سال 2019 برای گیمرها و صنعت بازیسازی، سال خوبی بود و شاهد عرضه عناوین خوبی در این سال بودیم. از نسخه بازسازی شده رزیدنت اویل 2 که بعد از مدتها توانست طرفداران این سری را با عرضه یک عنوان کلاسیک راضی کند، تا “دویل می کرای 5” (Devil May Cry 5) که این سری اکشن سوم شخص را دوباره احیا کرد. همچنین بد نیست به بازی Outers Worlds Obsidian هم اشاره کنیم که به نوعی یک بازگشت باشکوه به دنیای نقش آفرینی (RPG) را برای ابسیدین (Obsidian) به همراه داشت. از طرف دیگر، امسال نینتندو یکی از سالهای موفق خود را سپری کرد و بازیهای مستقل یا ایندی هم در سطح بالایی قرار داشتند و با نوآوریهای خود نوید آیندهای درخشان را برای صنعت بازیسازی دادند.
با این حال، تعداد بازیهای ناامید کننده هم در سال 2019 کم نبود و عناوین بزرگی را میتوان مثال زد که اصلاً در حد و اندازههای خود و تریلرهایی که از آنها به نمایش درآمده بود، ظاهر نشدند.پیش از این در مطلبی جداگانه به بررسی نامزدهای اصلی کسب عنوان بهترین بازی سال 2019 پرداخته بودیم و امروز قصد داریم شما را با ناامید کنندهترین عناوینی که در سال جاری عرضه شدند، آشنا کنیم. البته توجه داشته باشید که ناامید کننده بودن یک بازی لزوماً به معنی بد بودن آن نیست، بلکه همان گونه که اشاره کردیم این بازیها انتظاراتی را که از آنها میرفت برآورده نکردند و در برخی موارد یک پسرفت برای سری خود محسوب میشوند.
نکته: ترتیب و شمارهگذاری بازیهایی که در ادامه خواهند آمد، بر هیچ مبنای خاصی نبوده و به معنی بدتر یا بهتر بودن آنها نیست.
10 بازی ناامید کننده در سال 2019
1- ANTHEM
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 54 از 100
امتیاز کاربران: 3.4 از 10
شاید همه گیمرها و منتقدین بر روی این قضیه اتفاق نظر داشته باشند که بازی Anthem ناامید کنندهترین بازی سال 2019 بود. این عنوان بزرگ که با هزینههای زیاد توسط بایوویر (BioWare) تولید شده و تبلیغات زیادی هم برای آن انجام شده بود، اصلاً آن چیزی نبود که انتظارش را داشتیم. درست است که در نگاه اول همه چیز این بازی خوب به نظر میرسد و تمام ویژگیهای بازیهای اکشن آنلاین لوت محور را در خود دارد، اما این تنها ظاهر قضیه است و بایوویر نتوانسته این ویژگیها را درست و اصولی در بازی خود پیاده کند.
متأسفانه، آنچه که هواداران به عنوان نسخه نهایی Anthem دریافت کردند، فرسنگها با چیزی که در تریلرهای اولیه بازی دیده بودند، فاصله داشت و همین مسئله باعث ناامیدی آنها شد. طراحی نامناسب مأموریتها و مراحل، سیستم لوت کردن بسیار بد و بدون جذابیت، عدم پشتیبانی مناسب از بازی پس از عرضه آن و در نهایت وجود باگهای متعدد در بازی باعث شد تا Anthem از نظر بسیاری از گیمرها یک عنوان کاملاً ناموفق لقب بگیرد. از طرف دیگر با توجه به اینکه اعضای اصلی تیم طراح بازی در سال 2019 بایوویر را به طور کلی ترک کردند و یا در پروژه های دیگر مشغول به کار شدند، اوضاع برای Anthem هیچ بهبودی پیدا نکرد.
به نظر میرسد آنچه که باعث شکست Anthem شد، چرخه معیوب توسعه بازی و عدم مدیریت صحیح پروژه بود. در حالی که از لحاظ فنی این عنوان به مدت 7 سال در حال توسعه بود، اما تنها 18 ماه قبل از عرضه وارد فاز نهایی شد و در نتیجه بسیاری از کارها با عجله و شتاب جمع شدند. عدم ارتباط صحیح با مخاطبان در طی فرایند ساخت بازی، عدم تصمیمگیری مناسب و در نهایت اتکای بیش از حد به نام بایوویر باعث شد تا Anthem به جای اینکه در لیست برترینهای سال باشد، به عنوان ناامید کنندهترین عنوان سال 2019 شناخته شود.
