ساعت 6 بعدازظهر توکیو است و ماشین پرنده من تأخیر دارد. تأخیری سه ساله!
فیلم سینمایی «بازگشت به آینده» وعده داده بود که تا سال 2015 شاهد اتومبیلهای پرنده (و هاوربردها) باشیم. اما حالا سال 2018 است و من در یکی از پیشرفتهترین شهرهای تکنولوژی جهان مجبور هستم که قدم بزنم. حتی باید بند کفشهایم را نیز خودم ببندم.
به توکیو آمدهام تا در «اوبر الویت» (Uber Elevate) شرکت کنم، این کنفرانس سومین کنفرانسی است که اوبر برگزار کرده است تا طرح کلی خود برای خروج اتومبیلهای پرنده از صفحهی نمایش و ورود آنها به آسمان شهرهایمان را بازگو کند، طرحی که قرار است در مدتی به کوتاهی دو سال انجام شود. بلندپروازی مغرورانهای است اما اوبر با شرکتهای هوانوردی بزرگی وارد همکاری شده است و سهم خود از فاغالتحصیلان ناسا را نیز استخدام کرده است تا به کمک آنها به هدف خود برسد.
هدف؟ «اوبر ایر» (UberAir). یک شبکهی حمل و نقل آینده که در آن مسافرت هوایی نیز مانند خدمات فعلی اوبر در دسترس است. به همین سادگی که «دکمهای را فشار دهید و پروازی داشته باشید.»
به نظر عملی-تخیلی میرسد؟ اوبر بر این باور است که چنین چیزی به زودی به واقعیت میپیوندد.
«اریک الیسون» (Eric Allison)، مدیر بخش هوانوردی اوبر، میگوید «ممکن است چیزی باشد که فقط در فیلمهای علمی-تخیلی دیدهایم اما ما میخواهیم آن را به واقعیت تبدیل کنیم. این وسایل نقلیه از مرحلهی تحقیقات عبور کردهاند و حالا در نقطهای هستیم که آنها را برای استفادهي تجاری به کار خواهیم برد.»
اما سؤالات بزرگی هستند که نیاز به پاسخ دارند.
در طی یک قرن گذشته جادهها و سیستمهای حمل و نقلمان تقریباً بدون تغییر ماندهاند. در صورتی که از هر آسمانخراشی یک تاکسی به آسمان پرواز کند شهرهای ما چه تغییراتی خواهند کرد؟ چطور این حجم از وسایل نقلیهی پرنده را در آسمان شهرمان مدیریت خواهیم کرد؟ و برای اینکه سوار تاکسی هوایی شخصیتان شوید و از ترافیک مصون باشید باید چه هزینهای را پرداخت کنید؟
در جهانی که قولهای زیادی از سیلیکونولی میشنویم، یک تاکسی هوایی چقدر رؤیا و چقدر حقیقی است؟
پاسخ این سؤال جملهای است که از کمیکی منتشر شده در سال 1950 بیرون کشیده شده است و هر چقدر که این رؤیا بیشتر شکل بگیرد بیشتر آن را میشنویم:
نزدیکتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید.
اتومبیل فردا، برای امروز!
«نزدیکتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید.»
شاید احساس کنید این عبارت بارها در جلسات تشکیل تیم در اوبر الویت تکرار شده است.
در سخنرانی اصلی، مصاحبهی اختصاصی من با تیم هوانوردی اوبر و حتی در مکالمهای غیررسمی که در سالن داشتیم قولی جذاب اما دستنیافتنی دریافت کردم.
«من چه زمانی میتوانم ماشین پرنده خود را داشته باشم اوبر؟»
«صبور باش. این اتومبیلها…» سخنران نزدیک میشود، عینک دودی خود را پایین میآورد «… نزدیکتر از آن چیزی هستند که فکرش را میکنید.»
اما قربانی این جوک خودشان هستند. من تا همین چند ماه پیش فکر میکردم اتومبیلهای پرنده فانتزیهای دوردستی هستند، فانتزیهایی مثل دوچرخههای پرنده یا گذراندن تعطیلات در مریخ.
اما «اوبر ایر» همین حالا نیز یک مدل ارجاعی برای وسیلهی نقلیهی هوایی خود عرضه کرده است.
