فیلم کاپیتان مارول اولین فیلم از دنیای سینمایی مارول است که یک ابرقهرمان مونث نقش اصلی آن را بر عهده دارد و اولین فیلم ابرقهرمانی از این دنیا است که یک کارگردان زن در گروه کارگردانی آن حضور داشته است. البته در این مورد، دنیای مارول از دنیای رقیب خود یعنی DC عقب افتاده است چون سال گذشته فیلم Wonder Woman با حضور یک زن ابرقهرمان و کارگردانی یک زن کارگردان به موفقیت بینظیری دست یافت و حالا دنیای مارول سعی دارد که به موفقیت مشابهی دست پیدا کند. فیلم کاپیتان مارول در هشتم مارس امسال روی پرده سینماها رفت و ما در این مقاله از دیجی رو به نقد و بررسی این فیلم از دنیای مارول خواهیم پرداخت.
کاپیتان مارول، ابرقهرمانی با قدرت ناشناخته
طرفداران فیلمهای ابرقهرمانی به خصوص دنیای مارول ماهها است که منتظر اکران فیلم کاپیتان مارول هستند و به نظر میرسد که این فیلم ارزش انتظار کشیدن را داشته است. همه چیزهایی که از یک فیلم تخیلی و ابرقهرمانی انتظار دارید در این فیلم وجود دارد مثل جلوههای ویژه و جذابیت بصری. اما این فیلم پیام مهمتری هم دارد و آن باور توانمندی زنان است که این روزها در رسانهها به موضوعی مهم و قابل توجه تبدیل شده است. بری لارسن در این فیلم نقش کاپیتان مارول را برعهده دارد و به عنوان یک خلبان جنگنده و یک جنگجوی فضایی که سعی در شناختن هویت واقعی خود دارد به بهترین شکل ایفای نقش کرده است. داستان فیلم در دهه 90 میلادی میگذرد و استفاده از موسیقیهای محبوب این دوره مثل نیروانا و الاستیکا به ایجاد حال و هوای دهه نودی فیلم کمک کرده است.
بری لارسون در فیلم کاپیتان مارول نقش کارول دنورز را ایفا میکند، یک عضو از ارتش فضایی از نژاد کری Kree که یانروگ (با بازی جود لا) معلم او است. یانروگ سعی دارد به کارول آموزش دهد خطرناکترین چیزی که یک مبارز ممکن است با آن دست به گریبان شود، احساسات است. اما کارول شاگرد خوبی نیست و در کنترل کردن قدرتهایش دچار مشکل است و از این که نمیتواند گذشتهاش را به خاطر آورد در عذاب است. پس از آن که یک ماموریت درست پیش نمیرود کارول دنورز خود را در سیاره زمین و در سال 1995 مییابد، سیارهای که کریها آن را C-53 مینامند و از آن به عنوان یک زباله دانی یاد میکنند. او در زمین با نیک فیوری (با بازی ساموئل ال جکسون) آشنا میشود، ماموری از S.H.I.E.L.D که ظاهری شبیه به انسانها دارد.
کارول و فیوری به دوستانی صمیمی تبدیل میشوند که هیچ نقطه اشتراکی با هم ندارند و لحظات شیرین و جالبی را میآفرینند. کارول از فیوری میآموزد که احساسات فقط باعث انسان شدن نمیشوند بلکه مزیتهایی هم دارند. اما در سرتاسر فیلم کاپیتان مارول هیچ خبری از لحظات رمانتیک و عاشقانه نیست و بر خلاف همتای DC آن یعنی Wonder Woman کاپیتان مارول درگیر جریانات احساسی نمیشود. او بالاخره یاد میگیرد که قدرتهای خود را کنترل کند و با جامعهای که زنان را فرودست میشمارند روبرو میشود. او به ارتش خلبانان جنگنده ملحق میشود و ما را تا انتهای داستان با خود همراه میکند.
