سیستمهای استخدامی امروز دچار مشکلاتی هستند که این مشکلات، کمپانیها را از استعدادهای برتر تهی کرده و فضایی متوسط در آنها به وجود آورده است. استخدام نوابغ مشکلی است که شرکتهای بزرگ با آن درگیر هستند و نمیدانند چطور باید این کار را انجام دهند. واقعیت این است که بسیار از نوابغ یا بیکار هستند و یا شغل مناسب خود را پیدا نکردهاند و مجبور شدهاند در مشاغلی تکراری و خسته کننده که برای افراد عادی مناسب است مشغول به کار شوند.
به راستی چرا شرکتهای مهم و بزرگ به استخدام نوابغ مبادرت نمیورزند؟ این سوالی است که در این مطلب به آن پاسخ خواهیم داد. با دیجی رو همراه باشید.
نابغه کیست؟
در این مقاله ما سعی نداریم نبوغ را به واسطه عدد IQ تعریف کنیم و یا این فرض را به کار ببریم که همه ما نابغه هستیم چون واقعیت چیز دیگری است. نابغه به کسی گفته میشود که هوش بالایی دارد و میتواند ایدههایی خارج از محدودههای تفکر عادی ارائه کند، مثلا فردی مثل استیو جابز میتواند تعریف و مثال کاملی از یک فرد نابغه باشد. اما ناامید نشوید چون همه ما به نحوی در جنبههای مختلف زندگی میتوانیم از خود نبوغ نشان دهیم. نابغه به فردی گفته میشود که در یک مهارت خاص میتواند نمره 9 از 10 را به خود اختصاص دهد. نبوغ یک فرد معمولا در یک زمینه و مهارت خاص خود را نشان میدهد و نه در همه زمینهها. نبوغ افراد گاهی آن قدر ریز و ظریف است که ناشناخته باقی میماند و وقتی شرکتهای مختلف به دنبال پیدا کردن فرد مناسب هستند نمیتوانند این نبوغ را در افراد مختلف شناسایی کنند. مشکل استخدام نوابغ در این است که یک فرد نابغه با مهارت 9 از 10 در یک زمینه خاص، نمیتواند نمرهای بیش از 2 تا 3 در زمینههای دیگر به دست آورد.
چرا استخدام نابغهها دشوار است؟
جو پولیش یک نابغه بازاریابی محصول است که امتیازی بالای 9 در این شاخه به دست میآورد به خصوص اگر آن محصولات، چیزهایی جدید و سرگرم کننده باشند و یا تمرکز آنها روی توسعه شخصی باشد. او برای عضو کردن افراد در کلوپ 25k خود، از هر کدام 25 هزار دلار دریافت میکند و این افراد سود بسیار بیشتری از آنچه که پرداختهاند به دست میآورند. علاوه بر این جو، فردی کله شق و یکدنده است که از موضع خود کوتاه نمیآید و طوری که به نظر میرسد او صداهایی را از درون خود دریافت میکند. حس شوخ طبعی جو مانع از استخدام وی در بسیاری از کمپانیهای بزرگ میشود چون او در زمینه رعایت قوانین تنها امتیاز 2 از 10 را به دست میآورد. استخدام فردی مثل جو میتواند برای یک کمپانی خطرناک باشد چون اگرچه او در زمینه بازاریابی یک نابغه است اما امکان این که او با حس شوخ طبعی خاص خود، به فردی که فرهنگ محافظه کارانهای دارد اهانت کند بسیار زیاد است. بنابراین جو تصمیم میگیرد کاری را انجام دهد که همه نوابغ انجام میدهند، او شرکت خود را راه اندازی میکند و قوانین مخصوص خود را در آن اجرا میکند. این بهترین تصمیم برای نوابغی مثل جو است اما این حقیقت که بیشتر کمپانیها علاقهای به همکاری با وی ندارند مشکل استخدام نوابغ را همچنان پررنگ نگه میدارد.
سه گروه از نوابغ و مشکلات استخدام آنها
به طور کلی میتوان نوابغ را به سه دسته تقسیم کرد، دسته اول نوابغ گروهی هستند. این افراد در مورد همه چیز اعلام نظر میکنند و نمیتوانند افراد کم هوش و احمق را تحمل کنند. متاسفانه افراد کم هوش و احمق را میتوان در همه شرکتها و حتی در ردههای بالا و پستهای مدیریتی هم مشاهده کرد و این مساله استخدام نوابغ از این نوع را دچار مشکل میکند. چون این فراد میتوانند همه اشکالات استراتژیکی کمپانی را کشف کنند تا حدی که ممکن است دیگران به آنها شک کنند و تصور کنند که جاسوس یا نفوذی هستند! طبعا مدیران رده بالا نمیتوانند زیر سوال رفتن استراتژی کمپانی و انتقادات تند را از فردی که پست چندان مهمی ندارد بپذیرند. نوابغ گروهی میتوانند مشاوران بسیار خوبی باشند اما معمولا توسط شرکتها و مشتریها به کار گرفته نمیشوند چون ممکن است باعث اهانت به افراد مختلف شوند. بیشتر نوابغ این دسته به کار تدریس مشغول میشوند و در کلاسهای درس به انتقاد از سیستم میپردازند. متاسفانه بیشتر نوابغ گروهی از کمپانیها اخراج میشوند چون نمیتوانند زبان خود را نگه دارند و در نتیجه به دردسر میافتند. برخی از افراد این گروه دچار سندروم ADHD یا بیش فعالی هستند.