2- CRACKDOWN 3
متاکریتیک (پی سی): 54 از 100
امتیاز کاربران: 2.7 از 10
آخرین شماره از سری محبوب Crackdown که طرفداران شمارههای گذشته را با مبارزات هیجان انگیز و دنیای شلوغ آن به خاطر میآورند، یکی دیگر از مثالهایی است که نشان میدهد معیوب بودن چرخه توسعه یک بازی چه بلایی میتواند بر سر آن بیاورد. Crackdown 3 اولین بار در سال 2014 معرفی شد و بعد از گذشت یک سال از روند توسعه بازی زیر نظر خالق اصلی آن یعنی دیو جونز (Dave Jones)، مایکروسافت خبر داد که قصد دارد از سیستم محاسبات ابری برای سرعت بخشیدن به رندر تصاویر و فیزیک مدلها استفاده کرده و به این ترتیب یک دنیای عظیم با تخریبپذیری واقعی را خلق کند.
البته این رؤیا هیچگاه به واقعیت بدل نشد. Crackdown 3 با مشکلات ریز و درشت فراوان و تأخیرهای پردازشی که ناشی از سیستم محاسبات ابری بودند، عرضه شد و البته بسیاری از توسعه دهندههای اصلی خود، مانند Cloudgine، Regeant Games و البته دیو جونز، را هم در جریان ساخت بازی از دست داد. بعد از دست به دست شدن چندباره پروژه بین توسعهدهندگان مختلف، در نهایت در حالی که کمتر از یک سال تا عرضه باقی مانده بود، کار تکمیل این بازی به Sumo Digital محول شد. نسخه نهایی Crackdown 3 با وجود اینکه المانهای اصلی گیمپلی سری را حفظ کرده بود، اما عملاً هیچ کار خاصی برای پیشرفت آن انجام نداده بود و حتی از لحاظ گرافیکی و مکانیکهای به کار رفته در بازی هم گیمرها با یک عنوان تکراری و فاقد نوآوری روبرو شدند. با در نظر گرفتن اینکه اولین شماره از این سری 12 سال قبل عرضه شده بود، به راحتی میشد حدس زد که نبود نوآوری و تکراری بودن آن قطعاً باعث شکست پروژه خواهد شد و این اتفاق نیز در نهایت رخ داد.
3- RAGE 2
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 67 از 100
امتیاز کاربران: 5.7 از 10
در حالی که Rage 2 همه عناصر تشکیل دهنده یک بازی خوب را داشت، اما به هیچ وجه نتوانست نظر منتقدین و گیمرها را جلب کند. موضوع این نیست که Rage 2 بازی بدی است، اتفاقاًً این عنوان لحظات خوبی را برای بازیکنان خلق کرده و به خصوص در زمینه سیستم مبارزات عملکرد قابل قبولی داشته است. اما مشکلی که Rage 2 دارد این است که فاقد نوآوری بوده و به هیچ وجه نتوانسته خود را از بازیهای مشابه عرضه شده در این سبک، متمایز کند. همچنین با توجه به اینکه Rage 2 حاصل تلاش مشترک دو مورد از بهترین توسعهدهندگان بازی، یعنی id Software و Avalanche Studios بود، انتظار بسیار بیشتری از این بازی میرفت و همه ما منتظر عرضه یک عنوان متفاوت بودیم.
یکی از بزرگترین مشکلات Rage 2 این است که داستان و شخصیتهای آن به هیچ وجه به پختگی لازم نرسیدهاند و بازیکنان را درگیر خود نمیکنند. دنیای بازی هم با وجود وسعت بسیار زیادی که دارد، خصوصیت خاصی ندارد و به نظر میرسد در طراحی آن از بازیهای جهان باز دیگر الهام گرفته شده است (برای مقایسه بد نیست به عناوین شاخصی مانند کرایسیس 2 یا هاف لایف 2 اشاره کنیم که جهان بازی در آنها (نیویورک و شهر 17) یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیتشان بوده و حتی میتوان این جهانها را یکی از شخصیتهای اصلی بازی محسوب کرد!). در کنار همه اینها، مشکلات ریز و درشت فنی و باگهای متعدد را هم به Rage 2 اضافه کنید تا بدانید چرا گیمرها و منتقدین روی خوشی به این عنوان بزرگ نشان ندادهاند.
