دایناسورها تقریباً برای 174 میلیون سال حکمرانان زمین بودند. این گونه جانوری موفق، تقریباً بین 230 تا 240 میلیون سال قبل پدید آمد و تا حدود 66 میلیون سال پیش به حکمرانی در زمین ادامه داد تا آنکه شهاب سنگی عظیم به کره خاکی برخورد کرد. در طول این دوره 174 میلیون ساله، دایناسورها از حیواناتی به اندازه سگ و اسب تبدیل به بزرگترین حیواناتی شدند که زمین به خود دیده است! در ادامه با دیجی رو همراه باشید تا نگاهی مختصر به تاریخچه زندگی دایناسورها، انواع آنها و علت انقراضشان داشته باشیم.
گروهی از دایناسورهای گوشتخوار در طول زمان کوچکتر شده و به گونه پرندگان تبدیل شدند. با چنین نگاهی میتوان گفت فقط دایناسورهایی که پرواز نمیکردند منقرض شدند (در این نوشته نیز منظور از دایناسور دایناسورهایی است که پرواز نمیکردند، مگر مشخصاً برعکس آن ذکر شود).
در طول حدوداً 174 میلیون سالی که دایناسورها بر روی زمین زندگی میکردند، سیاره ما دچار تغییرات بسیار زیادی شد. زمانی که دایناسورها برای اولین بار در دوره تریاس (201 تا 252 میلیون سال قبل) به وجود آمدند، در ابر قاره پانگهآ پرسه میزدند (قارهای که متشکل از تمام خشکیهای زمین بود و قارههای امروزی هم از آن جدا شدند). اما زمانی که شهاب سنگ به زمین برخورد کرد، یعنی در اواخر دوره کراسته (66 تا 145 میلیون سال قبل)، قارهها تقریباً به همان شکی بودند که اکنون هستند.
دایناسورها چگونه حیواناتی بودند؟
قدیمیترین و معتبرترین فسیلهای دایناسور کشف شده که مربوط به تقریباً 231 میلیون سال قبل هستند، در پارک ایالتی ایسکیگوآلاستو در شمال غرب آرژانتین پیدا شدهاند و شامل گونههای هرراسور، پگاهدزد و ائودرومیوس میباشند. به گفته استیو بروسات، دیرینه شناس دانشگاه ادینبرو در اسکاتلند، دانشمندان هنوز در حال جر و بحث بر سر این هستند که آیا نیاساسور (گونه یافت شده در تانزانیا مربوط به 240 میلیون سال قبل) نیز از جمله دایناسورهای اولیه است و یا به دایناسورسانان (هم خانواده دایناسورها) تعلق دارد.
فارغ از زمانی که برای اولین بار به وجود آمدند، آناتومی منحصر به فرد دایناسورها آنها را از سایر گروههای حیوانی متمایز ساخت. دایناسورها جزو شاهخزندگان هستند، یک کلاد (گروههای مختلف حیوانات که نیاکانشان یکسان است) که شامل تمساحسانان، پتروسورها، دایناسورها و پرندگان است. شاهخزندگان پس از انقراض دوره پرمین حدود 252 میلیون سال قبل به وجود آمدند. در طول زمان، بدن برخی از شاهخزندگان، از جمله دایناسورسانان، نوعی حالت رو به بالا به خود گرفت به این معنی که پاهایشان زیر بدنشان بود بجای اینکه در کنار بدنشان باشد.
بروسات در کتاب “طلوع و غروب دایناسورها: تاریخ جدیدی از دینای گم شده” مینویسد “پهن شدن برای حیوانات خونسردی که نیاز به حرکت سریع ندارند بسیار مناسب است.” بر طبق نوشته بروسات، با تکامل شاهخزندگان، دایناسورسانان دمهای دراز، پاهای بزرگ ماهیچهای، و استخوانهای لگن بزرگتری به دست آوردند که به آنها قدرت میداد تا سریعتر و موثرتر حرکت کنند.