نام تکنولوژی قدرت دهنده به هوانوردهایی همچون این مدل ساخته شده توسط اوبر، eVTOL بوده که مخفف پرواز و فرود الکتریکی عمودی است. طراحی اوبر شامل چهار ملخ چرخانهي دوقلو است که برای پرواز عمودی استفاده میشود و یک ملخ نیز برای رانش هوانورد به جلو مورد استفاده قرار میگیرد. این وسیلهي نقلیه در سرعتهای 240 تا 320 کیلومتر بر ساعت و ارتفاع 300 تا 600 متری پرواز کرده و میتواند با یک بار شارژ تا 100 کیلومتر را بپیماید اما به احتمال زیاد بین سفرهای کوتاهمدت درونشهری به طور مکرر شارژ خواهد شد.
اوبر میگوید باتریهای فعلی میتوانند در 8 دقیقه شارژ سریع شوند اما بهبودهایی که در شیمی باتریها رخ خواهد داد این زمان را تا 5 دقیقه نیز کاهش میدهد. چنین چیزی به این معنی است که هوانورد روی سقف (که در جهان اوبر با نام «اسکای پورت» شناخته میشود) فرود میآید و در حالی که مسافران پیاده میشوند و مسافران جدیدی سوار میشوند باتری خود را شارژ میکند.
دربارهي هزینهي سفر نیز این شرکت اعلام کرده است هنگام راهاندازی «اوبر ایر» هزینهي سفر با هوانوردها 6 دلار به ازای هر مایل-مسافر (3.75 دلار به ازای هر کیلومتر-مسافر) خواهد بود. در کوتاهمدت و با تولید انبوه این هوانوردها و استفادهی اشتراکی مسافران از این پروازها، هزینهي سفرها تا 2 دلار به ازای هر مایل (1.5 دلار به ازای هر کیلومتر) کاهش پیدا خواهد کرد که اوبر میگوید هزینهي کارکرد هلیکوپترهای استاندارد در بهترین حالت همین مقدار است.
و سر و صدایش چه میشود؟
اوبر میگوید هوانورد این شرکت 32 برابر بیصداتر از یک هلیکوپتر استاندارد خواهد بود. دیگر از موتور احتراقی پر سر و صدای هلیکوپترها خبری نیست (که اوبر میگوید بهینگی آن 30 درصد است) و به جای آن از موتور الکتریکی استفاد میشود که بهینگی آن 90 درصد است. از جفت چرخانههای کوچکتر (که در یک جهت و با صدای کمتر میچرخند) و بالی برای پرواز استفاده کنید و اوبر میگوید این طراحی نصف صدای یک کامیون متوسط را خواهد داشت.
اوبر در «الویت» طراحیهای بالقوهی اسکای پورت را به نمایش گذاشت که در آن اسکای پورتها بالای بزرگراهها ساخته میشوند تا از مناطق پر سر و صدای شهری استفاده کنند. این اسکای پورتها مجهز به «صفحههای کاهش صدا» هستند و صدای پرواز و فرود را به آسمان انعکاس میدهند.
شبکهی جادهای آینده
همانطور که اوبر صاحب اتومبیلهای شبکهی همسفری خود نیست، تولید هوانوردهای «اوبر ایر» را نیز خود اوبر بر عهده نمیگیرد. در سال 2017 اوبر همکاری خود را با Embraer، Bell، Karem، Pipistrel Vertical Solutions و Aurora Flight Sciences (متعلق به بوئینگ) برای ساخت این وسایل نقلیه اعلام کرد.
اوبر در حرکت خود به سوی هوانوردی آینده تنها نیست.
پروژهي «کیتی هاوک» (Kitty Hawk) در سیلیکونولی نیز که «لری پیج»، بنیانگذار گوگل، از آن حمایت میکند در حال آزمایش تاکسیهای پرندهای به نام «کورا» (Cora) در نیوزلند است. وسايل نقلیهي الکتریکی پرواز شخصی با نام «فلایر» (Flyer) نیز در این پروژه مورد آزمایش قرار میگیرند.
و پس از آن باید از رولز-رویس پیالسی، شرکت هوانوردی و نه اتومبیلسازی، یاد کنیم که یک تاکسی eVTOL طراحی کرده که قدرت الکتریکی خود را از توربین گازی میگیرد. «استون مارتین» (Aston Martin) طراحیهایی از «ولانته ویژن» (Volante Vision) را به نمایش گذاشته و «ترافوجیا» (Terrafugia) اولین وسیلهي نقلیهي هیبرید هوایی-زمینی خود (به همراه بالهای جمعشونده) را تولید کرده و میخواهد سال آینده فروش آنها را آغاز کند.
