وقتی صحبت از وایکینگها میشود مطمئناً چیزهایی مانند بهداشت مناسب، برابری جنسیتی و اسکی کردن به ذهن خطور نمیکند، اما در عوض مردان قوی با ریشهای بلند و شخصیتهای خشن و بیرحم اولین ذهنیت هر فردی از این قبیله اصیل است که البته تمامی این ویژگیها در کنارهم به وایکینگها معنا میدهد. فرهنگ این قبیله بسیار پیچیدهتر از چیزیست که عموم مردم درباره آن فکر میکنند، اما نکته جالب در موردشان این است که در واقع بخش قابل توجهی از فرهنگ و رسوم امروزی ما از وایکینگها نشات گرفته است. در ادامه با دیجیرو همراه باشید تا شما را بیشتر با حقایق شگفتانگیز در مورد این قبیله باستانی آشنا کنیم.
نامگذاری روزهای هفته با الهام از خدایان وایکینگ
به غیر از شنبه، یکشنبه و دوشنبه، بقیه روزهای هفته در زبان انگلیسی از خدایان نورس (خدایان قبیله وایکینگ) الهام گرفته شده است. تایریس (Tyris) خدای جنگ و بهشت الهام بخش نام سهشنبه بوده که همرده با آرس (Ares) در اساطیر یونان باستان میباشد. نام چهارشنبه نیز از وودن (Woden) خدای خدایان که برخی به او اودین (Odin) نیز میگویند، الهام گرفته شده است. ثور (Thor) خدای رعد و طوفان الهام بخش روز پنجشنبه در انگلیسی زبانان بوده و درنهایت جمعه هم از الهه عشق و زیبایی یعنی فریا (Freya) نشات گرفته است. بنابراین، بسیار جالب است که بیشتر روزهای هفته در زبان انگلیسی از اساطیر وایکینگ و فرهنگشان سرچشمه میگیرد!
وایکینگ همیشه وایکینگ نبوده!
از نظر تاریخ اسکاندیاوی قدیم، وایکینگ به معنای یورش دزدان دریایی است؛ یعنی هنگامی که اسکاندیناویها قصد حمله بیرحمانه به منطقهای را داشتند از آن با عنوان وایکینگ رفتن یاد میکردند. در طول تاریخ شاهد حملههای سرسخت و مداوم اسکاندیناویها و پیروزیهای مکررشان در این جنگها بودیم، همه اینها باعث شد تا سرانجام از خودشان یعنی جنگجویان اسکاندیناوی با عنوان وایکینگ یاد کنند. اگر در گذشته با این افراد رو به رو میشدید احتمالا آنها نورسمن، نورس یا دانمارکی خطاب میکردید اما این روزها نام وایکینگ بسیار رایج شده به طوری که اکثر مردم به اشتباه فکر میکنند راجع به مردم دانمارک صحبت میکنید.
کلاههای شاخدار : افسانه یا واقعیت؟
احتمالا پیش خود فکر میکنید که وایکینگها مردانی قلدر و باجگیر با لباسهای رزمی و شمشیر و تبر و کلاههای شاخدار با ابهت هستند. اما حقیقت با چیزی که در تلویزیون مشاهده میکنید بسیار متفاوت است! هیچ مدرکی برای اثبات اینکه وایکینگها در حین جنگ کلاههای شاخدار به سر میکردند، وجود ندارد به همین علت سریالها و برنامههایی که در موردشان ساخته میشود اندکی اغراق آمیز هستند.
اعتقاد بر این است که آثار و نقاشیهایی که در قرن نوزدهم از اروپای شمالی ترسیم شده تعابیر نادرستی از آنها را به تصویر کشیده است. یونان و رم باستان اغلب از وایکینگها به شیوههای بسیار نفرتانگیزی یاد میکردند و همین باعث شده تا نقاشان و هنرمندان حرفهای منابع درستی برای خلق آثار خود نداشته باشند، در نتیجه مردم در قرون بعدی نیز این تفاسیر هنری را به عنوان حقیقت در نظر گرفتند.