به مرور زمان، برخی دایناسورسانان به دایناسورها تکامل یافتند. تفاوت کمی میان این دو وجود دارد، اما آناتومی دایناسورها منافع بیشتری برای آنها به ارمغان آورد از جمله بازوان که میتوانستند به سمت داخل و بیرون حرکت کنند، مهرهای گردن که میتوانستند ماهیچههای قوی را بیش از پیش تحمل کنند، و مفصلی که استخوانهای ران و لگن را به هم وصل میکرد. این آناتومی منحصر به فرد به دایناسورها کمک کرد تا موفقتر باشند. بنا به گفته گرگوری اریکسون، دیرینه شناس دانشگاه ایالتی فلوریدا، داشتن بدنی رو به بالا باعث آزادی بیشتر دستهای دایناسورها شد که به آنها، از جمله ایگوآنودونها، اجازه داد شاخهها را بگیرند، و همچنین دایناسورهای گوشتخوار را قادر ساخت تا طعمههایشان را با پنجه بکشند. وی میگوید که همین داشتن بازوان آزاد بود که در نهایت به گونههای پرندگان اجازه پرواز داد.
افزون بر این، مطابق تحقیقات انجام گرفته روی نرخ رشد دیناسورها، احتمالاً دایناسورها خون گرم بودند. اریکسون در این زمینه میگوید: “وقتی به یک حیوان خون گرم تبدیل میشوید، میتوانید 24 ساعت روز و 7 روز هفته را فعالیت کنید، و فعال بودنتان در گرو شرایط مزاجی محیط اطراف نیست.” بروسات نیز متذکر میشود در ابتدا دایناسورها به اندازه شاهخزندگان تمساح-مانند هم عصر خود متنوع نبودند. در حقیقت، دایناسورها “به یکباره به حیواناتی موفق تبدیل نشدند؛ در واقع، تمساحها حاکمان دوره تریاس بودند، اما پس از اتمام دوره تریاس، این دایناسورها بودند که توانستند جان سالم به در برده و کنترل را در دست بگیرند.
به نوشته کتاب “دایناسورها دوباره کشف شدند“، دیرینه شناسی انگلیسی به نام ریچارد اوون در سال 1824 استفاده از واژه دایناسوریا (که در یونانی به معنای “مارمولک هولناک” است) را برای این کلاد مرسوم کرد، کلادی که شامل ددپایان گوشتخوار مگالوسورها، خزندهپاریختان گردن-دراز ستیوسورها، و پرندهکفلان ایگوآنودونها به عنوان اولین گونههای شناخته شده بود.
انواع دایناسورها
بر اساس اطلاعات درج شده در پایگاه داده Paleobiology، تا سال 2021، 1545 گونه علمی برای دایناسورها شناسایی شده است. بروسات میگوید هر ساله حدود 50 گونه ناشناخته کشف و توصیف میشود و این بدان معنی است که تقریباً هر هفته یک گونه جدید از دایناسورها شناخته میشود! تمامی این دایناسورها در یکی از سه گروه پرندهکفلانها، خزندهپاریختان، و ددپایان قرار میگیرند.
دایناسورهای پرندهکفلان شامل گیاهخواران با منقار، از جمله استگوسور، دایناسورهای نوک-اردکی (یا همان اردکمنقاران)، و نیز دایناسورهای شاخدار مانند تریسراتوپس و دایناسورهای زرهدار مانند آنکیلوسورها میشود.
دایناسورهای خزندهپاریخت نیز دایناسورهایی گردندراز و شکم گنده بودند که سری کوچک و دست و پایی ستون مانند داشتند. این دسته شامل خرندهپایان (یا همان دوتیرکیها)، نسلهای کوچکترشان (شامل چروموگیسورها)، و خرندهپایانی خیلی بزرگ معروف به تیتاناسورها (از جمله دردناتوسها و آرژانتیناسورها) که از جمله بزرگترین موجودات خشکی در تمام ادوار هستند، میشود.
و در انتها، ددپایان گروهی از دایناسورهای گوشتخوار هستند که البته برخی از آنها (از جمله کیلسورس دیگوسوائرزی) رژیم غذایی خود را به گیاهخوار یا همه چیز خوار تغییر دادند. ددپایان شامل تیرانوسوروس رکس و ولاسیرپتر و همچنین پرندگانی میشود که از ددپایان کوچک تکامل یافتند.
اما این سه دسته چگونه به هم مرتبط هستند؟ این مطلب جای بحث دارد. داینسورهای پرندهکفلان یک استخوان لگنی رو به عقب دارند و به همین دلیل به دایناسورهای پرنده-لگنی معروفاند (با این حال، آنها اجداد پرندگان نیستند و ددپایان اجداد پرندگان به شمار میروند). در عین حال، بر اساس آنچه که در کتاب “دایناسورهای دوباره کشف شدند” آمده، ددپایان و خزندهپاریختها لگنهای خزنده یا خزندهکفلان دارند که در تمساحها و مارمولکهای امروزی نیز مشاهده میشود.