اما اتومبیلهای پرنده فقط قسمتی از این تصویر هستند. به دلیل حضور بوئینگ، که شرکت همکار اوبر، Aurora، را خریده است تصویر بزرگتری داریم، بوئینگ میخواهد ثابت کند که شرکتی به عمر یک قرن هنوز هم میتواند جلودار هوانوری آینده باشد.
بوئینگ میگوید همانطور که در حال حاضر برای تمام سفرهایمان از یک نوع وسیلهي نقلیه استفاده نمیکنیم، نیازهای حمل و نقل آینده نیز متنوع خواهند بود. طبق گفتههای «استیو نوردلند» (Steve Nordlund)، نائب رئیس بخش حمل و نقل آیندهی «بوئینگ نکست» (Boeing Next)، چنین چیزی میتواند به معنی سفر هوایی تا فرودگاه به وسیلهی تاکسی هوایی بوئینگ و سپس پرواز با «سرعتی خارقالعاده» در جت مافوق صوت بوئینگ باشد تا در عرض سه ساعت از توکیو به لندن برسید.
نوردلند میگوید «رؤیای ما این نیست که شخص اتومبیل خود را به هواپیما تبدیل کند و از پارکینگ خانهشان سفر هوایی خود را شروع کند.»
اما رؤیای «اتومبیلهای پرنده» هنوز هم به قوت خود باقی است. با وجود شرکتهای مختلفی که در حال کار کردن روی هوانوردهای متنوع هستند، ما به این وسایل نقلیه چه میگوییم؟ آیا ماشین پرنده» بهترین اسمی است که میتوانیم برای این وسایل نقلیه بگذاریم؟
مدل ارجاعی تاکسی هوایی اوبر به باند فرود نیازی ندارد.
این صنعت هنوز واژگان خود را مشخص نکرده است و بر اساس گفتهی اریک الیسون، مدیر بخش هوانوردی اوبر، این موضوع باعث «بحثی فجیع» در شرکتشان شده است.
او در الویت به من میگوید «ماشین پرنده مانند این است که بگوییم کالسکهی بدون اسب. نميدانیم عبارت درست چیست اما احتمالاً ماشین پرنده نیست. ما به این وسایل نقلیه eVTOL هم ميگوییم که باز هم اسم افتضاحی است.»
الیسون طرفدار نام «تاکسی هوایی» است. او میگوید این نام بسیار توصیفکننده است و به یکی از مرکزیترین مفاهیم اوبر ایر اشاره میکند: نیازی نیست برای سفر هوایی وسیلهي نقلیهي مخصوص خودتان را داشته باشید.
رفتن به هوا
و در حالی که من پس از پروازی طولانی از سیدنی به توکیو در صندلی عقب یک تاکسی معمولی نشستهام، رؤیای پرواز بر فراز ترافیک برایم بسیار جذاب به نظر میرسد. هزینهي سفر با تاکسی از فرودگاه ناریتای توکیو تا فرودگاه هاندا در سمت دیگر شهر بیش از 200 دلار است و این سفر 80 کیلومتری در ترافیک، حداقل یک ساعت و نیم به طول میانجامد.
اما جایی که میرویم نیازی به جاده نداریم.
با اوبر ایر (بر اساس هزینهی اجرایی پیشبینی شده توسط اوبر که 1.84 دلار به ازای هر مایل یا 1.15 دلار به ازای هر کیلومتر است) همین سفر میتواند کمتر از نصف قیمت فعلی هزینه داشته و در 17 دقیقه انجام شود.
اما موضوع فقط سفر سریعتر نیست. اگر اوبر بخواهد به عنوان یک شرکت به رشد خود ادامه دهد نمیتواند فقط اتومبیلهای بیشتری را وارد خیابان کند. تحقیقی که توسط شورای برنامهریزی فضای شهری بوستون انجام شده است نشان میدهد که خودروهای اوبر و لیفت در حال «تشدید ترافیک» در خیابانها هستند و 42 درصد مسافرانی که از این خدمات استفاده کردهاند میتوانستند با استفاده از حمل و نقل عمومی سفر خود را انجام دهند. آمار نیویورک نشان میدهد اتومبیلهای مخصوص سفر آنلاین نسبت به تاکسیهای زرد زمان بیشتری را بدون مسافر رانندگی میکنند و اخیراً شورای شهر طبق رأیگیری انجام شده تصمیم گرفته است محدودیتی برای تعداد اتومبیلهای اوبر و لیفت در خیابانها بگذارد.