نورسها از جمجمه دشمنان خود آب مینوشیدند!
شکی نیست که وایکینگها از کشتن و غارت هراسی نداشتند اما هیچ مدرک تاریخی مبنی برا اینکه وایکینگها از جمجمه قربانیان خود آب خورده و از آن به عنوان لیوان استفاده میکردند، وجود ندارد. اولین بار یک مورخ یونانی به نام هرودوتوس (Herodotus) بود که مدعی شد چادرنشینان اروپایی از جمجمه انسان به عنوان لیوان استفاده میکنند با این وجود نمیتوان به طور یقین این اتفاق مخوف را در تاریخ به وایکینگها نسبت داد. همانطور که در تصویر زیر میبینید وایکینگها از شاخ حیوانات به عنوان لیوان استفاده میکردند شاید همین موضوع زمینه چنین حواشیای را برای این قبیله اسکاندیناوی فراهم کرده است!
وایکینگها به نظافت خود اهمیت نمیدادند
ممکن است فکر کنید چنین قبیله وحشی و غارتگری مدام به فکر حمله و جنگ بوده و برای همین اصلا به نظافت خود اهمیت نمیدادند اما ما اینجاییم تا به شما بگوییم کاملا اشتباه فکر میکنید! با توجه به شواهد و مدارکی که وجود دارد این قبیله از استانداردهای بهداشتی قابل توجهی برخوردار بودند و برای نظافت خود از وسایلی نظیر موچین، شانه، تیغ و حتی پاک کنندههای گوش نیز استفاده میکردند! همچنین شواهدی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه وایکینگها هفتهای یکبار حمام آب داغ انجام میدادند که این موضوع باعث شده تا در مقایسه با قبایل مشابه بسیار تمیز محسوب شوند.
دندانها حقیقت را برملا میکنند
فرم و برجستگیها، شیارها و آرایش دندانی در طول تاریخ بیانگر نماد و فرهنگهای بیشماری بوده است، به طوریکه هر قبیلهای تراشها و شکل خاصی را به عنوان سمبل افراد خود قرار میداد که البته وایکینگها نیز از این قائنده مستثنی نیستند. اما انسانشناسان و باستانشناسان زمان بسیاری را برای درک مقصود تعابیر این قبلیه سپری کردند و هنوز هم به نتیجه قطعی دست پیدا نکردهاند. اسکلتهای پیدا شده از شکافهای افقی روی دندان این قبیله خبر میدهد اما این شکافها و شیارهای افقی برای وایکینگها چه معنایی داشته است؟
برخی عقیده دارند که هر کدام از این شیارها نماد یک دستاورد و موفقیت و یا نشاندهنده مد بوده است. به هرحال هدف هرچه که بوده از آن به عنوان یک کشف جالب در باستانشناسی یاد میشود.
سلطه برفراز آبها
وایکینگها کشتیهای قوی و غیرقابل نفوذی داشتند که به خوبی آن را هدایت میکردند. حتی وقتی که با مه غلیظ و طوفان روبه رو میشدند به راحتی میتوانستند مسیر خود را بر روی آبهای متلاطم پیدا کنند. آنها همیشه از موقعیت ستارهها و خورشید به عنوان یک مسیریاب و قطبنما استفاده میکردند و هنگامی که گزینههای مسیریابشان در دسترس نبود مورخان بر این باورند که از یک صفحه سایه خورشیدی جهت رسیدن به مقصد کمک میگرفتند و به واسطه قدرتی که در اداره کشتی و موقعیت خود روی آب داشتند قادر به پیمودن مسافتهای بسیار دور و طولانی برای تجارت بودند.