سابقاً اینطور تصور میشد که ددپایان لگن-خزندهای و خزندهپاریختها بیشتر به هم مرتبط هستند تا به پرندهکفلانها. اما در سال 2017 مقالهای در مجله نیچر منتشر شد که نتیجه یک مطالعه روی 74 گونه مختلف دایناسور بوده و با پیشنهاد اینکه پرندهکفلان و ددپایان بیشتر به هم مرتبط هستند، شجرهنامه دایناسورها را از ریشه تغییر داد. اندکی بعد، مطالعه دیگری در سال 2017 در مجله نیچر نشان داد که هیچ کدام از این دو شجرهنامه، و همچنین شجرهنامه سوم که به ندرت در نظر گرفته میشود، محتملتر از دیگری نیست، و این بدان معنی است که تا زمانی که شواهد بیشتری یافت شود، هر سه شجرهنامه به یک اندازه محتمل هستند.
دایناسورها در چه دورهای زندگی میکردند؟
دایناسورها در قسمت اعظمی از عصر میانهزیستی زندگی کردند؛ عصری که از 252 میلیون سال قبل شروع شد و تا 66 میلیون سال قبل ادامه داشت. عصر میانهزیستی شامل سه دوره تریاس، ژوراسیک، و کرتاسه بود.
دایناسورها از اجداد دایناسورسانان کوچک در دوره تریاس، زمانی که آب و هوا سخت و خشک بود، به وجود آمدند. بنا به گفته بروسات، برای دهها میلیون سال آنها مجبور به رقابت با شاهخزندگانی در رسته تمساحها بودند و سرانجام همزمان با وقتی که پانگهآ شروع به شکافتن کرد بر آنها چیره شدند. وی افزود در آن زمان آتشفشانها از شکافهای ابرقاره فوران نموده و باعث گرمایش زمین و انقراض بسیاری از گونهها شدند.
در طول دوره ژوراسیک (201 تا 145 میلیون سال قبل)، دایناسورها غالب شده و برخی نیز به اندازههای بسیار عظیم رشد کردند. به طور مثال میتوان به دامپاریسنسیس وویوریا (ابتداییترین تیتاناسور که مربوط به 160 میلیون سال قبل میشود) اشاره کرد که وزنی حدود 15000 کیلوگرم و طولی بیش از 15 متر داشت. دایناسورهای شاخص این دوره شامل برونتوسور، برکیوسور، دوتیرکی، و استگوسور میشود. در طول دوره ژوراسیک، گیاههای گلدار تکامل یافتند و پرندگان، از جمله کهنبال، برای اولین بار ظهور کردند. البته، بروسات میگوید انقراض کوچکی در انتهای دوره ژوراسیک رخ داده است که هنوز چیز زیادی در مورد آن نمیدانیم.
در طول دوره کرتاسه، همزمان با اینکه قارهها از هم دورتر میشدند، سلطه دایناسورها بر زمین ادامه یافت. دایناسوهای معروف این دوره شامل تیرانوسوروس، تریسراتوپس، اسپینوسور، و ولاسیرپتر میشود. همچنین، بزرگترین دایناسورهای ثبت شده، از جمله آرژانتیناسور، مربوط به این دوره میشوند. دوره کرتاسه با برخورد شهاب سنگی به قطر 10 کیلومتر، به پایان رسید؛ برخوردی که گودالی به قطر 180 کیلومتر در شبهجزیره یوکاتان در مکزیک امروزی بر جای گذاشت. منطقه برخورد این شهاب سنگ که به دهانه چیکشلوب نیز معروف است شواهدی در خود دارد که به گفته بتسی کراک، دیرینه شناس دانشیار در شرکت مشاوره دیرینه شناسی در کالیفرنیا، سرنخهایی زمینشناختی از این مطلب هستند که سنگی آسمانی با نیروی بسیار زیاد به آنجا برخورد کرده است.