اتومبیلهای آنلاین اوبر نیز حذف نمیشوند، اوبر میگوید اوبر ایر مکمل سیستم حمل و نقل فعلی خواهد بود تا شبکهای «چند وجهی» ایجاد کند. یک سفر کامل میتواند شامل اتومبیل اوبر باشد که شما را تا اسکای پورت اوبر میبرد و سپس با اوبر ایر و بر فراز شهر به سفر خود ادامه میدهید و سپس با یک پیادهروی کوتاه یا استفاده از دوچرخهای الکتریکی به مقصد نهاییتان میرسید.
آسمان فقط فضای خالی برای ارائه ندارد بلکه شیوهي متفاوتی از تفکر دربارهي مسیرها را نیز به ما ارائه میدهد. مفهوم جادههای خطی را کنار بگذارید و اسکای پورتها را جایگزین آن کنید، شیوهای که اجازه میدهد بدون اینکه از الف به ب و از ب به پ بروید مستقیماً از الف به هر نقطهای که میخواهید سفر کنید.
اما چرا اوبر آن شرکتی است که میخواهد مشکل ترافیک را حل کند؟ آیا موضوع این است که دوباره یکی از شرکتهای سیلیکونولی میخواهد خودش را به عنوان تنها راه حل مشکلات ما ارائه دهد؟
الیسون در کنار صحبتهایی که دربارهي همکاری اوبر با دیگر شرکتهای این صنعت مطرح کرد، زمان زیادی را نیز صرف اثبات این موضوع کرد که اوبر بیش از یک اپ تاکسی آنلاین است. او دربارهي قدرت این شرکت در زمینهي پیشبینی ترافیک و تحلیل شیوهي جابهجایی افراد در شهر و ایجاد نرمافزاری برای ترکیب زمان پیادهروی، تأخیرها و سفرهای مشترک درون یک اپ صحبت کرد. طبق گفتههای اوبر، شبکهی حمل و نقل آینده توسط شرکتهایی که هوانوردهای شخصی را به میلیونرها میفروشند شکل نمیگیرد، بلکه توسط کسی ایجاد میشود که بتواند چنین شبکهای را برای همگان ایجاد کند تا همه بتوانند پرواز کنند.
اما اوبر همچنین روی عدم صحبت کردن صرف دربارهی آینده نیز تأکید میکند، این شرکت نقشهی راهی برای ایجاد چنین سیستمی دارد. (اگر بخواهیم از زبان یکی از کارکنان اوبر در الویت بگوییم «ما نیامدیم فقط توییت کنیم که میخواهیم اتومبیلهای پرنده بسازیم.»)
در حاشیهي این کنفرانس در توکیو با «مارک مور» (Mark Moore)، مدیر بخش مهندسی سیستمهای نقلیهي اوبر، ملاقات کردم. او پس از 32 سال کار در ناسا روی هوانوردهای پرواز و فرود عمودی، در سال 2017 به اوبر پیوست. از بین تمام افراد حاضر او تنها کسی است که میتواند بگوید آیا این حرفها همان اغراقهای شایع سیلیکونولی هستند یا اینکه حقیقت دارند.
او به من میگوید «قطعاً اتفاق میافتد، خیلی زودتر از آن چیزی که افراد فکرش را میکنند و دو دلیل دارد. تکنولوژی انجام آن را بالاخره داریم و نیاز به این محصول اضطراری است چون شهرها مشکل ترافیک زمینی دارند.»
زمانبندی
مور به شیوهای منظم و با آرامش دربارهي زمانبندی اوبر ایر با من صحبت میکند.
اوبر برنامهریزی کرده است که در سال 2020 اولین پروازهای آزمایشی خود را انجام دهد و دورهي آزمایشی اوبر ایر را نیز در سال 2023 شروع کند. این پروازهای آزمایشی بر فراز سه شهر انجام خواهند شد (لسآنجلس و دالاس در ایالات متحده و شهر سوم بینالمللی که از فهرستی شامل پنج شهر انتخاب خواهد شد) و در هر شهر حدود 50 هوانورد از سه اسکای پورت به پرواز در میآیند.
اگر اوبر بتواند قانونگذاران را متقاعد کند تا در پنج سال آینده زیرساختهای لازم را در اختیارشان قرار دهند، مور میگوید این دورههای آزمایشی باعث میشود جمعیت وسیعی از افراد «متقاعد شوند که این هوانوردها وسایل نقلیهي تمام و کمالی هستند، ایمن بوده و روش انتقال جدید و بهینهای هستند.»