جنگجویان زن وایکینگ
اگرچه جنگیدن زنان امری معمول در این قبیله نبوده اما شواهد موجود ادعا دارد که برخی اوقات خانمها نیز در کنار مردان این قبیله برای جنگ به میدان مبارزه میرفتند. یکی از مورخان به این جنگجویان خانم لقب شیلدمیدنز (shieldmaidens) داده و میگوید آنها نیز لباسهای مردانه میپوشیدند و همچنین شمشیربازی و مهارتهای رزمی میآموختند. این اطلاعات برگرفته از متون باقی مانده از وایکینگها و بقایای این قبیله میباشد. برخی از نوشتهها همچنین اعا دارند که به زنان جنگنده این قبیله والکایریز (Valkyries) گفته میشد. از این موضوع نتیجه میگیریم که وایکینگها بیشتر از سایر جوامع به برابری جنسیتی معتقد بودند.
دوبلین؛ محل پایهگذاری وایکینگ
دوبلین؛ محل پایهگذاری وایکینگ
وایکینگها در واقع بنیانگذار شهر ایرلندی دوبلین بودند. افراد این قبیله در بخشهایی از کانادا و ایسلند مستقر بودند و در مسیر تجارتی خود بخشهایی از بریتانیای کبیر را هم به سلطه خود درآوردند. در اوایل قرن نوزدهم وایکینگها به ایرلند حمله کردند و پستی با عنوان دیفلین (Dyflin) بنا نهادند. این پست در وقع محلی برای تجارت و یک دژ محکم در ایرلند به حساب میآمد که در گذر زمان بر اثر تغیر و تحولات به وجود آمده نامش به دوبلین تغییر کرد. وایکینگها حدود 300 سال به این شکل حکمرانی کردند.
تاریخچه قاچاق انسان
این قبیله بردههای خود را “بنده” نامیده و آنها را مجبور به انجام اموری نظیر مزرعهداری و کارهای خانه میکردند. این بندهها عموما در طول حملات و شورشها اسیر شده و مانند یونانیان، رومیها و مصریها وایکینگها نیز از قاچاق انسان برای معاملهها پرسود خود استفاده میکردند. بندهها معمولا زنان و پسرانی بودند که از خانههایشان دزدیده شده و در طول شورش به اروپی شمالی آورده میشدند. بسیاری از وایکینگها از داد و ستد انسان بسیار ثروتمند شده و مخارج خود را تامین میکردند.
ترک کودکان نقص عضو و بیمار
اگر تا به این قسمت از مقاله با دیجیرو همراه بودهاید، حتماً متوجه شدهاید که سلامت و قوای جسمی یکی از شاخصههای اصلی قبیله تندخو و جنگ طلب وایکینگ بوده و آنها برای تمامی کارها از جمله جنگ و یورش، کشاورزی و دریانوردی نیازمند افراد سالم با نیروی بدنی مناسب بودند. به همین علت هم کودکانی که با بیماری و یا نقص عضو به دنیا میآمدند بلافاصله توسط والدین خود رها شده و در نهایت از دنیا میرفتند و این تنها نمونهای کوچک از تمدن بیرحمانه و ظالمانه وایکینگها بوده است.
گسترش قلمرو برای تجارت بیشتر
تمدن وایکینگها به تجارت وابسته بود و در این حوزه نیز از پیشگامان به شمار میآمد. بسیاری از مسیرها و اتصالات تجاری به خاطر وجود وایکینگها ایجاد شدند و بدون حضور آنها توسعه پیدا نمیکرد. عده زیادی معتقدند وایکینگها اولین اروپاییانی هستند که به آمریکای شمالی قدم گذاشتند. در محل دفن افراد این قبیله اجسام باورنکردنی از جمله سکههای عربی متعلق به دوره 750 تا 950 میلادی، ابریشمهایی چینی و جواهراتی از ایران یافت شده است. تنوع اشیاء یافت شده خبر از گستردگی قلمرو، پیچیدگی روابط و همچنین ارزش تجارت وایکینگها میدهد.
برقراری سیستم دادخواهی
برقراری عدالت در اجتماع وایکینگها حتما شما را شگفتزده خواهد کرد زیرا دست کمی از نحوه کارکرد این سیستم در جوامع مدرن امروزی ندارد! فرهنگ آنها دولت و قانون را برقرار کرده و مردانی را نیز برای خلق قوانین و تصمیمگیری در مورد پروندهها گردهم آورده بود. آنها تجمعات عدالتخواهی را “صدای زنگ” میخواندند و جلسات آن از یک هیئت منصفه، متهم و شاکی تشکیل میشد.