بزرگترین و کوچکترین دایناسورها کدامها بودند؟
بعضی از دایناسورها واقعاً بسیار بزرگ بودند، اما گونههای کوچکی هم وجود داشتند. کوچکترین دایناسور ثبت شده یک دایناسور پرنده است که در این زمان نیز زندگی میکند. این پرنده، مرغ مگسخوار زنبوری (مرغ پرزنبوری) است که بومی کوبا بوده و کمی بیش از 5 سانتی متر طول و کمتر از 2 گرم وزن دارد! از میان دایناسورهای منقرض شده که پرواز نمیکردند، تعداد کمی میتوانند مدعی کوچکترین دایناسور باشند، از جمله یک دایناسور خفاش-مانند در چین به نام «دوگانهبال درازبازو» که 32 سانتی متر طول و حدود 306 گرم وزن داشت (مطابق مطالعهای که در سال 2019 در مجله نیچر چاپ شد).
بدون تردید، تیتاناسورها بزرگترین دایناسورها بودند. با این حال، از آنجایی که دیرینه شناسان به ندرت اسکلت کاملی پیدا میکنند، و چون بافتهای نرم از جمله ارگانها و ماهیچهها به ندرت به فسیل تبدیل میشوند، تعیین وزن این دایناسور آسان نیست. با این وجود، مدعیان عنوان بزرگترین دایناسور شامل آرژانتیناسور و پاتاگوتایتان با وزن تقریبی 63 تن میشود.
بلندترین دایناسور هم احتمالاً دوتیرکی یا مامنکیسور بوده که تقریباً 35 متر طول داشتند. در مقابل، کوتاهترین دایناسور نیز احتمالاً غولزرافه است؛ دایناسوری با طول 12 متر از گونه خزندهپایان که در اواخر دوره ژوراسیک (حدود 150 میلیون سال قبل) در تانزانیای امروزی میزیست.
پتروسورها دایناسور نیستند!
حیوانات شگفت انگیز بسیاری در عصر دایناسورها میزیستند و در این میان برخی با دایناسورها اشتباه گرفته میشوند. رایجترین این اشتباهات نامیدن پتروسورها با عنوان دایناسور است؛ اما آنها دایناسور نیستند. پتروسورها خرندگان و شاهخزندگان بالداری هستند که همخانواده دایناسورها هستند ولی به آنها تعلق ندارند.
رسته تمساحسانان شامل تمساحهای زنده و منقرض شده و هم خانوادههای آنهاست. تمساحسانان از شاهخزندگان هستند ولی دایناسور نیستند. تمساحسانان زنده و پرندگان (که دایناسور محسوب میشوند) تنها موجودات باقیمانده از کلاد شاهخزندگان هستند.
اقیانوسها نیز در دوره میانهزیستی مملو از جانوران دریایی بودند که از جمله مهمترین آنها میتوان به خزندگان درنده معروف به موساسوریان، نزدیکسوسمارسانان، و ماهیخزندهسانان اشاره کرد. با این حال، هیچ کدام از این خزندگان نیز دایناسور نیستند.
آیا دایناسورها پر داشتند؟
بله، برخی از دایناسورها با پر جلوهنمایی میکردند، همانند پرندههای امروزی که از نسل آنها هستند. پر به خوبی به فسیل تبدیل نمیشود، اما برخی از فسیلهای جالب توجه، مخصوصاً آنهایی که از استان لیائونینگ در چین هستند و در بقایای فوران آتشفشانی دفن شدهاند، در خود پرهای حفظ شده دارند.
به گفته میشل حبیب، دستیار تحقیقاتی در موسسه دایناسورشناسی در موزه تاریخ ملی لوس آنجلس، مشخص نیست چرا برای اولین بار دایناسورها به پر مجهز شدند، اما داشتن پر میتوانست این فواید را داشته باشد: به منظور عایقبندی برای گرم نگه داشتن دایناسورها و تخمهایی که روی آن مینشستند؛ برای نمایش به منظور برقراری ارتباط بین دایناسورها، مثلاً برای جلب توجه جنس مخالف؛ و برای شناور ماندن در هوا یا افزایش قدرت پرواز.
در ابتدا تصور میشد که تنها ددپایان و نسلهای بعدی آنها پر داشتند، اما محققان در مطالعهای که نتیجه آن در سال 2014 در مجله ساینس چاپ شد، موفق به یافتن پرهای کرکدار در دایناسور گیاه خوار پرندهکفلان، دونده کولیندا، شدند که مشخص کرد پر در دایناسورها بسیار معمولتر از آنچه قبلاً تصور میشد، بوده است.
بر اساس مطالعهای هم که در سال 2018 در مجله تکامل و بومشناسی طبیعت چاپ شد، امکان دارد که پتروسورها نیز پر داشتهاند، اما گونههای پردار بیشتری باید یافت و مطالعه شوند تا بتوان با قاطعیت بیشتری در این مورد سخن گفت.
