنرانیها و کارگاههای بحث و گفتوگوی من راه یافت.
بانوان از چه چیز در موفق شدن میهراسند؟
برای شروع، باید خیلی بیشتر از آن چه عایدمان میشود؛ از دست بدهیم. ما، روابط عاطفی و خانوادگیمان را قربانی میکنیم یا در بهترین حالت، یک روال پیچیده را پی میگیریم که در آن زندگی شخصی و حرفهای مان، بین موفقیتهای شغلی و قرار دادن زمان کافی برای شریک زندگی و فرزندانمان، حد و مرز مشخصی را دارا نیست و خودمان را به این طرز فکر مقید کردهایم که نمیتوانیم همه چیز را با هم داشته باشیم بی آن که بهای بیشتری برای آن بپردازیم.
نگاه اجتماعی جنسیت زدهای، دستاوردهای زنان را از موضع بالا مینگرد؛ همچنین بسیاری اوقات، زنان موفقیتهای یکدیگر را با سوءظن و بدگمانی میبینند و به جرئت میتوانم بگویم حتی کمی حسادت میورزند. بارها این سوال را از خودم پرسیدهام که چرا زنان موفق، همیشه با نقاط قوت و دستاوردهایشان شناخته میشوند اما من، چنین نیستم؟ و همیشه این گونه خودم را توجیه کردهام که آن قدر سرم شلوغ است که فرصتی برای نوشتن دربارهی موفقیتهایم یا شرکت در جشنوارههای زنان برگزیده ندارم.
اما حقیقت این است که خودم را اولویت قرار نمیدهم. دو فرزندم را بزرگ کردهام، ازدواجم را طی 27 سال حفظ کردهام و حدود 30 سال یا بیشتر است که هزینههای زندگیام را خودم به دست میاورم. اما هرگز، اعتماد به بنفس کافی برای این که خودم را قوی و ارزشمند حس کنم یا لایق تقدیر بدانم، نداشتهام.
مدیریت کنید که این گونه احساسات کاذب پیشین را پشت سر بگذارید و خود را الگویی ببینید که علی رغم همهی مسائل و مشکلات، سرمشق دیگران برای موفقیت است! سندرم ایمپاستر، در ما ریشه دوانده و حتی اکنون که در حال نوشتن این مطلب برای آینده و موفقیت زنان هستم، به سختی ارزش کارم را میپذیرم و آن را لایق قدردانی میدانم.
پس، امروز من اولین گام را برمیدارم و به خودم و تمامی زنان افتخار میکنم. هر یک از ما، با پشتکار وصف ناشدنی و ارادهی قوی، ستارهی زندگی خودمان هستیم و از خیلی جهات قابل تقدیریم.
بها دادن به تلاشهای بانوان و مورد تقدیر قرار گرفتن دستاوردهایشان، تاییدی شگفتانگیز بر طی کردن مسیر درست، توسط آنهاست و در جامعهای که علیرغم همهی درخششهای زنان، جایگاهشان به خوبی دیده نشده و استعدادهایشان شناخته نمیشود، میتواند نقطهی عطف پررنگی تلقی میشود.
در آخر چیزی برای ترس و از دستدادن وجود ندارد و در عوض موفقیتهای بسیاری برای کسبکردن وجود دارد.