رعایت حداقلی حقوق زنان
وضعیت زنان در بین وایکینگها بهتر از سایر جوامع بود. زنان اسکاندیناوی وایکینگی حق داشتند تا درخواست طلاق کرده و حتی درخواست مهریه داشته باشند. این زنان میتوانستند ملک به نام خود تصاحب کرده و حتی بعد از مرگ همسر خود وظیفه سرپرستی خانواده را به عهده بگیرند. همین موضوع باعث میشد تا زنان بتوانند به بخشهای خاصی از جامعه دسترسی پیدا کنند و از فرصتهای اقتصادیای که سایر زنان از آن محروم هستند، بهره ببرند.
سوپی که سرنوشت یک جنگنده را رقم میزد.
وایکینگها روش جالبی را برای درمان جنگجویان زخمی به کار میبردند. برخی اوقات پرستارانی که از این سربازها مراقبت میکردند، از زنده ماندن آنها اطمینان نداشتند به همین علت از ترفند جالبی برای تشخیص اینکه زخمشان کشنده است یا خیر استفاده میکردند. این زنان سوپی از ترهفرنگی، پیاز و گیاهان تند پخته و آن را برای رزمنده آسیب دیده میبردند. اگر بعد از خوردن سوپ زخمهای سرباز بوی پیاز و گیاهان تند را میداد به این معنا بود که سرباز طاقت نیاورده و خواهد مرد در غیر این صورت جنگنده زنده میماند!
قوی مثل بوفالو
فیلمها و سریالهایی که در مورد این قبیله پخش میشود ناخودگاه ما را به این فکر میاندازد که احتمالا اکثر مردان آن شانههای پهن، ماهیچههای قوی و ریشهایی به بلندای عمرشان دارند! اما حقیقت چیز دیگریست. البته که مهاجمان و جنگجویان این قبیله احتمالا مردان بسیار قدرتمندی بودهاند اما اکثر نورسها 5.7 تا 5.9 فوت قد داشته و بدنشان عضلهای نبوده! بیشتر وایکینگها را مردمان کشاورز و فروتن تشکیل میدادند که بیشتر وقت خود را روی زمینهای کشاورزی سپری میکردند.
ازدواج یا مذاکره؟
در زمان وایکینگها ازدواج به جای آن که تابع مسائل عشق و عاشقی باشد، معنای مذاکره داشت. همه آن را به چشم یک مذاکره نگاه میکردند که یک عمر ادامهدار خواهد بود و البته ناگفته نماند که زنان این قبیله نیز دوست نداشتند با مردانی که از نظر مالی قوی نیستند، بقیه زندگیشان را سپری کنند. اگر دو خانواده با وصلتی بین فرزندانشان موافقت میکردند، پسر باید مبلغی را به عروس که معمولاً بین 12 تا 15 سال داشت، تقدیم میکرد. از سوی دیگر پدر عروس هم به داماد جهیزیه میداد و اغلب دو خانواده در مورد شرایط طلاق فرزندانشان هم تصمیم میگرفتند!
وایکینگها ملتی متحد نبودند
این قبلیه همیشه یک ملت متحد نبودند، اما با این حال اجتماعات کوچک و متحد زیادی را درون خود جای داده بودند. بعضی اوقات این اجتماعات به یکدیگر حملهور شده و به نزاع و درگیری میپرداختند، در واقع، از آنجا که وایکینگها افراد غارتگری بودند و اگر امکان حمله به کشورهای دورتر را نداشتند، با همسایگان خود وارد جنگ و نزاع میشدند.
