انسانها هر روز در محیطهای طبیعی و ساخته شده توسط رنگها محاصره میشوند. بعضی اوقات رنگها به وضوح میتوانند به چشم بیایند اما گاهی اوقات نیز ممکن است در پس زمینه دید ما محو شوند. با این حال همه با کمی دقت میتوانیم متوجه اهمیت رنگها در زندگی خود و حتی فرهنگهای مختلف شویم. با این مقدمه کوتاه در ادامه این مقاله 10 نکته جذاب در مورد دنیای رنگها را که شاید تا به حال نشنیدهاید، ذکر خواهیم کرد. با دیجی رو همراه باشید.
10 میلیون رنگ
اگر شخصی از شما سؤال کند که چند رنگ وجود دارد، چه می گویید؟ به نظر میرسد که چشم انسان میتواند حدود 10 میلیون رنگ را مشاهده کند و این توانایی به دلیل میلیونها گیرنده مخروطی خاص در چشم است که قادر به تشخیص رنگدانههای مجزا هستند. بعضی اوقات ممکن است برخی از گیرندههای مخروطی چشم دچار نقص کارکرد باشند که در این صورت باعث کور رنگی میشوند. در موارد دیگر نیز فرد ممکن است انواع مختلفی از گیرندههای مخروطی چشم داشته باشد که می توانند باعث شوند فرد تا 100 میلیون رنگ را هم مشاهده کند!
با این حال به این دلیل که میتوانیم همه این رنگها را ببینیم لزوماً به معنای این نیست که برای همه آنها اسمی داریم. سیستم رنگی شرکت پنتون (Pantone) در حال حاضر 2678 رنگ مشخص در مجموعه طراحی گرافیک خود دارد، در حالی که بیشترین تعداد رنگ در مداد رنگیهای کرایولا (Crayola) تنها 120 عدد است که این تعداد رنگ نیز بسیار زیاد میباشد.
رنگهای غیر ممکن
واضح است که تعداد رنگهای قابل مشاهده برای چشم انسان حیرت انگیز است. اما رنگهایی که برای انسان قابل مشاهده نیستند، چه هستند؟ طبق نظریهها رنگهای “غیرممکن” یا “ممنوع” ترکیبی از رنگ زرد و آبی و ترکیبی از رنگ قرمز و سبز است که چشم انسان نمیتواند آن را ببیند و تشخیص دهد. در چشم نورونهایی وجود دارند که با دیدن رنگ قرمز یا زرد فعال میشوند، با توجه به این نکته، عدم وجود رنگ قرمز یا زرد نشانگر وجود رنگ سبز یا آبی است و همانند یک کلید، این نورونها نمیتوانند همزمان هم خاموش و هم روشن باشند. به همین دلیل این نورونها نمیتوانند هر دو طیف رنگی قرمز و سبز را به همراه آبی و زرد در همان فضا مشاهده کنند. با این نتایج این گونه برداشت میشود که دو رنگ قرمز و سبز همانند دو رنگ آبی و زرد یک دیگر را خنثی میکنند.
در سال 1983 دانشمندان هیویت کرین (Hewitt Crane) و توماس پیانتانیدا (Thomas Piantanida) سعی کردند کار غیر ممکنی را انجام دهند و راهی برای مشاهده این رنگهای ممنوعه پیدا کردند. آنها با استفاده از فناوری ردیابی چشم نوارهای رنگی راه راه قرمز و سبز (همچنین آبی و زرد) را جلوی چشم داوطلبان ثابت نگه داشتند. داوطلبان اظهار داشتند که خطوط بین هر رنگ از بین میروند و رنگها در یک رنگ جدید به هم می پیوندند. ظاهرا این رنگهای جدید به قدری بی نظیر بودهاند که داوطلبان حتی قادر به نامگذاری و توصیف آنها نبودند.
تفاوت رنگها از دیدگاه فرهنگی
با اینکه طیف بسیاری از رنگها، سایه رنگها و غیره وجود دارند، معمولا مردم میتوانند آنها را از یکدیگر متمایز کرده و دسته بندی کنند. با این حال برخی از فرهنگها برای توصیف رنگها شیوه متفاوتی دارند.