4- WOLFENSTEIN YOUNGBLOOD
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 63 از 100
امتیاز کاربران: 2.6 از 10
امروزه کمتر از کسی را میتوان پیدا کرد که طرفدار بازیهای اکشن اول شخص باشد و نام ولفنشتاین (Wolfenstein) به گوشش نخورده باشد. آخرین شماره از این سری محبوب با نام Wolfenstein Youngblood امسال به عنوان یک نسخه فرعی مستقل وارد بازار شد اما در بسیاری از زمینهها راه خود را گم کرده بود. شاید بتوان گفت بیشتر مشکلات بازی ناشی از اضافه شدن قابلیت انجام بدون ترتیب مأموریتها بوده است؛ قابلیتی که به منظور خارج کردن گیمپلی بازی از روند خطی به Youngblood اضافه شده اما کمکی به جذابتر شدن آن نکرده است. خط داستانی بازی هم نسبت به شمارههای قبل بسیار ساده و بدون پیچیدگی طراحی شده و به طور خلاصه میتوان گفت دخترهای دوقلوی B.J. Blazkowicz (شخصیت اصلی شمارههای قبل) به دنبال آزاد کردن پدر خود از چنگال نازیها هستند.
Wolfenstein Youngblood در ابتدای عرضه خود با مشکلات فنی و باگهای زیادی هم دست و پنجه نرم میکرد که باعث میشد تجربه بازی چندان لذت بخش نباشد. سیستم آنلاین بازی هم ظاهراً در هنگام ایجاد مبارزات و رقابتها هیچ توجهی به رتبه یا مرحله بازیکنها ندارد و از همین رو ممکن است دو بازیکن کاملاً متفاوت (از لحاظ سطح بازی) در یک گروه یا مقابل یکدیگر قرار بگیرند. به علاوه، به نظر میرسد سطح دشواری بازی هم با در نظر گرفتن بازی دو نفره طراحی شده و در نتیجه اگر بخواهید به صورت یک نفره بازی را به اتمام برسانید، با مشکل روبرو خواهید بود؛ به خصوص با وجود سیستم چک پویینت بد بازی که بعد از کشته شدن در بازی ممکن است شما را بسیار دورتر از جایی که قرار داشتید، انتقال دهد و مجبور شوید همه راه را دوباره طی کنید.
اما برای اغلب گیمرها، مشکل اصلی Wolfenstein Youngblood همان چیزی است که معمولاً بازیهای بتزدا (Bethesda) از آن رنج میبرند: پرداخت درون برنامهای. همانند Fallout 76، این بازی هم از حجم زیادی از پرداختهای درون برنامهای استفاده میکند و وجود سه واحد پول مختلف در داخل بازی، باعث شده تا سیستم آپگرید کردن بدون پرداخت پول واقعی بسیار سخت شود.
5- JUMP FORCE
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 56 از 100
امتیاز کاربران: 4.1 از 10
Jump Force یک نمونه عالی از بازیهایی است که شرکت سازنده پیش از عرضه آن، با تبلیغات و هیاهوی زیاد خود انتظارات را بالا میبرد و در نهایت نمیتواند آنها را برآورده کند. در ظاهر، Jump Force یک بازی با استایل کارتونی است که میتواند طرفداران انیمههای ژاپنی را عاشق خود کند؛ این بازی با ترکیب عناصر مجوعهای از مانگاهای نام آشنای شونن جامپ (هفتهنامه مشهور ژاپنی)، مانند Dragon Ball, Bleach, Naruto, One Piece و … سعی کرده تا یک تجربه هیجان انگیز را برای طرفداران این سبک به ارمغان بیاورد.
اما این هیجان تنها در حد حرف باقی میماند و برخلاف آنچه که تبلیغ شده بود، نسخه نهایی بازی از مشکلات زیادی اعم از داستان آبکی، زمانهای لود یا بارگذاری طولانی، یک دنیای بیسروته و پرداخت نشده و کاراکترهای نامتعادل و بالانس نشده، رنج میبرد و از همین رو تجربه بازی عملاً هیچ جذابیت خاصی ندارد. البته پس از عرضه بازی، بهروزرسانیهایی برای اضافه کردن کاراکترهای بیشتر و برطرف کردن مشکل بارگذاری طولانی، منتشر شدند اما همچنان مشکلات زیادی باقی مانده که باعث میشوند Jump Force یکی از ناامید کنندهترین بازیهای سال 2019 لقب بگیرد.
6- GHOST RECON: BREAKPOINT
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 55 از 100
امتیاز کاربران: 2.7 از 10
قبل از عرضه Ghost Recon: Breakpoint، گفته میشد که یوبیسافت قصد دارد فرمول به کار گرفته شده در نسخه قبل را بهبود داده و نقشهای بزرگ و مملو از تکنیکهای جدید برای بقا را پیش روی گیمرها قرار دهد. اما متأسفانه، آنچه که به عنوان نسخه نهایی در اختیارمان قرار گرفت، نه تنها هیچ پیشرفتی نسبت به شماره قبل نداشت، بلکه داستان ناامیدکننده، مشکلات فنی متعدد و مکانیک تکراری و پرایراد بازی باعث شده بود تا با یک بازی به مراتب ضعیفتر روبرو باشیم. با این اوضاع خراب در طراحی بازی، حجم بالای پرداختهای درون برنامهای هم برای Ghost Recon: Breakpoint در نظر گرفته شده که مانعی بر سر اندک لذت احتمالی آن محسوب میشود.