کشاورزی؛ روشی برای امرارمعاش
اگرچه اکثر وایکینگها، زندگی به عنوان یک جنگنده و شورشی را انتخاب میکردند اما تعداد زیادی از آنها نیز به زندگی سادهتر و کشاورزی مشغول بودند. اکثر آنها به کاشت گندم و جو مشغول بوده و حتی تعداد کثیری از منابع معتقدند که نورسها بیشتر از هرچیزی به کشاورزی و مزرعهداری علاقهمند بودند. این کشاورزان از حیواناتی نظیر مرغ، خوک، بز، گوسفند و غاز نگهداری کرده و در زمینهایشان کلم، لوبیا و پیاز پرورش میدادند. این دسته از افراد زندگی متفاوت و مهیجی نداشتند به همین علت هم خیلی در فیلمها و سریالها مورد توجه قرار نگرفتند.
بازی با آتش به روشهای خلاقانه
اگر تا به حال حتی یک بار هم که شده سعی کردهاید آتش روشن کنید، خوب میدانید که این کار اصلا آسان نیست؛ حتی با وجود اختراعات مدرنی نظیر فندک! در زمان وایکینگها هم که دسترسی به ابزارهای مدرن امروزی وجود نداشت، روشن کردن آتش با روشهای خلاقانهای صورت میگرفت. آنها قارچ را چندین روز در ادرار (اوره) میجوشاندند و از آن برای بیشتر کردن عمر آتشهای خود استفاده میکردند!
اسکی سرگرمی موردعلاقه
اگرچه تصور وایکینگها در حال اسکی کردن کمی خندهدار به نظر میرسد اما تفریح مورد علاقه آنها اسکی از روی تپه بوده و افراد محلی به این کار عادت داشتند. البته ناگفته نماند که وایکینگها اولین افرادی نبودند که از اسکی کردن لذت میبردند بلکه این اعتبار به روسها اختصاص دارد که از سال 6000 پیش از میلاد از اشیاء مختلف برای انجام این سرگرمی استفاده میکردند.
موشها و وایکینگها
وایکینگها نقش اساسی در گسترش موشها در سرتاسر جهان دارند. نتایج تحقیقات دی ان ای گزارش شده توسط نشنال چیوگرافیک نشان میدهد که گونه خاصی از موشها تنها به ناحیه وایکینگ نشین نروژ تعلق دارند. دانشمندان با وصل کردن شواهد به یکدیگر یقین یافتند که وایکینگها نقش اساسی در گسترش این گونه موشها در خارج از مرزهای نروژ داشتهاند. البته این قبیله تنها باعث گسترش موش در سرتاسر دنیا نشده، بلکه گربههای نروژی را هم به مناطق دیگر انتقال داده است.
تعیین سرنوشت به دستان والکریها
همانطور که در بالاتر اشاره داشتیم گاهی به جنگجویان زنی که حاضر به نبرد در میدانهای جتگ میشدند والکری میگفتند. اسطورهشناسی نورسها میگوید والکریها سربازان اودین بوده و اغلب در نقاشیها و تصاویر ترسیم شده از آن دوران با سپر و لباسهای زنجیری پوشیده شده از پر دیده میشوند. این زنان در واقع کسانی هستند که به جنگجویان از پا افتاده اهمیت داده و تصمیم میگرفتند که آنها را به والهالا (Valhalla) یا مزرعه فلکونگ (Folkvang) فریا (ربالنوع عشق و جنگ) بفرستند. تنها والکریها حق داشتند تا در این مورد تصمیم بگیرند و تنها شجاعترین و قویترینها عازم والهالا میشدند.
بیشتر بخوانید:
مسیریابی به وسیله سنگ خورشید
وایکینگها به صورت ذاتی مسیریابهای ماهری بودند، حتی زمانی که دیدشان بسیار محدود بوده و این موضوع همیشه یک معمای حل نشده برای مورخان باقی مانده است. عدهای عقیده دارند که وایکینگها با استفاده از سان استون یا همان سنگ خورشید قادر به پیدا کردن مسیر خود در هر شرایط جوی بودهاند. گفته میشود که آنها با گرفتن این سنگ کریستالی به آسمان و حرکت دادن آن، میزان پلاریزه شدن نور را در مسیرهای مختلف سنجیده و به این طریق محل قرارگیری خورشید را تعیین میکردند.
من عاشق وایکینگ ها هستم مطالب خوبی رو درموردشون نوشته بودین ممنون