حتی گفته میشود تیرانوسوروسها نیز پر داشتند. با این حال، دایناسورها در فرهنگ عامه به ندرت با پر شناخته شده و نمایش داده میشوند. دیرینه شناسی به نام جک هورنر که به عنوان مشاور علمی در برخی فیلمهای “پارک ژوراسیک” حضور داشت به یاد دارد که به استیون اسپیلبرگ گفته بود دایناسورها باید پر داشته باشند. هورنر میگوید:
وقتی پارک ژوراسیک در سال 1993 ساخته شد، میدانستیم که ولاسیرپترها باید پر داشته باشند، اما در آن زمان، و از منظر تولیدات کامپیوتری، انجام این امر به لحاظ تکنیکی بسیار مشکل بود. و استیون نیز خیلی به این امر علاقهمند نبود. وقتی به او گفتم دایناسورها باید رنگی باشند و باید پر داشته باشند، گفت دایناسورهای رنگی پردار به اندازه کافی ترسناک نیستند!
آیا دایناسورها میتوانستند پرواز کنند؟
حقیقت این است که بعضی از دایناسورها میتواستند پرواز کنند. از جمله اولین پرنده شناخته شده، که در آلمان کشف شد و مربوط به 150 میلیون سال قبل و اواخر دوره ژوراسیک است. با این حال، بر عکس اغلب پرندگان امروزی، دایناسورهای انقراض یافته احتمالاً تنها میتوانستند در فواصل کوتاه پرواز کنند. به گفته حبیب، تحقیقات نشان میدهد که پرندههای عهد باستان و دایناسورهای پرنده-مانند برای پرواز به ماهیچههایی قدرتمند در پا، بالهایی بزرگ، و بدنی نسبتا کوچک نیاز داشتند. تحقیقات وی نشان میدهد که دایناسورهای پرنده-مانند میکروراپتور، بیمزاپرنده، و پنج رسته پرندگان (کهنبال، سپیورنیس، جهولپرنده، و هر دو نوع مرغ کنفوسیوس) میتوانستند بدون دویدن روی زمین شروع به پرواز کنند.
همچنین، بر اساس مطالعهای که در سال 2015 در مجله نیچر چاپ شد، دایناسور خفاش-مانندی به نام «یی»، مربوط به دوره ژوراسیک چینی، احتمالاً میتوانسته در هوا شناور بماند.
چرا دایناسورها منقرض شدند؟
اینکه دایناسورها قبل از برخورد شهاب سنگ با زمین چطور زندگی میکردند جای بحث دارد. برخی از مطالعات نشان میدهند که در اواخر دوره کرتاسه، انقراض دایناسورها سرعت گرفته و تنوع گونهها رو به کاهش بوده و این موضوع به ویژه در میان دایناسورهای گیاه خوار مشهودتر بوده است. اما این مطالعات بر دادهها و مدلهای ناقص فسیلی تکیه دارند و ممکن است بیانگر تمام داستان نباشند.
طبق گفته بروسات، حتی اگر جمعیت دایناسورها کمتر میشد، امکان دارد که دوباره میتوانستند تکثیر شوند، به شرط اینکه شهاب سنگ با زمین برخورد نمیکرد. دایناسورها در تمام قارهها، از جمله جنوبگان، زندگی میکردند و ردههای مختلفی را در زیستبومهایی متنوع، از گیاهخوار گرفته تا گوشتخواران راس هرم غذایی، را به خود اختصاص داده بودند. وی میافزاید:
دایناسورها فراز و فرودهای زیادی را در تنوع گونه در طول دوره تکاملیشان، یعنی بالغ بر 150 میلیون سال، تجربه کردند. اگر انقراض گسترده اتفاق نیفتاده بود امکان داشت که هنوز زندگی میکردند و پر تعدادتر از پرندگان بودند.
در پی برخورد شهاب سنگ، درد و رنجی طولانی پدید آمد. برخورد باعث خرابیهای بسیاری، از جمله موج ضربهای، تکانه گرمایی، آتش سوزی، سونامی (شامل یک سونامی با ارتفاع چند کیلومتر که بلافاصله رخ داد)، فورانات آتشفشانی، بارانهای اسیدی کشنده و زمین لرزه شد. دود و غباری که شهاب سنگ بلند کرد در هوا پراکنده بود. به گفته کراک:
پس از برخورد، باران گرد و غبار داغ دمای زمین را برای چند ساعت بالا برد و باعث هلاک شدن حیواناتی شد که بیش از اندازه بزرگ بودند؛ زیرا نمیتوانستند پناهگاهی برای خود پیدا کنند. حیوانات کوچکتر که توانستند زیر زمین، زیر آب، یا شاید در غارها یا شکافهای بزرگ درختان پناه بگیرند ممکن است توانسته باشند در ابتدا از شر گرمای این انفجار در امان بمانند.