تا سال 2025 اوبر در نظر دارد درهر شهر به 300 هوانورد برسد و مسافران را در سفرهای اشتراکی منتقل کند. مور میگوید چنین چیزی میتواند کمک کند تا هزینهي پروازها نزدیک به یک سفر «اوبر اکس» شود. یک سفر معمولی اوبراکس در لسآنجلس 1 دلار به ازای هر مایل (0.6 دلار به ازای هر کیلومتر) هزینه دارد.
اوبر میگوید بین سالهای 2027 تا 2030، معرفی هوانوردهای خودران به کاهش بیشتر هزینهي این سفرها کمک میکند. زمانبندی ورود هوانوردهای eVTOL به تولید انبوه نیز همین موقع است که به اوبر ایر اجازه میدهد وارد عرصهي جهانی شود. اوبر در نظر دارد تا سال 2030 تعداد 1000 هوانورد در 50 شهر سراسر جهان و تقریباً 50 اسکای پورت در هر شهر داشته باشد.
اوبر میخواهد در شروع کار خود از زیرساختهای موجود همچون فرودگاهها، سکوهای فرود هلیکوپتر و پارکینگهای روی سقف برای احداث اسکای پورتهای خود استفاده کند. (اوبر در سال 2016 اعلام کرد نزدیک به 5600 سکوی فرود هلیکوپتر در ایالات متحده وجود دارد که بیاستفادهاند و فقط در لسآنجلس 40 مورد از این سکوها قرار گرفته است.)
اما این شرکت میداند برای به نمایش گذاشتن پتانسیل این تاکسیهای هوایی به زیر ساخت مخصوصی نیاز دارد و چنین زیرساختی نیز به پول نیاز دارد. اوبر میگوید برای تغییر کاربری 83 اسکای پورت خود در سه یا چهار شهر به 121 میلیون دلار بودجه نیاز دارد.
هزینهي هوانورد، نگهداری و خلبانها را نیز اضافه کنید و تمام این هزینهها برای شرکتی که از سال 2015 شاهد افزایش آرام ضرر خود بوده است و در سال گذشته در عرض سه ماه 1.5 میلیارد دلار از دست داده است مبلغ زیادی است.
اما اگر بلندپروازی اوبر نباشد این شرکت هیچ است. تولید انبوه باعث کاهش هزینهي تولید این هوانوردها میشود. موتورهای بهینه هزینهی نگهداری را کاهش میدهند. حتی خلبانان نیز با اتوماسیون جایگزین میشوند. اوبر میگوید هزینهها در بلندمدت پایین میآیند و اوبر میخواهد تمرکز خود را روی طولانیمدت بگذارد.
الیسون میگوید «امروزه وقتی افراد به پرواز فکر میکنند آن را به عنوان گزینهای برای استفادهی روزانه در نظر نمیآورند. ما دنیایی را تصور میکنیم که در آن پروازها بسیار سریع و ارزان خواهند بود، تا جایی که دیگر استفاده از خودرویتان برای جابهجایی توجیه اقتصادی نخواهد داشت.»
وقتی او را تحت فشار قرار میدهم تا بگوید چه زمانی این جهان را خواهیم دید، آنقدرها دقیق نیست اما هنوز هم سرسختانه پاسخ خود را تکرار میکند.
او میگوید «وقتی 50 سال دیگر بازنشسته شوم و هنوز چنین اتفاقی نیفتاده باشد ناامید خواهم شد.»
ما دنیایی را تصور میکنیم که در آن پروازها بسیار سریع و ارزان خواهند بود، تا جایی که دیگر استفاده از خودرویتان برای جابهجایی توجیه اقتصادی نخواهد داشت.
من در رابطه با این موضوع بدگمان هستم اما هنگامی که با مور صحبت کردم متوجه شدم اولین باری است که فکر کردهام شاید اتومبیلهای پرنده به واقعیت بپیوندند. زمانبندی واقعی اوبر (که البته زمانبندی بلندپروازانهای است) نیز نشان میدهد این شرکت بر این باور است که آیندهي مورد نظرش به وقوع میپیوندد.
سپس با مدیر بخش مهندسی سیستمهای ذخیرهي انرژی اوبر، «سلینا میکولاجک» (Celina Mikolajczak)، صحبت کردم. او نیز مانند مور با رزومهای شگفتانگیز به اوبر آمد که شامل شش سال سابقهی کاری به عنوان مدیر فنی تکنولوژی باتری در تسلا است. کنفرانس «الویت اوبر» پر از افراد جوانی بود که عاشق اوبر ایر شدهاند اما این مور و میکولاجک هستند که بزرگسالان این جمع به حساب میآیند و تجربهی کافی برای به انجام رساندن این پروژه را دارند و مهمتر از آن اینکه بر این باورند که چنین چیزی میتواند اتفاق بیفتد.