در دهه 1970، دو محقق با نامهای پاول کی (Paul Kay) و برنت برلین (Brent Berlin) با موسسه زبانشناسی تابستان برای جمع آوری دادههای مربوط به واژگان رنگی در سراسر جهان همکاری کردند. آنها کاغذهای رنگی را به افراد قبیلههای مختلف نشان میدادند و از آنها میخواستند که هر رنگ را توصیف کنند. در بعضی موارد مانند زبان کاندوشی (Candoshi)، اعضای جامعه برای هر رنگ نام خاصی نداشتند. برای مثال آنها به کاغذ زرد رنگ “ptsiyaro” میگفتند که به پرندهای زرد رنگ اشاره دارد. نکته جالبتر این است که آنها رنگها را به شیوه ما تفکیک نمیکردند. به عنوان مثال، آنها برای توصیف طیف رنگی متنوع بین رنگهای سبز و بنفش از کلمه kavabana استفاده میکردند که در زبان ما برای هر رنگ در این طیف، حتی دسته خاصی نیز در نظر گرفته شده است.
میوهها و نام رنگها
حتی در زبان انگلیسی واژگان و طبقه بندی رنگها با گذشت زمان تغییر کرده است. بسیاری از مردم احتمالاً بر این باورند که مرکباتی مثل پرتقال (میوه پرتقال و رنگ نارنجی هر دو در زبان انگلیسی Orange نامیده میشود، برای مثال مشابه در زبان فارسی میتوان به میوه نارنج و رنگ نارنجی اشاره کرد) به دلیل رنگ نارنجی آن “Orange” نامیده شده است اما در واقع موضوع به شکل دیگری بوده است. تا اواخر قرن پانزدهم رنگ نارنجی نام خاص خود را نداشته و مردم در آن زمان رنگ بین قرمز و زرد را به دلیل رنگ میوه پرتقال Orange نامیدند.
هنگامی که بازرگانان آن دوره شروع به آوردن پرتقال (Orange) از آسیا به اروپا کردند، این میوه با رنگ روشنش به نام گذاری این رنگ کمک کرد. در ابتدا این میوه به زبان سانسکریت “naranga” نامگذاری شد و به این میوه در زبان فرانسه “narange” گفته شد و در آخر در زبان انگلیسی به آن “Orange” گفتند. نکته اصلی این است که رنگ این میوه باعث شد که در زبان انگلیسی به رنگ بین قرمز و زرد نارنجی گفته شود.
مشهورترین رنگها
چند بار شخصی از شما رنگ مورد علاقهتان را پرسیده است؟ حتی در آزمونهای آنلاین نیز اغلب این سؤال را مطرح میگردد. هر کس رنگ مورد علاقه خود را دارد و گاهی ممکن این رنگ با گذشت زمان تغییر کند. بنابراین ممکن است جالب باشد که بدانیم که رنگ آبی به عنوان محبوب ترین رنگ شناخته شده است. حتی در اوایل سال 1941، مطالعات نشان دادند که مردم رنگ آبی را بیشتر از بقیه رنگها ترجیح میدهند و این مورد در مطالعات جدید نیز ثابت مانده است.
در سال 2011، شرکت اسکات دیزاین (Scott Design) برای یافتن مشهورترین و کم اقبالترین رنگها در بین مردم دو نظرسنجی برگزار کرد. رنگ آبی با 27 درصد آرا محبوب ترین بود، سبز با 18 درصد آرا در جایگاه دوم قرار گرفت و رنگ قهوهای با کمترین آرا در جایگاه آخر قرار گرفت. تنها 3.5 درصد از شرکت کنندگان اظهار داشتند که رنگ آبی را از تمام رنگها کمتر دوست دارند.
پس از آن، در سال 2017 شرکت تولیدی کاغذ G. F. Smith یک نظرسنجی آنلاین راهاندازی کرد که به شرکت کنندگان اجازه میداد تا رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کنند. بعد از اینکه 30000 نفر از 100 کشور رای خود را ثبت کردند، رنگ برنده به نام Marrs Green اعلام شد. در حالی که از آن به عنوان “سبز” یاد میشود اختلاف نظرهای زیادی درمورد اینکه آیا این رنگ در واقع سایهای سبز است یا آبی وجود دارد و به نظر حاوی هر دو رنگ میباشد. صرف نظر از این مورد، چیزی که کاملا مشخص است این است که رنگهای آبی و سبز بسیار بین مردم محبوباند. در تصویر بالا فضایی با زنگ Marrs Green را مشاهده میکنید، نظر شما در مورد این رنگ چیست؟
ترس از رنگها
فوبیا از ترسهای غیرمنطقی و قوی است که ممکن است افراد نسبت به محرکهای خاصی احساس کنند. فوبیاهای رایج شامل آراکنوفوبیا (ترس از عنکبوتها)، آکروفوبیا (ترس از ارتفاعات) و کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای محصور) میباشند، اما بسیاری از فوبیاهای غیرمعمول دیگر نیز مانند کروموفوبیا (ترس از رنگها) وجود دارد.
