سری بازی های Bettlefield بیشتر به خاطر ویژگی های مولتی پلیر خود معروف شده اند. در واقع خیلی از کاربران این بازی اصلا سراغ قسمت های داستانی تک نفره(Single Player Mode و Campaign Mode) نمی روند. پیتر مور یکی از مدیران ارشد EA سال گذشته در مصاحبه ای با گیم اسپات از حذف بخش تک نفره در بازی Star Wars: Battlefront خبر داد و دلیل این تصمیم را عدم استقبال کاربران از بخش تک نفره اعلام کرد. پس طبیعتا من هم که بازی بتلفیلد 1 را در اول هفته خریده بودم تصمیم گرفتم که مستقیما وارد بخش بازی آنلاین بشوم، که البته بازی به من این اجازه را نداد! اولین چیزی که بعد از اجرای بازی نمایش داده می شود این جمله است : ” Battlefield 1 بر اساس اتفاقاتی است که 100 سال گذشته به وقوع پیوسته است. چیزی که در ادامه می بینید در خط مقدم جنگ اتفاق افتاده، از شما انتظار نمی رود که زنده بمانید.”
معمولا وقتی بازی ای من را مجبور کند تا از قسمت داستانی تک نفره شروع کنم دنبال دکمه ی خروج میگردم اما جمله ی آخر خیلی من را تحت تاثیر قرار داده بود، چرا سازندگان بازی به خودشان این زحمت را داده بودند که تاکید کنند زنده نمی مانم؟ تصویر به خط مقدم جبهه غربی در جنگ جهانی اول رفت و به من دستور داده شد تا موقعیت خودم را در برابر سربازان آلمانی حفظ کنم. من هم مثل همیشه خیلی شجاعانه جنگیدم ولی در نهایت همانطور که بازی گفته بود کشته شدم.
بعد از این اتفاق انتظار داشتم که صحنه قطع شود و وارد منوی بازی شوم. اما به جای آن نوشته ی روی سنگ قبر سربازی که کنترل می کردم نشان داده شد. بعد از این با آهنگ غمگینی که حس پوچی جنگ را به خوبی منتقل می کرد، تصویر از چشمان سربازان دیگر نشان داده شد که یکی یکی کشته می شدند و نوشته ی سنگ مزارشان همراه با تاریخ تولد و مرگ روی صفحه نقش می بست. تلاش بازی برای اینکه فضای احساسی ای درست کند کاملا مشخص ولی کارآمد بود. این یک بازی نیست، جنگ است. خود من هم بعد از این قسمت حس یک سرباز واقعی را داشتم، سربازی که ممکن است هیچگاه به خانه بازنگردد.
این تجربه چیزی نبود که انتظار داشتم، اکثر بازی های تیراندازی اول شخص (FPS) معمولا طوری طراحی شده اند تا کاربر را در موقعیت های فانتزی و پر از انفجار قرار دهند که آدرنالین بیشتری ترشح شود و بازیکنان حس یک قهرمان جنگی را داشته باشند. اما بتلفیلد 1 با قرار دادن بازیکن در یک چرخه ی پر از مرگ این احساس را از کاربر می گیرد، صدایی سرد در این بازی توضیح می دهد:
” ما از همه جای دنیا آمده ایم، خیلی از ما فکر می کردیم که پیروزی در این جنگ حق ماست، ماجراجویی ماست. اما به جای ماجرا، ترس را پیدا کردیم”
بر خلاف سایر بازی های جنگی، این شروع به کاربر کمک می کند تا با سربازان احساس همذات پنداری بیشتری داشته باشد و به یاد داشته باشد که بتلفیلد 1 بیشتر از یک بازی، و تاریخ واقعی است. مقدمه بتلفیلد فقط برای این نیست که نشان دهد بازی وقایع تاریخی را دنبال می کند، بلکه به شما یادآوری می کند تا به سربازان و کشته شدگان جنگ احترام بگذارید. گوینده بازی ادامه می دهد:” پشت هر هدفِ گلوله یک انسان است.” معمولا اینها احساساتی نیستند که یک بازی شبیه ساز جنگ به من منتقل کند.
بازی های دیگر این ژانر مثل Call Of Duty (ندای وظیفه)، Medal Of Honor (مدال افتخار) و یا حتی نسخه های قبلی Battlefield تجربه های موقعیت های جنگی مختلف با وقایع سریع و زیادی داشتند تا کاربر همیشه هیجان زده باشد (البته کارکرد اصلی این سبک هم همین است) اما مشکل اصلی این بازی ها این است که کاربر هیچ وقت حس سرباز واقعی را ندارد. در این بازی ها شما همیشه قهرمان جنگ هستید و در نهایت پیروز می شوید. اما داستان بتلفیلد 1 همانند جنگ واقعی اینطور نیست. با اینکه روی داستانِ اولِ بازی مشخصا کار شده و کمی موعظه آمیز به نظر می آمد اما به اندازه ی کافی تلخ بود تا من را مجبور کند کاری را که هرگز نکرده ام این بار انجام دهم، یعنی قسمت تک نفره یکی از نسخه های Battlefield را بازی کنم!
متاسفانه واقعیت تلخ ابتدای بازی در بقیه مراحل تک نفره زیاد حس نمی شود. پنج داستان تصویری ای که مراحل تک نفره را می سازند بازیکن را به 5 جبهه مختلف از جنگ جهانی اول می برند و داستان پنج سربازی که در آنها جنگیده اند را روایت می کنند. هر داستان با روایتی متمایز شما را مجذوب اتفاقات بازی می کند، اما در نهایت مثل سایر بازی ها فقط حس یک قهرمان جنگی را دارید و هنگامی که در حال دویدن و فرار از هواپیماهای آلمانی هستید تا کشتی های هوایی آنها را نابود کنید احتمالا مقدمه غم انگیز ابتدای بازی را فراموش کرده اید.
با این وجود باز هم حالت داستانی و تک نفره بتلفیلد 1 ارزش بازی کردن را دارد. نویسندگی خوب باعث شده تا بعضی مواقع بازی از کلیشه های این ژانر فاصله بگیرد، مثلا یکی از داستان ها کاربر را به فکر فرو می برد که آیا ماجراها وقایع تاریخی واقعی هستند یا اتفاقاتی اغراق شده و غیر واقعی. یا داستان دیگری راجع به تلاش های غم انگیز سربازی است که آخرین بازمانده ی تیم خود است. با اینکه تاثیر این داستان ها مثل مقدمه ی ابتدای بازی نیست ولی داشتن کاراکترها و نویسندگی قوی باعث می شود که بازی ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد. در حقیقت این خط های داستانی به قدری جذاب بودند که باعث شد به سراغ نسخه های قبلی بتلفیلد بروم و بخش تک نفره را بازی کنم، که البته اصلا به این جذابی نبودند! با اینحال EA کاری کرد تا برای قسمت بعدی Battlefield حتما بخش داستانی را امتحان کنم.
بله درسته