میکولاجک میگوید «مارک از ناسا به اوبر آمد و این کار را کرد چون دوست داشت ببیند که این ماشینها به پرواز در میآیند. او میخواهد که چنین اتفاقی بیفتد. و وقتی که من به اوبر آمدم ترکیبی از موضوعات مختلف را دیدم. افرادی را دیدم که میدانستند اجرای این پروژه چگونه خواهد بود و البته که میدانستند سخت خواهد بود و البته افرادی را دیدم که پر از ایدهآلها و اشتیاق بودند.»
قطعاً این ایدهآلگرایی نمایان است. اما میتوانید به شیوهای دیگری نیز آن را ببینید. آنطور که یکی از کارکنان در حاشیهی کنفرانس به من گفت، چرا باید کسی شغل 30 سالهي خود را در ناسا راها کند اگر باور نداشته باشد که اتومبیلهای پرنده واقعاً اتفاق خواهند افتاد؟
ناگهان آینده نزدیکتر از آن چیزی است که فکر میکردم.
بالا رفتن و رشد کردن
خب ما اتومبیلهای پرنده را درست میکنیم. اپ مخصوص را نیز داریم که ما را با دیگر مسافران هماهنگ کرده و زمان سفر «چندوجهیمان» را اعلام ميکند.
فقط یک مشکل وجود و آن نیز خودمان هستیم.
جامعهي ما آمادهي اتومبیلهای پرنده نیست. وقتی نوبت اهداف بزرگ، خطرناک و بیباکانه برسد دولتهای ما معمولاً محافظهکار هستند. به سختی با اتومبیلهای اوبر کنار آمدند چه برسد به اینکه بخواهند با تاکسیهای هوایی کنار بیایند. قانونگذاران باید دخیل باشند و قانونگذاران هوایی از جمله ادارهی هوانوردی فدرال در ایالات متحده دربارهي این هوانوردها دقت زیادی به خرج خواهند داد.
سپس با برنامهریزان شهری، صنعت ساخت و ساز و مدیران ساختمانها رو در رو هستیم. (اگر یک اسکای پورت روی سقف ادارهمان بگذارید من حتی نمیدانم چطور میتوانم به سقف ساختمانمان برسم.) اگر بخواهیم تاکسیهای هوایی خودران را به موضوعی رایج در آسمان شهر تبدیل کنیم باید تغییراتی جدی در شهرهایمان داشته باشیم.
طبق گفتههای «تیم شوانن» (Tim Schwanen)، مدیر بخش مطالعات حمل و نقل در دانشگاه آکسفورد و متخصص جغرافیای شهری، عدم وجود زیرساخت یکی از موانع اصلی در ایجاد شبکهي تاکسیهای هوایی است.
او میگوید «ساختار پایهي سیستم حمل و نقلی که سی سال دیگر وجود خواهد داشت همین حالا معین شده است و به سختی میتوان آن را تغییر داد.»
شوانن میگوید قول اتومبیلهای پرنده مورد کلاسیکی از انتظارات «اغراق شده» است و شهری در آینده که پیرامون این اتومبیلهای پرنده ساخته شود «رؤیای علمی-تخیلی» است.
«در سالهای آینده مشخص میشود که این انتظارات غیرواقعی هستند چون تکنولوژیهای مورد نظر نمیتوانند در دنیای واقعی به خوبی عمل کنند، زیرساختهای وسیعی باید تغییر پیدا کرده، سرمایهی کافی موجود نیست، تغییر قوانین بسیار سختتر از آن چیزی است که انتظار میرفت و در واقع تقاضای بسیار کمی برای این تکنولوژی جدید وجود دارد.»
اتومبیلهای پرنده «رؤیایی عملی-تخیلی» هستند.
حتی اگر بتوانیم به شهرهای خود دوباره فکر کرده و آنها را تغییر دهیم تا حمایت لازم برای تاکسیهای هوایی را ایجاد کنیم، هنوز هم نیازمند بررسی دوبارهي استفاده از آسمان و مدیریت ترافیک هوایی هستیم. من Flight Control را در گوشی خود بازی کردهام، وقتی قرار باشد بیش از سه هواپیمای انیمیشنی را روی صفحهی 4 اینچی گوشیام فرود بیاورم دچار حملهی عصبی میشوم. البته که اوبر چنین کاری را به حرفهایها میسپارد اما این افراد چطور با این افزایش میزان ترافیک هوایی کنار خواهند آمد؟
هنگام قانونگذاری نیز اداره هوانوردی فدرال در حال حاضر در حال همکاری است اما میگوید در حال بررسی عوامل ناشی از این «حجم ترافیک» است.