کروموفوبیا ترس از رنگها است و همچنین هر رنگی فوبیای خاص خود را دارد. برای مثال زانتوفوبیا ترس از رنگ زرد است. مانند سایر فوبیاها، کروموفوبیا میتواند باعث اضطراب شدید، ضربان قلب نامنظم و حالت تهوع شود. تصور میشود علل این فوبیاهای عجیب ارتباط یک رنگ خاص با چیزی بسیار ناخوشایند است.
بیشتر بخوانید: چگونه بر دو احساس ترس و اظطراب غلبه کنیم؟
رنگ ارغوانی در رنگین کمان وجود ندارد
اغلب از رنگین کمان برای نشان دادن تمام طیف رنگی قابل مشاهده استفاده میشود اما رنگ ارغوانی در رنگین کمان مشاهده نمیشود. به عبارت ساده تر، رنگین کمان از رنگهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش (به همین ترتیب) تشکیل شده است. با این حال، رنگ ارغوانی جایی در بین دو سر طیف رنگی یعنی رنگهای قرمز و بنفش قرار خواهد گرفت.
رنگها طول موجهایی از نور را تشکیل میدهند که معمولاً بر اساس آن طول موجها جذب و یا از یک جسم منعکس میشوند. اگر یک جسم تمام طول موجها به جز سبز را جذب کند، آنگاه نور سبز بازتاب مییابد و ما آن جسم را به رنگ سبز میبینیم. اگر دو طول موج به طور همزمان منعکس شوند، چشم ما میانگین رنگ را بین دو طول موج پیدا میکند. به عنوان مثال اگر جسم نور آبی و زرد را منعکس کند، چشم ما جسم را سبز رنگ مشاهده خواهد کرد زیرا سبز بین آبی و زرد در طیف رنگها قرار دارد. بنابراین اگر قرمز و بنفش که دو سر طیف رنگی هستند، منعکس شوند ما چه رنگی را میبینیم؟ از نظر فنی، رنگ سبز به طور مساوی بین قرمز و بنفش قرار گرفته است اما به طور مشخص رنگ سبز نسبت به این دو رنگ بسیار متفاوت است. برای جبران، مغز در اصل طیف رنگی را وراد یک حلقه یا چرخه میکند که رنگ ارغوانی خلا موجود بین قرمز و بنفش را پر میکند و بدین شکل ما رنگ ارغوانی را میبینیم؛ با تمام این تفاسیر ارغوانی یک رنگ کاملا واقعی است.
روانشناسی رنگها
واضح است که رنگ چگونه بر حس بینایی ما تأثیر می گذارد اما چیزی که ممکن است کمتر برای ما آشکار باشد این است که رنگها میتواند اثرات ناخودآگاه عمیقی بر ما داشته باشد. روانشناسی رنگ بررسی چگونگی تأثیر رنگ بر احساسات، افکار و حتی رفتار افراد است. برندسازی زمینهای است که روانشناسی رنگ در آن غالباً مورد استفاده قرار میگیرد. مشاغل از رنگهای مشخصی برای تأثیرگذاری بر مصرف کنندگان استفاده میکنند. به عنوان مثال رنگ قرمز و زرد میتوانند اشتهای یک فرد را تحریک کرده و باعث شوند تا فرد احساس گرسنگی کند. پس همانطور که میبینید تصادفی نیست که بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای مواد غذایی این رنگها را درآرم و لوگوی خود گنجانده اند.