البته Ghost Recon: Breakpoint در کنار همه بدیهایی که داشت یک خوبی بزرگ هم داشت! در واقع، این بازی با فروش ضعیف و بسیار ناامید کننده خود تلنگری جدی به یوبیسافت زد، به طوری که این کمپانی بازیسازی تمام پروژه خود را به تعویق انداخت تا از کیفیت آنها مطمئن شود. چنین تلنگری برای یوبیسافت بسیار ضروری بود چرا که در چند سال گذشته این شرکت عملاً یک سری فرمولهای امتحان شده را با ظاهری جدید به عنوان بازیهای جدید خود روانه بازار میکرد و هیچگونه نوآوری و خلاقیتی به خرج نمیداد.
7- FAR CRY: NEW DAWN
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 71 از 100
امتیاز کاربران: 3.8 از 10
همانند Wolfenstein Youngblood، عنوان فرعی و البته مستقلFar Cry: New Dawn هم قصد داشت تا نسخه اصلی خود (Far Cry 5) را هر چه بیشتر توسعه داده و کاملتر کند. ماجرای فارکرای جدید، 17 سال پس از اتفاقات شماره پنجم روایت میشود و انتخاب چنین داستانی به این علت بوده تا سازندگان بتوانند از همان المانها و آبجکتهای طراحی شده برای فارکرای 5، در نسخه جدید هم استفاده کرده و زحمتی برای طراحی دوباره آنها نکشند! اما این راهکار خلاقانه! (شما بخوانید راحتطلبی) در نهایت کار دست استودیوی سازنده و یوبیسافت داد و باعث شد گیمرها اصلاً استقبال خوبی از بازی جدید نکنند. در واقع، به جای اینکهFar Cry: New Dawn شماره پنجم این سری از بازیها را یک گام رو به جلو ببرد، تنها به یک نسخه ارزان قیمتتر از آن تبدیل شد!
یوبیسافت از فارکرای 3 به بعد هیچ نوآوری مهمی در این سری ایجاد نکرده وFar Cry: New Dawn هم از همان فرمول تکراری (یک دنیای بزرگ با یک نقش منفی روانی و …) پیروی میکند. البته در این نسخه، قهرمانهای بازی به جای یک نفر، دو خواهر دوقلو با نامهایMickey وLou هستند که واقعاً به خاطر چنین خلاقیت بزرگی باید به سازندگان بازی تبریک گفت! در مجموع، Far Cry: New Dawn به هیچ وجه فروش خوبی را تجربه نکرد و از لحاظ کیفی هم بسیار پایینتر از شمارههای قبلی و حتی Far Cry Primal قرار گرفت.
8- THE SURGE 2
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 75 از 100
امتیاز کاربران: 7.0 از 10
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، باید اعتراف کنیم کهSurge 2 در تمامی زمینهها از نسخه قبلی خود بهتر است. اما مشکل اینجاست که بازی جدید استودیوی Deck13 به هیچ وجه نتوانسته خود را از زیر سایه بازیهای اکشن نقش آفرینی بزرگ که الهام بخش آن بودهاند، بیرون بکشد. بنابراین با عنوانی روبرو هستیم که فاقد نوآوری بوده و هر بخش از آن ما را به یاد یک بازی دیگر میاندازد.
سبک بازی Surge 2 بیشتر شبیه سری بازیهای دارک سولز است که البته غول آخرهای بزرگتر در کنار سرعت اکشن پایینتر، باعث شده تا تجربه به مراتب سختتری باشد. اگر تجربه انجام بازیهای مطرح این سبک را داشته باشید، حتماً می دانید که قفل کردن بر روی دشمن یکی از اساسیترین مکانیکهای اینگونه بازیها است. متأسفانه Surge 2 در این مورد به شدت ضعف دارد و مکانیک قفل کردن گیمر را اذیت کرده و به ندرت درست کار میکند. البته این تنها مشکل بازی نیست و باگها و مشکلات فنی را هم باید به آن اضافه کرد. این مشکلات فنی به شدت بر تجربه بازی لطمه زده و بسیاری از اوقات ممکن است پشت یک آبجکت گیر کنید و یا با زدن دکمه پرش در کمال تعجب متوجه شوید که از کار افتاده است!