یکی از سخنگویان ادارهي هوانوردی فدرال در ایمیلی به من گفت «گرچه تکنولوژی مورد نیاز برای ایجاد و استفاده از یک اتومبیل پرنده در حال حاضر موجود است اما تبدیل این هوانورد به یک سیستم هوایی بالغ به تلاش قابل توجهی نیاز دارد. ادارهي هوانوردی فدرال مداوماً تکنولوژیهای جدید هوانوردی را مورد بررسی قرار میدهد و این مورد نیز مثال دیگری است، گرچه مثال قابل توجهی است.»
اما طبق گفتههای ادارهي هوانوردی فدرال «بزرگترین مانعی» که باید بر آن غلبه شود، قانونگذاری برای هوانوردهای بدون خلبان است که اوبر ایر میخواهد بین سالهای 2027 تا 2030 آن را اجرایی کند. چنین چیزی به این دلیل یک مانع بزرگ محسوب میشود که سیستم قانونگذاری ادارهي هوانوردی فدرال بر این اساس بنا شده است که یک خلبان انسانی پشت سیستم کنترل نشسته باشد.
سخنگوی ادارهي هوانوردی فدرال میگوید «سطح اتوماسیون مورد نیاز برای جایگزین کردن کارکردهای خلبان انسانی و مأموران کنترل ترافیک پرواز نیاز به تغییرات چشمگیری در قوانین و زیرساختها و همچنین توسعهی این تکنولوژی دارد.»
اما بر خلاف اوبری که چند سال پیش میشناختیم، شرکتی که «لگدمال کردن دیگران» و «اعمال زور» را تشویق میکرد و با سیاست «سوزاندن دهکده» به شهرهای جدید میرفت، امروزه مدیران اجرایی اوبر میدانند که باید صبور باشند. این خبر خوبی است. وقتی در حال بازی کردن با بچههای بزرگتر از خودتان هستید این که پای دیگران را لگد نکنید چیز خوبی است.
«تام پریوت» (Tom Prevot) یکی از این بچههای بزرگی است که به اوبر آمده است تا به این شرکت کمک کند که قبل از نابود شدن بزرگ شود. او قبل از اینکه در سال 2017 و در جایگاه مدیریت مهندسان خدمات ابری الویت به اوبر بپیوندد به مدت 20 سال در ناسا کار میکرد.
پریوت میگوید «ما نمیخواهیم اقیانوس را بجوشانیم بلکه میخواهیم این سیستمهای جدید را به طرزی بسیار محافظهکارانه آزمایش کرده و در طول زمان گسترش دهیم.»
راهحل پریوت برای این حجم از ترافیک هوایی «خطوط هوایی» است. چیزی شبیه به جادههایی سهبعدی برای آسمان، این خطوط مجازی مسیر پرواز هوانوردها را با استفاده از کانالهایی از پیش تعیین شده نشان میدهند. شبکهی کامل خطوط هوایی میتواند پویا باشد، به این معنی که میتوان در طول روز و با توجه به حجم ترافیک آنها را تغییر داد.
او میگوید «کل این شبکه مجازی است پس نیازی به ایجاد زیرساخت برای آن ندارید و به سادگی و با استفاده از واقعیت افزوده میتوانید آن را ببینید. میتوانید به آسمان نگاه کنید و بگویید در اینجا میتوانید خطوط هواییمان را ببینید و هوانوردهای ما در این مکانها در حال پرواز هستند.»
وقتی دربارهي تکنولوژیهای مختلفی فکر میکنم که قول آنها را دریافت کردهایم کورسویی از رؤیای پریوت را مشاهده میکنم: هوانوردهای بسیار بهینه و خودرانی که بین گرههای شهری جابهجا شده، مانند تسلاهای نسل بعدی باتریهای خود را روی سقفها شارژ سریع میکنند و در همین حال مأموران کنترل ترافیک پرواز با استفاده از عینکهای واقعیت مجازیشان مسیرهای هوایی را با توجه به ترافیک تغییر میدهند.
و تمام کاری که باید بکنم تا سوار یکی از این هوانوردها شوم این است که دکمهای را در یک اپ بزنم.
ممکن نیست هیچ اشتباهی رخ دهد!