علاوه بر این، رنگ حتی میتواند باعث بهبود توجه و حافظه شوند. آزمایش فرانک فارلی (Frank Farley) و آلفرد گرانت (Alfred Grant) این سؤال را مطرح کرد که آیا ارائههای چندرسانهای رنگی یا سیاه و سفید بر حافظه افراد تأثیر میگذارد یا خیر. نتایج آنها نشان داد که افراد نکات بیشتر و کاملتری را از نمایشهای رنگی به خاطر میآورند. تحقیقات دیگری نیز همچنین برای استفاده از رنگها برای بیماران مبتلا به آلزایمر، اوتیسم و اختلالات دیگر در جریان است.
نمادگراییهای رنگها
در حالی که رنگها میتوانند اثرات روانشناختی و ناخودآگاه مختلفی مانند تقویت حافظه بر ما داشته باشد، آنها همچنین دارای معانی نمادین نیز میباشند. برخی از نمادگراییها مانند رنگ قرمز به معنای توقف برای ما آشکار است، با این حال ممکن معانی سایر رنگها کمتر در زندگی روزمره به چشم بیایند مانند رنگ آبی که میتواند نماد اعتماد و وفاداری باشد. همچنین نمادگرایی در فرهنگهای مختلف بسیار متفاوت است. در فرهنگ غربی سفید اغلب بیانگر معصومیت، صلح و پاکی است و غالباً در عروسیها مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال در چین رنگ سفید با مرگ و عزاداری همراه است و اغلب برای تدفین پوشیده میشود.
نمادگرایی رنگ حتی در یک فرهنگ واحد نیز ثابت نیست زیرا انجمنها و گروهها میتوانند با گذشت زمان تغییر کنند. برای مثال وسایل کودکان در این دوره را تماشا کنید، بسته به جنس کودک همه چیز معمولاً صورتی یا آبی است. اما در بیشتر تاریخ این موارد وجود نداشت. تا اوایل دهه 1900، هیچ رنگی نشانه جنس مرد یا زن نبود و زن و مرد هر دو رنگ آبی و صورتی داشتند. سپس فروشگاههای پوشاک توصیه کردند که پسران لباس صورتی و دختران لباس آبی بپوشند. نظریهها به این سمت است که این شرکتها با تشویق والدین برای خرید یک مجموعه کاملاً جدید از لباس برای یک کودک تنها به دنبال فروش و سود خود بوده و هستند. پیش از این کودکان پسر و دختر به طور یکسان لباس میپوشیدند و استفاده از همان لباس از یک کودک به کودک دیگر عملی بود. بعدها در دهه 1940، همه چیز به شکلی دیگر در آمد و آبی رنگ استاندارد برای پسران و صورتی رنگ استاندارد برای دختران شد. با گذشت زمان، اینگونه انجمنها همچنان وجود دارند و این تکنیکها در بازاریابی رایج اند.
رنگ سال
یک واقعیت جالب برای رنگ این است که هر ساله شرکت پنتون (Pantone) یک رنگ خاص را به عنوان رنگ سال انتخاب میکند. این رسم در سال 2000 و با رنگ آبی نیلگون آغاز شد و هر سال از آن زمان تاکنون رنگ منحصر به فرد خود را داشته است. برای سال 2020 این رنگ سایهای از آبی به نام آبی کلاسیک است. مدیر اجرایی شرکت پنتون، این رنگ را اینگونه توصیف میکند:
این رنگ تعهد و آرامش عمیقی در ما به وجود میآورد. یک احساس خالص و بی حد و حصر از آسمان پهناور و بیکران. این رنگ ما را ترغیب میکند تا تفکر خود را گسترش دهیم و عمیق تر فکرکنیم، این رنگ باعث میشود چشم انداز خود را افزایش دهیم و راه ارتباط برقرار کردن با افراد مختلف را برای ما هموار میکند.
این ایده ممکن است حتی احمقانه و یا فقط برای سرگرمی به نظر برسد، اما در واقع تأثیر به سزایی در روندهای طراحی، مد و بازاریابی دارد. هنگامی که رنگ جدید در ماه دسامبر اعلام شد بسیاری از وبلاگ نویسان نکات و ایدههای بسیاری را برای استفاده از این رنگ در طراحی داخلی، رسانههای اجتماعی و غیره بر روی اینترنت قرار دادند، بنابراین اگر امسال رنگ آبی کلاسیک را در مکانهای مختلفی دیدید، تعجب نکنید.
مطلب رنگ سال خیلی عالی بود ممنون بابت مطالب قشنگتون.
من واسه طرح جابر مُخوام