طبق گفته براست و کراک، غبار و ذرات در هوا معلق شده و جلوی نور خورشید را برای چندین سال بعد گرفتند و باعث بروز زمستان هستهای شدند که نهایتاً منجر به مرگ گیاهان و حیوانات بیشمار شد.
کراک میگوید:
جانوران کوچک و همهچیزخوار روی خشکی، مانند پستانداران، مارمولکها، لاک پشتها، یا پرندگان، ممکن است به عنوان مردارخوار شروع به تغذیه از لاشه دایناسورهای مرده، قارچها، ریشهها و مواد گیاهی فاسد کرده و توانسته باشند نجات پیدا کنند. جانورانی هم که بسیار کوچکتر بوده و به سوخت و ساز کمتری نیاز داشتند، بهتر میتوانستند منتظر اتمام فاجعه بمانند.
علاوه بر این، برخورد شهاب سنگ باعث پودر شدن سنگهای کربنی و انتشار آن در اتمسفر شد که همین مسئله نیز منجر به گرمایش زمین برای چندین هزار سال بعد از زمستان هستهای شد.
دانشمندان در گذشته فکر میکردند فورانات آتشفشانی سیفونهای دیکان در هندوستان امروزی ممکن است در انقراض گسترده نقش داشته باشد. اما براست میگوید مطالعات اخیر نشان میدهد که دیکان احتمالاً تاثیر بسیار ناچیزی داشته و شهاب سنگ بوده که باعث انقراض دایناسورها شده است.
آیا میتوان دایناسورها را بازگرداند؟
در سری فیلمهای “پارک ژوراسیک”، دانشمندان DNA مربوط به دایناسورها را در پشهای از دوران باستان که درون یاقوت گرفتار شده پیدا میکنند و سپس آن را با DNA قورباغه تکمیل میکنند! این طرح در ظاهر بسیار جذاب است اما بسیار از علم فاصله دارد. برای مثال، یاقوت نمیتواند DNA را حفظ کند، و قورباغهها به هیچ وجه ارتباطی به دایناسورها ندارند! در واقع، قورباغهها از شاهخزندگان نیستند، و حتی مطالعهای که در سال 2017 در مجله انتشارات آکادمی ملی علوم به چاپ رسید، نشان میدهد که تکامل قورباغهها بعد از برخورد شهاب سنگ به زمین شروع شد.
به هزاران دلیل، در حال حاظر برگرداندن دایناسورهای منقرض شده امکانپذیر نیست. با وجود اینکه پروتئینها و رگهای خونی دایناسورها یافت شدهاند، دانشمندان هنوز نمیتوانند به طور دقیق DNA یک موجود منقرض شده را تعیین کنند. به محض اینکه موجودی میمیرد DNA آن شروع به فاسد شدن میکند، اما بخشی از آن میتواند تحت شرایطی خاص حفظ شود. با این حال، قدیمیترین توالی DNA ثبت شده مربوط به یک ماموت حدوداً 1 میلیون ساله میشود، و دایناسورها حدود 66 میلیون سال پیش منقرض شدند!
برخی دانشمندان هم در حال مطالعه چگونگی مهندسی معکوس پرندهها به دایناسورها هستند، از جمله “مرغ دینو” که در آن صورت دارای دمی درازتر، دندان، بازو و انگشت خواهند بود. با این حال، طبق گفته محققان، چنین موجودی در صورت به وجود آمدن، نمونهای از دایناسورهای دوران باستان نبوده و بیشتر یک پرنده دایناسور-مانند خواهد بود.
خیلی خیلی مفید بود ممنون از کسی که اینو به اشتراک گذاشته خیلی ممنون
واقن
گاو خر دا
خیلی خیلی خوب بود من ازش لذت بردم
اطلاعات مفیدی بود آفرین مخصوصا آخرش خیلی جالب بود که چیشد منقرض شدن مرسی عشقم??❤️
شوخی کردم الی
خوب بود
خوب بود مطالبش ممنون