البته این به معنای آن نیست که کارول شخصیتی جدامانده در فیلم است، علاوه بر فیوری او با دوست قدیمیاش ماریا رمبو (با بازی لاشانا لینچ) و دختر او مونیکا هم دیدار میکند. ماریا به کارول میگوید: “قبل از این که از مشتهایت آتش شلیک کنی من میدانستم که تو قویترین زن در جهان هستی.” و با این جمله به کارول اعتماد به نفس و قدرت میدهد. اما در این میان آنت بنینگ ایفاگر نقش شخصیتی است که کارول را مجذوب خود کرده است حتی با وجود این که آن را به خاطر نمیآورد. لو دادن این قسمت، داستان را برای شما خراب خواهد کرد اما همین آشنایی است که کارول را به یک مبارز و محافظ تمام عیار تبدیل میکند.
بررسی فیلم کاپیتان مارول
حضور شخصیتهای متنوع مونث در فیلم کاپیتان مارول در کنار ابعاد فمنیستی غیرقابل انکار، باعث موفقیت این فیلم در آزمون بکدل شده است. آزمون بکدل بررسی میکند که آیا در یک اثر مثل فیلم و رمان حداقل دو شخصیت زن که در مورد موضوعی غیر از مردها صحبت کنند پیدا میشود یا خیر. البته گاهی شرط دیگری هم به این آزمون افزوده میشود که طبق آن، شخصیتهای زن مورد اشاره باید دارای نام باشند. آنا بودن و رایان فلک کارگردانی و نویسندگی فیلم کاپیتان مارول را به عهده داشتهاند. آنها تا حد ممکن از صحنههای فلش بکی که روند داستان را کند و در هم ریخته میکند اجتناب کردهاند و ما از طریق ابزارهایی مثل روایت تالوس (با بازی بن مندلسون) که رهبری اسکرالها را برعهده دارد به تدریج با کارول و گذشته او آشنا میشویم. ما با مشاهده شکستهای کارول به ماهیت انسانی او پی میبریم، شکستهایی که باعث توقف او نمیشوند بلکه او را به تلاش دوباره، ملزم میکنند و به بینندگان یادآور میشوند که مهمترین چیز در زندگی لزوما پیروزی نیست بلکه ناامید نشدن و ادامه تلاش است.
پس از آن ارجاعات فیلم به دهه 90 را میتوان جذابترین بخش آن دانست، پوتینها، بلوزهای یقه اسکی، فیلم ترمیناتور، کلوبهای اجاره فیلم، باجههای تلفن، پیجرها، کامپیوترهای مک قدیمی و پوسترهایی از فیلمهای محبوب آن زمان به خوبی توانسته اند حال و هوای دهه نودی را در فیلم تداعی کنند. همان طور که گفتیم آهنگهای محبوب آن زمان مثل Come as You Are از گروه نیروانا، Connection از گروه الاستیکا و Just A Girl از گروه No Doubt در این فیلم شنیده میشود، موسیقیهایی که خاطره انگیز هستند و همه گروههای جوان و میانسال با آن خاطره دارند. البته این فیلم، موزیک ویدئو نیست و لحظاتی دارد که باعث میشود حس کنید در حال تماشای یک فیلم اکشن دهه نودی مثل ترمیناتور 2 و حتی جان سخت هستید چون جلوههای ویژه به دقت با داستان تلفیق شده و به جذابیت و باورپذیری تصاویر افزوده است.
صحنههای نبرد در فیلم، از مبارزه کاراکترهای پابرهنه گرفته تا نبردهای فضایی پیچیده، به بهترین شکل پردازش و طراحی شدهاند. کارول در لباس قرمز و آبی و طلایی خود در آسمان پرواز میکند و ردی روشن از خود به جا میگذارد، فیوری در جایی از فیلم از او میپرسد: “خبر داری که میدرخشی؟ درست است؟” مثل همه فیلمهای دنیای مارول، استن لی خالق کتابهای کمیک مارول، در فیلم کاپیتان مارول هم حضور دارد و با توجه به این که او در نوامبر سال گذشته در 95 سالگی درگذشت این حضور به یک بزرگداشت تبدیل شده است. همه رویدادها در فیلم کاپیتان مارول به همان سادگی که به نظر میرسند نیستند و چند گره داستانی غیرقابل پیش بینی هم در آن وجود دارد که تماشای آن را جذابتر کرده است.