من در الویت در شبیهسازی واقعیت مجازی یک تاکسی هوایی نشستم. دیدم که هوانورد سهبعدی من از زمین بلند میشود، از شهری با یک رندر عمومی عبور میکند و در اسکای پورت آن سوی شهر فرود میآید. در تمام مدت نیز مقابل دو آواتار نیمهشفاف و بدون صورت و خاکستری بودم که نشانگر دو مسافر همراهم بودند. به یاد دارم که گرچه آدمکهایی روحمانند بودند و آن طرفشان پیدا بود، آواتار مرد، پاهای خود را باز کرده بود و تا هر دو دستهي صندلی را گرفته بود. آینده نمیتواند ما را از همه چیز محافظت کند.
از بین تمام انیمیشنهایی که در طی دو روز اقامت خود در توکیو دیدم، این تصویر به عنوان بهترین تجلی رؤیای اوبر با من ماند (البته نه قسمت پاهای باز آواتار روبهرویی).
این رؤیا زیبا به نظر میرسید اما نمیتوانستم خودم را در آن ببینم.
و مشکل همین است. به غیر از آواتارهای بیچهرهي این شبیهسازی نمیتوانم انسانهای دیگری را در این آینده ببینم. چون حتی اگر بتوانید زیرساختهای لازم را ایجاد کنید، قوانین مورد نیاز را تصویب کنید، خطوط هوایی را مدیریت کرده و فرود آمدن-شارژ دوباره-پرواز کردن را به دقت و در مدت 5 دقیقه انجام دهید این آیندهي یکپارچهي حمل و نقل فراموش میکند که موضوعی را در نظر بگیرد. این که انسانها افتضاح هستند.
ما دیر به تاکسیهایمان میرسیم. از پروازهایمان جا میمانیم. هنگام پرواز اعتراض میکنیم و هنگام نشستن پاهایمان را بیش از اندازه باز میکنیم.
اوبر در حال فروش رؤیای خود با انیمیشنهای سهبعدی، هوانوردهای سفید خوشنما و اسکای پورتهای عظیم و چند طبقه است. اما چه اتفاقی میافتد اگر قانونگذاران در این بازی همکاری نکنند؟ چه اتفاقی میافتد اگر اپ از کار بایستد یا خلبان خودکار دچار مشکل شود؟ یا در بدترین حالت چه اتفاقی میافتد اگر تلفات غیرمنتظرهای وجود داشته باشد؟
و چه اتفاقی میافتد اگر اوبر به اندازهي کافی پایدار نباشد تا این رؤیا را به واقعیت تبدیل کند؟ این شرکت سال 2017 را که یکی از بدترین سالهایش بود پشت سر گذاشته است. مدیر عامل اجرایی این شرکت کمی بیشتر از یک سال است که کار خود را شروع کرده است (بعد از اینکه مدیر عامل اجرایی سابق این شرکت، تراویس کالانیک مجبور به کنارهگیری شد) و گرچه اوبر سال پیش 7.5 میلیارد دلار فروش داشته است اما 4.5 میلیارد دلار را از دست داده است.
آیا این دنیای جدید و بیباکانه در صورت نابودی اوبر نیز به واقعیت میپیوندد؟
طبق گفتههای الیسون، اوبر خودش را به عنوان کاتالیزور این تغییر میبیند و هدفاش این نیست که یک تنه چنین آیندهای را رقم بزند.
او میگوید «ما این آینده را با همکاری دیگر شرکتها شکل دادیم چون بیش از اندازهای بزرگ است که یک شرکت بتواند از پس آن بر بیاید.»
بخشی از من باور میکند که آیندهي اتومبیلهای پرنده بسیار نزدیک است و اوبر همان شرکتی خواهد بود که چنین آیندهای را برای ما رقم میزند. من به تکنولوژی و تجربه باور دارم و میبینم که اوبر متخصصان قدیمی این کار را با خود همراه کرده است. همچنین بر این باورم که نیازهای ما راهنمای ما خواهند بود، چه نیاز به عدم استفاده از سوختهای فسیلی و جایگزین کردن انرژی الکتریکی باشد و چه نیاز به پرواز کردن و رهایی از ترافیک خیابانها باشد.
اما بخشی از من نیز در تلاش برای دیدن این آینده، فرای اغراقهای سیلیکونولی است. اینکه بفهمم در حال پرواز بر فراز چه شهری هستم، اینکه اسکای پورت مقصد من کجا خواهد بود و همچنین اینکه بتوانم چهرهی مسافران روبهروی خود را ببینم.
ممکن است در توکیو این جهان جدید و بیباکانهي حمل و نقل آینده را دیده باشم و یا شاید هم فقط به یک سواری تخیلی رفتهام.