دسته دوم از نوابغ، نوابغ منزوی هستند. آنها بر خلاف دسته اول به حرف زدن علاقهای ندارند و معمولا به مسائل تکنیکی علاقه نشان میدهند. این افراد کار تیمی را دوست ندارند و ترجیح میدهند به جای ارائه گزاش وضعیت، کار خود را انجام دهند. وقتی نوابغ منزوی شروع به حرف زدن میکنند شما تصور میکنید که با یک دایره المعارف سخنگو طرف هستید. آنها به پیامها و ایمیلهای خود پاسخهای کوتاه و یک کلمهای میدهند و یا گاهی حتی پاسخی هم در کار نیست. برخی از نوابغ منزوی دچار سندروم آسپرگر یا فوبیای اجتماعی هستند. نوابغ منزوی به سادگی نمیتوانند کار دلخواه خود را پیدا کنند چون آنها به خوبی از پس مصاحبهها برنمیآیند و شرکتها نمیتوانند تواناییها و نبوغ آنها را به خوبی درک کنند. این نوابغ پس از استخدام شدن هم در سکوت به حل مشکلات میپردازند و وقتی مشکل حل شد در مورد آن خودنمایی و تبلیغ نمیکنند در نتیجه کسی به ارزش واقعی کار آنها پی نمیبرد. این افراد اگرچه ساکت و آرام هستند اما نیاز به چالش کشیده شدن دارند که معمولا جدی گرفته نمیشود.
دسته سوم، نوابغ غیرقابل پیش بینی هستند که میتوان به آنها صفت نامتعادل یا ناپایدار را هم نسبت داد. این افراد روزهای خوب و بد دارند و در روزهای خوب خود میتوانند مثل یک مدیر برجسته و پرانرژی در مورد جنبههای مختلف یک موضوع تفکر کنند و نقشه راه ارائه دهند. اما در روزهای بد، کم حوصله هستند، سرعت کاری خوبی ندارند و بدبین و بدون واکنش میشوند. برخی از این نوع نوابغ، دچار اختلال دوقطبی یا مشکلات شبیه به این هستند و همین مشکلات و عدم تعادلها است که استخدام نوابغ غیرقابل پیش بینی را دشوار میکند.
راههایی برای اشتغال و استخدام نوابغ
همان طور که دیدید هر یک از این سه گروه نوابغ دچار مشکلات خاصی هستند که در صورت مراجعه به متخصصی مثل روانشناس و روانپزشک قابل برطرف شدن است. در واقع ارتباط بین بیماریهای روانی و توانایی مدیریت و رهبری یک ارتباط ثابت شده که در مقالات علمی ارائه شده است و تحقیق و مطالعه در این زمینه برای افرادی که قصد استخدام نوابغ را دارند توصیه میشود. حال اگر شما یکی از این نوابغ باشید چه کاری انجام خواهید داد؟ بهترین راه حل برای این مشکل پیدا کردن کسی است که برای شما تبلیغ کند، مثلا دوست یا مدیر برنامهای داشته باشید که با کمپانیهای مهم و بزرگ در تعامل باشد، شما را به آنها معرفی کند و از نبوغ و تواناییهای شما برای آنها بگوید. چنین مدیر برنامهای همیشه به نفع شما عمل میکند و به شما در کاهش دادن عوارض ناشی از مشکلات رایج بین نوابغ کمک میکند.
اگر شما مدیر یکی از شرکتهایی هستید که در به در به دنبال یک فرد نابغه برای استخدام است چطور؟ چطور چنین فردی را پیدا خواهید کرد و چطور با مشکلات کار کردن با چنین افرادی کنار خواهید آمد؟ جالب است بدانید شرکتها و افرادی وجود دارند که تحت عنوان “نابغه یاب” فعالیت میکنند و میتوانند به شما در یافتن افراد مورد نظرتان کمک کنند. پس از پیدا کردن چنین فردی سعی کنید در مورد چیزهای قابل قبول و غیرقابل قبول در کمپانی خود گفتگوی صریحی با وی داشته باشید و حتی در صورت نیاز این گفتگو را هر هفته تکرار کنید.
بسیاری از نوابغ رفتارهای اجتماعی متفاوتی دارند و این رفتارها گاهی میتواند آنقدر مشکل ساز شود که شما قید تواناییهای استثنایی او را بزنید. دادن آزادی عمل به یک فرد خاص به این معنی است که قوانین مهم نیستند و این مساله ممکن است باعث اهانت به دیگر کارکنان شود. بنابراین سعی کنید به روشهای متفاوتی این مشکل را حل کنید، مثلا کمک گرفتن از روانشناسان و کتابهای آموزشی برای تقویت مهارتهای اجتماعی نوابغ و رساندن آن از حد 2 و 3 به حد 4 و 5 به مرور زمان به حل مشکل خواهد انجامید. با این کار شما ارزش و اهمیت حضور این نوابغ را در شرکت خود به آنها گوشزد میکنید و نشان میدهید که به ادامه همکاری با آنها علاقمند هستید.