9- SHENMUE 3
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 70 از 100
امتیاز کاربران: 8.0 از 10
شنمو (Shenmue) یکی از فرنچایزهای کلاسیک و محبوب دنیای بازیهای ویدیویی است که نسخههای اول و دوم آن در ابتدا بر روی کنسول سگا دریمکست عرضه شده بود. از آنجا که سگا پس از ناکامی دریمکست، از حوزه تولید کنسول بازی کنار کشید، بسیاری فکر میکردند کار سری Shenmue هم به پایان رسیده است. اما در نمایشگاه E3 2016 خالق این سری خبر از جمعآوری کمک مالی از طریق کیک استارتر برای ساخت نسخه سوم داد؛ خبری که موجی از شادی را در بین گیمرها، به خصوص آنهایی که با شمارههای اول و دوم خاطره داشتند، پدید آورد. پس از تأخیرهای پی در پی، Shenmue 3 در نهایت امسال به صورت انحصاری بر روی فروشگاه اپیک گیمز استور عرضه شد.
نقدهایی که از Shenmue 3 شده تفاوت زیادی با هم دارند. در حالی که طرفداران قدیمی سری تاحدود زیادی از نسخه جدید رضایت داشتند اما گیمرهای جدید اصلاً استقبال خوبی از آن نکردند. دلیل این مسئله هم فقدان نوآوری خاص در بازی است؛ بازیای که با اختلاف 18 ساله از نسخه دوم روانه بازار شده و انتظار میرفت پیشرفتهای بسیار بیشتری داشته باشد. گیمپلی بازی همانند بازیهای قدیمی کند است و دیالوگهای طولانی آن برای کسانی که به روند سریع بازیهای امروزی عادت کردهاند، خسته کننده است. در مجموع، Shenmue 3 را میتوان به چشم یک ماشین زمان نگاه کرد که طرفداران سری را به 18 سال قبل برده و خاطرات خوش آنها را زنده میکند، اما اگر به عنوان یک منتقد بیطرف و گیمر جدید به آن نگاه کنیم، فاصله بسیار زیادی که با استانداردهای روز صنعت بازی دارد، این بازی را به یک عنوان ناامید کننده تبدیل میکند.
10- MARVEL ULTIMATE ALLIANCE 3: THE BLACK ORDER
متاکریتیک (پلی استیشن 4): 73 از 100
امتیاز کاربران: 7.2 از 10
Ultimate Alliance یکی از محبوبترین سری بازیهای ویدیویی است که طرفداران پروپاقرص خود را دارد. معرفی Black Order پس از مدتها باعث شده تا شور و هیجان زیادی بین طرفداران این سری ایجاد شود و این دسته از گیمرها بیصبرانه منتظر عرضه بازی بودند. این بازی بالاخره در سال 2019 روانه بازار شد و برای اولین بار به جای اکتیویژن، کمپانی ژاپنی نینتندو وظیفه انتشار بازی را بر عهده داشت. بر همین اساس نیز Black Order به عنوان یک بازی انحصاری برای کنسول سوییچ عرضه شد.
Black Order با وجود پشتوانه هواداری قوی این سری، از مشکلات عدیدهای رنج میبرد که باعث شده از یک عنوان تراز اول و ممتاز فاصله زیادی داشته باشد. یکی از بخشهای مشکلدار بازی، سیستم دوربین آن است که بزرگنماییهای بیموقع آن باعث میشود، گیمر دید خوبی از صحنه مبارزات نداشته باشد و برخی از دشمنان دیده نشوند. علاوه بر این، سیستم اکشن و مبارزات بازی هم مشکلات خاص خود را دارد و ادامه دادن بازی با کاراکترهای اصلی بسیار دشوار شده و به ناچار بازیکن مجبور خواهد شد به سراغ کاراکترهای جدید برود که نسبت به بقیه قدرتمندتر هستند.
علاوه بر همه این مشکلات ریز و درشت، داستان Black Order هم چندان چنگی به دل نمیزند و به جای یک داستان خاص و منحصر به فرد، مانند آنچه که در شماره اول دیده بودیم، اتفاقات بازی در یک دنیای جدید و نه چندان جذاب رخ داده و البته هر از گاهی هم اشاراتی به شخصیتها و دنیاهای مارول مانند تانوس (Thanos) و دستکش بینهایت (Infinity Gauntlet) دارد.
به نظرم در بخش فارکرای نیو داون
یک سرزمین بزرگ با یک نقش منفی روان کمی فکر کنید